تناقض و فریب کاری مریم قجر در مصاحبه با تلویزیون العربیه

بر اساس اخبار واصله از سایتهای فرقه، خبرگزاری العربیه با مریم قجر مصاحبه ای را انجام داد که به دلیل تناقضات وارده، به بحث و بررسی بخشی از آن می پردازیم.
در اولین سئوال، خبرنگار العربیه پرسید:…خانم رجوی، در واقع علیرغم تمام این سالها که در اپوزیسیون بوده اید شما نتوانسته اید نظام را آن طور که همیشه گفته اید سرنگون کنید، برخی می گویند شاید عزم بین المللی برای سرنگونی نظام ایران وجود ندارد، شما چه می گویید؟
جواب را بنگرید، گفته است دو دلیل دارد یک ابعاد گسترده سرکوب، دوم سیاستهای بین المللی وسیاست مماشات غربیها با ایران است.
جواب مریم را اینگونه باید معنی کرد که دلیل اول ایزوله بودن فرقه در بین مردم ایران است.
واقعیت امر این است که آنها در بین مردم جایگاهی ندارند و از پشتیبان مردمی برخوردار نیستند، لازم به ذکر است بگویم شاه ژاندارم منطقه بود و از حمایت مستقیم امریکا و اروپا بر خوردار بود، جو و فضای داخل ایران هم به غایت امنیتی و پلیسی و چنان خفقانی حاکم بود که هر صدایی را در گلو خفه می کردند و اعتراض ها حتی به خارج ایران درز پیدا نمی کرد و…. با همه این اوصاف شاه چون از پایگاه مردمی برخوردار نبود با همه قدرتش بالاخره سرنگون شد. اگر نظام جمهوری اسلامی هنوز سر قدرت است قدرتش ناشی از حمایت مردمی و استقلالش است چون نان استقلالش را می خورد همه دنیا علیه آن هستند در حالیکه نه حمایت غربیها را داراست نه از پشتبانی منطقه ای برخوردار است همه فشارهای بین المللی هم رویش اعمال می شود با وجود این، به دلیل پشتوانه اش هم ثبات سیاسی و هم ثبات امنیتی دارد پس نتیجه می گیریم خط مماشات شاخص نیست.
دلیل دوم مریم رجوی مشکل را بر خلاف نظرات شخصی خود به بیرون از خودش مصادره کرده است خانم مرز سرخ رد کردی اول باید روی خودت ببری نه روی دیگران، خارج از طنز روزگار، فرقه رجوی تا وقتی صدام بود به آن دیکتاتور تکیه داشت وقتی نظام صدام سرنگون شد و آمریکا در عراق لانه کرد به آمریکا چشم دوخته است، وقتی می گوید مشکل سیاستهای بین المللی و خط مماشات غربیها با ایران، یعنی سناریوی عراق را می خواهم،آمریکا با ایران درگیر شود بعد خانم با هواپیمای خصوصی و با اسکورت آمریکائیها به ایران بیاید، اشتباه محض رجوی در همین جاست چون آمریکا به این امر واقف است که نمی تواند با ایران درگیر شود شرایط ایران با عراق متفاوت است، اصلی ترین پارامتر این است ایران از پشتیبانی مردمی برخوردار است با همه جوسازیها برای آمریکا روشن است نمی تواند این موضوع را نادیده بگیرد پس آنجایی که می بینید سراب است.
نکته ای که در اینجا مطرح است اینکه رجوی همواره شعار کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من را می داد چطور شد حالا به آمریکا متوسل شده است نکند منظور فرقه غیر از آمریکا بود!!
مگر مجاهدین همانهایی نبودند که در قرارگاه اشرف سرود ضد آمریکائی سر می دادند (سر کوچه کمینه، مجاهد پر کینه،آمریکایی بیرون شو، خونت روی زمینه…) حالا چه شد یک شبه رنگ عوض کردید، شاهد بودیم در اشرف بعد از سرنگونی و حضور آمریکائی ها در عراق یک شبه همه آن سرودها و کتابهایی که مضمون ضد آمریکائی داشت را جمع آوری کردند که دیگر نه از تاک نشانی ماند و نه از تاک نشان، پس نتیجه می گیریم همه آن شعارها پوشالی بود، در تعادل قوا به هر سمتی می چرخند.
در سئوال دیگر خبرنگار در رابطه با شعار جدائی دین از دولت از وی پرسید: اگر در حاکمیت باشید این ماده که می گوید شیعه اثنی عشری یعنی دیگر دین برای ایران نیست؟
در جواب مریم قجر گفتند در شورای ملی مقاومت هیچ امتیازی را برای هیچ دینی برسمیت نمی شناسد همه ادیان برابرند همه از حقوق مساوی برخوردارند.
تناقض شما را، شورایها بهتر می گیرند چرا که همه می دانند در شورا هژمونی با مجاهدین است اکثریت را اعضاء مجاهدین تشکیل می دهند بقیه که در اقلیت می باشند رهبران سازمان برای این که وانمود کنند از کمیت بالائی برخوردارند و هم دست بالا را در شورا داشته باشند تعدادی از اعضای حرفه ای را اسما سلب عضویت کردند و به عضویت شورا در آوردند در حالیکه رسما از کادرهای حرفه ای و وابسته به مجاهدینند آنها حتی بدون اجازه تشکیلات آب هم نمی خورند، نتیجه شورای به اصطلاح ملی دقیقا فرمایشی است و بنا به افشاگری همه اعضای جدا شده از شورا این تشکیلات تک قطبی اداره می شود.
در درون تشکیلات هم همین تنظیم حاکم است شاهد بودیم ادیان دیگری حق اظهار وجود نداشتند دو نفر مسیحی داشتیم یکی به اسم ادوارد و دیگری اسمش را به یاد نمی آورم که هر دوی آنها از سر فشار تشکیلاتی نتوانستند فرقه را تحمل کنند و از تشکیلات جدا شدند و به خارج پناه بردند رهبران فرقه حتی تحمل دو نفر از دوستان مسیحی ما را هم نداشتند چه رسد درفردای روزگار با هموطنان ما.
 ما که از اعضاء حرفه ای سازمان بودیم در یک فضای بسته و منجمد تشکیلاتی اجازه نفس کشیدن را نداشتیم چه رسد به طرز تفکرهای دیگر؟
بر عکس ادعای مریم قجر که گفته بود مناسبات سازمان سالمترین و دمکراتیک ترین مناسبات دنیا است آنها حتی تحمل تعدادی از افرادی که طرز تفکرهای مارکسیستی داشتند و در لباس ارتش آزادیبخش بودند را نداشتند شاهد بودیم که تعدادی از همین افراد که از جنبه ایدئولوژیک و فکری همسویی با آنان نداشتند را با فشار و تحمیل آنها را وارد بحث انقلاب درونی مجاهدین کردند که اکثرا بعد از سرنگونی صدام، هم اینکه فضای خفقان و بسته و منقبض تشکیلات قدری باز شد از تشکیلات جدا شدند یا به ایران پناه آوردند یا به خارج پناهنده شدند.
متاسفانه خارج کشوریها سازمان را درست نمی شناسند، گول حرفها و شعارهای به ظاهر شیک آنها را می خورند فکر می کنند سازمان خیلی دمکراتیک است اما در حقیقت ما که در درون این سازمان بودیم می فهمیم ضد دمکراتیک ترین در تاریخ ایران که نمونه اش را نداشتیم و نداریم می باشد. طبق قانون هر شی را بخواهید بشناسید باید درون آن شی را بنگری نه بیرون آن را، در مورد سازمان هم همین قوانین حاکم است باید در درونش باشید نه در بیرون، والا مثل خارج کشوریها ظواهر فریبنده چشم آن بندگان را می گیرد در نتیجه در دام فرقه گرفتار می شوند.
نکته قابل ملاحظه در مقابل سئوال دیگر که مقاومت شما متشکل از همه جریانهای سیاسی می باشند در پاسخ خانم مریم قجر فقط سلطنت طلبها را مستثی کرد انگار که بقیه احزاب با تشکیلات آنها هستند لازم به ذکر است اشاره کنم هیچ کدام از احزاب باسابقه که از زمان انقلاب در ایران حضور فعال داشتند عضو شورای ملی مقاومت نیستند و جایی ندارند زیرا سازمانهای سیاسی ایران سازمان مجاهدین را قبول ندارند آنها به درستی می شناسند و می فهمند رجوی یک توتالیتری بیش نیست او شخصیتی است که هیچ کس را به رسمیت نمی شناسد و از همه می خواهد او را کرنش کنند کیش شخصیت به اتم وجه در او سمبولیزه می باشد از این که وی می گوید سازمان مجاهدین هم یکی از احزاب های متشکل شورا است درست است به این دلیل که حرف اول و آخر را همین فرقه در شورا می زند بقیه مهره های خود رجوی جاه طلب هستند به دور از استقلال عمل.
محمدرضا اسکاردی
 

خروج از نسخه موبایل