زندگی رجوی، سراسر پرواز تاریخ ساز است؟!

رجوی در طول مبارزاتش تمام ندانم کاری ها و خطاهایش را پیروزی و فتح بزرگی برای خود و سازمانش جلوه داده و اشتباهاتش را تعبیر به پرواز تاریخ ساز کرده و از آن  با آب و تاب تعریف کرده است؟!
در این جا ما درصددیم که این پروازهای به اصطلاح تاریخ ساز رجوی را یادآوری و علت آنرا بیان و قضاوت را به عهده خوانندگان بگذاریم. باید ببینیم علت این پروازهای به اصطلاح تاریخ ساز که رجوی از آن یاد می کند بخاطر حفظ جان بی ارزشش بوده و یا واقعا همان طور که رجوی می گوید این پروازها، فدا کردن خود و گذشتن از خود بوده است.
از جمله این حوادث که رجوی به عنوان پرواز تاریخ ساز یاد می کند فرار مفتضحانه از ایران آنهم با پوشیدن لباس زنانه و رفتن به  فرانسه بوده است، دوباره وقتی دولت فرانسه می خواست رجوی و مجاهدین  را از فرانسه بیرون کند رجوی به عراق آمد و با دولت وقت عراق یعنی صدام دیکتاتور همدست شد و این واقعه را هم به نوع دیگری پرواز تاریخ ساز نامید؟!
 اما واقعیت این پروازهای به اصطلاح تاریخ ساز چیست؟ آنچه ما در این سالیان به عنوان افرادی که در مناسبات رجوی حضور داشتیم و از نزدیک شاهد بودیم،  فرار رجوی از حقیقت و ترس از جان  بی ارزشش بوده که رجوی این ترس و فرار را ریسک بزرگ و پرواز تاریخ ساز نامیده است،  البته بازی با کلمات نیز نوعی هنر است که رجوی آنرا داراست؟! البته  بطور معمول او این نسخه را فقط برای خودش می پیچد و فرار از مهلکه برای خود تجویز می کرد  و برای بقیه افراد و اعضا از جمله امثال ماها که در مناسبات بودیم نسخه ماندن در موقعیت قبلی و فدا شدن برای آنکه رجوی به مقصودش برسد را تجویز می کرد ؟!
در بحث انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک هم همین سناریو تکرار می شد؟ رجوی در آن ماجرا با همسر نزدیک ترین دوستش بدون رعایت موازین شرعی ازدواج کرد و در عوض همه  زنان و مردان  که با هم پیوند زناشویی داشتند را از هم جدا کرد و بحث طلاق اجباری را پیش کشید البته او با ازدواج غیر شرعی با مریم قجر در موضعی طلبکارانه گفت آمدم تهمت ها را به جان بخرم و خودم را یک بار دیگر برای خلق خودم فدا کنم؟!  راستی تن دادن به خواسته هوای نفس و ازدواج غیرشرعی با مریم قجر چه فداکاری حداکثری است؟! که شخصی بنام رجوی همسر فرد دیگری را از وی جدا کند و به ازدواج غیرشرعی خود درآورد و از آن طرف از همه طلبکار باشد که من خودم را با این ازدواج فدای دیگران کردم؟! این هم نمونه ای از فرار به جلو خاص رجوی است که بارها آنرا تکرار کرده است. رجوی یکبار دیگر نیز به خواسته هوای نفس خود در ازدواج غیرشرعی با زنان تن داده و آن زمانی بود که  تمام زنان شورای رهبری را یکجا و در یک زمان  بالاجبار به ازدواج غیرشرعی خود درآورد  و با این زنان به صورت انفرادی و گروهی سکس داشته و دوباره از این زنان بدبخت طلبکار بوده که من شما را به خلوت خود راه دادم و شما با من یکی شدید و از هرگونه شرک و دلبستگی به غیر من جدا شدید؟!  
رجوی ظاهرا دور و بریهای خود را  افرادی نفهم و به تعبیری  پ پ  فرض کرده که چیزی متوجه نمی شوند؟! نه خیر این طور نیست بلکه فضای دیکتاتوری که او در مناسبات سازمان ایجاد کرده اجازه هیچ گونه اظهارنظر و اعتراضی را نمی دهد.
خلاصه باید گفت رجوی پروازهای خیلی زیادی داشته و مهارت خوبی هم پیدا کرده. پرواز در دل آتش، پرواز در قهر دریا و و یا سقوط آزاد همه اینها یک شکلی از پرواز است که این عنصر تخیلی انجام می دهد. رجوی برای بقای عمر نکبت بار و خفیف خود طی این سالیان با خزیدن و مهره و آلت دست این و  آن شدن تن به هر خفت و خواری داده و در بعضی زمینه ها گوی سبقت هم ربوده است بطور مثال در حال حاضر با همدردی با اسرائیل و یا تکفیریها و با بقایای صدام که از آنها به نیروهای مقاومت نام می برد، آخرین پروازهای تاریخ ساز خود را به نمایش گذاشته است؟!
در حال حاضر و در این برهه از زمان به جای اینکه نزد نیروهای خودش  باشد بیش از  10 سالی است که  از انظار دور شده و در مخفی گاهی جا خوش کرده تا جان بی ارزشش را حفظ کند و صرفا گاهی با دادن پیام صوتی به اعضای سازمان، خود را سرگرم کرده و به اعضای سازمان توصیه مقاومت می کند؟! اگر قرار به مقاومت است تو چرا در گوشه ای خزیده ای و سایر افراد را به جنگ و مقاومت دعوت می کنی؟! در اینجا خالی از لطف نیست یادی از بانوی غیر شرعی مسعود خان رجوی یعنی خانم مریم قجر کنیم که می گفت فاصله شما تا مسعود کیلومترهاست و شما هیچ وقت از لحاظ فکری و اندیشه ای و افق دید به او دست نمی یابید بله! مریم قجر درست می گفت کیست که بتواند این قدر کلاش و کلاهبردار و ظالم در حق اعضای سازمان باشد و در عین حال نیز از همه طلبکار باشد؟! گفتن این جمله توسط مریم نیز این هم از رسالت پرواز تاریخی است که مسعود بر گردن مریم قجر نهاده و  این هم جزئی از سناریو مبارزه مسعود  است.  باید دید  پرواز به یاد ماندنی آخر را چه کسی انجام می دهد  و در نهایت، مسعود این بزرگمرد ترسو!  از کجا سر بیرون می آورد؟!

خروج از نسخه موبایل