ماجراجویی های مجاهدین و جنگ طلبان

تهدید داعش یا همان دولت اسلامی در منطقه ی خاورمیانه بالاخره روزی به پایان می رسد اما تهدید افراط گرایی فرقه ای این منطقه را رها نخواهد کرد مگر اینکه ابرقدرتها دست از سیاست های  جاه طلبانه ی خود در منطقه بکشند.
شاید آغاز خشونت فرقه ای در این منطقه بازگردد به زمان نفوذ و تهاجم اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان یعنی هنگامی که امریکا از مجاهدین افغان حمایت می کرد – که بعدها منجر به ظهور افراط گرایان طالبان شد – تا با نفوذ رقیب استراتژیک خود در منطقه مقابله کند. ظهور طالبان آغازگر القاعده و القاعده به نوبت خود زاینده ی گروه های افراطی بسیار بدتر از خود چون داعش و دولت اسلامی شد. من حیث المجموع حافظه ی تاریخی منطقه نشان میدهد که تهدید افراط گرایی مخلوق غرب است.
مهدی داریوش ناظم رعایا جامعه شناس و تحلیل گر سیاسی و نویسنده ی  برنده ی جایزه، معتقد است که تهدید دولت اسلامی عراق و شام یا همان دولت اسلامی بهانه است. وی می نویسد:" قدرت دولت اسلامی به طور خود خواسته به آن تزریق شد تا پنتاگون برای توجیه بمباران های غیرقانونی در سوریه حمایت مردم را به دست آورد." وی بر این باور است  که امریکا رویای بزرگتری در سر می پروراند و آن تغییر رژیم در ایران است. به نوشته ی وی " بغداد و دمشق برای پنتاگون همچون راهرویی به سمت تهران هستند."
برای رسیدن به این هدف، امریکا همان طرح حمایت از افراط گرایان را برای سازمان مجاهدین خلق نیز به کار برده است هر چند که چنانچه ناظم رعایا هم اشاره میکند " به طور غیرصادقانه و مسخره ای، امریکا و انگلیس از حمایت صدام حسین از مجاهدین خلق برای توجیه برچسب حامی تروریسم و همینطور حمله به عراق استفاده کردند."
آن بخش از دولت امریکا که مخالف دیپلماسی با ایران هستند نیز به طور وسیعی از سوی دستگاه تبلیغاتی مجاهدین شستشوی مغزی داده شده اند. لشکرکشی مولتی میلیون دلاری سازمان مجاهدین خلق دست آخر باعث بیرون آمدنش از لیست گروههای خارجی تروریستی وزارت امور خارجه ی امریکا شد اما بازارگرمی ها برای مجاهدین در آن نقطه پایان نیافت. جنگ طلبان فرقه ی رجوی را " اپوزیسیون اصلی ایرانی " و " جایگزین" جمهوری اسلامی شناختند.
روزنامه نگار امریکایی، دانیل لاریسون از حامیان غربی مجاهدین که دم از " فریبکاری" ایران می زنند انتقاد می کند. وی درباره ی مجاهدین خلق می نویسد:" از آن جا که مجاهدین خلق به دنبال بازسازی خود درغرب است، همه نوع ادعای دروغین و خودپسندانه درباره ی خود می گوید علیرغم آن که فرقه ای عجیب و غریب و دیکتاتوری با عقاید مارکسیستی و اسلامی است، اکنون وانمود می کند که دقیقاً آن است که غربی ها از یک گروه تبعیدی انتظار دارند. دراقع چنان آن ها را فریب داده است که فکر می کنند باید با حمایت خود به این گروه پاداش بدهند."
ناظم رعایا نیز درباره ی حمایت امریکا از مجاهدین خلق هشدار می دهد:" از سال 2003، امریکا از مجاهدین حمایت کرده است. واشنگتن از مجاهدین خلق حفاظت کرده است چون می خواهد از آن ها به عنوان ابزاری پوششی علیه تهران استفاده کند یا گزینه ای برای روزی که می  خواهد پس از عملیات تغییر رژیم در ایران بر سر کار بگذارد." وی تأیید ی کند که مجاهدین خلق تبدیل شده است به "ابزاری در جعبه ابزار سیا و پنتاگون علیه تهران".
این تحلیل گر و جامعه شناس ایرانی – امریکایی بیان میکند که پول مجاهدین در بین حامیانش و بازوی تبلیغاتی سازمان در حال گردش است. وی می نویسد:" نکته ی طنزآمیز این است که پول گردهمایی مجاهدین به احتمال زیاد از سوی خود دولت امریکامی آید. احتمالاً متحدان امریکا نیز همکاری می کنند." شاید منظور نویسنده از متحدان امریکا، اسراییل است که گزارش ها درباره ی همکاری این رژیم با مجاهدین خلق فراوان است. به نوشته ی ناظم رعایا این پول به جیب گردانندگان لابی مجاهدین در کنگره و وزارت امورخارجه می رود که در واقع در چرخه ی حمایت های مالی دولت برمی گردد."
سیاست های مکارانه ی غرب برای پیشبرد امپراطوری خود در خاورمیانه به خوبی در مصاحبه ی اخیر هنری کسینجر، وزیر امور خارجه ی سابق و نظریه پرداز جنگ طلب امریکا،محسوس است. این مصاحبه با ان پی آر در وب سایت سازمان با افتخار باز نشر شده است. کسینجر اعلام می کند که " ایران مشکلی بزرگتر از داعش " است. به نظر می رسد که وی در حال آماده کردن مخاطبین برای جنگی دیگر در منطقه است – جنگی که مریم رجوی در رؤیا می بیند و آرزو میکند هر چه زودتر سر بگیرد.
دانیل لاریسون به سیاستمداران هموطنش یادآوری می کند که مجاهدین خلق " اپوزیسیون اصلی ایران " یا " هیچ چیز شبیه این" نیست. وی هشدار می دهد که بازارگرمی های سیاستمداران سرشناس سابق امریکایی یکی از رسواترین بی آبرویی های یک دهه ی اخیر است."
با این وجود، ناظم رعایا بر این باور است که سیاست های امپریالیستی غرب در واقع مبتنی بر حقایق و حقانیت نیست بلکه مبتنی بر منافع و فواید است. وی در نتیجه گیری مقاله اش می گوید:" امریکا نگران مبارزه با داعش نیست، چرا که همواره در حال خدمت به مواضع واشنگتن در خاورمیانه بوده است. نگرانی اصلی امریکا درباره ی حفظ امپراطوری در حال فروپاشی اش و جلوگیری از همبستگی آسیا و اروپا است."
 مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل