استعفاهای سریالی از شورای اروپایی فرقه رجوی

چندی است خبراستعفای شاپور باستان سیر و 2 نفر دیگر از شورای اروپایی مجاهدین و فرقه رجوی نقشبند سایت ها و محافل سیاسی است. البته آقای باستان سیر درصفحه شخصی فیسبوک خود بر این ادعا صحه گذاشتند و همه را از ابهام درآوردند.

البته! استعفای آقای باستان سیر و دیگران، دور از انتظار نبود و به نظر می رسد این موارد به جریان تبدیل خواهد شد. و بی علت هم نبود که رجوی در اقدامی شبهه بر انگیز درسال 73 الی 75  اعضای این شورا را از تعدادی که شاید به سختی به انگشتان دست و پا می رسید، به بیش از 500 نفر تبدیل کرد. اعضای اضافه شده همه از فرماندهان وقت و حاضر در قرارگاه اشرف و مناسبات تشکیلاتی مجاهدین بودند.
رجوی در نشست های داخلی اش تلویحا می گفت:
" شورا را ما پایه گذاری کردیم و باید در کنترل خودمان هم باشد ".
ولی واقعیت هیچ وقت پشت ابر نمانده است و نخواهد ماند. آشکارشدن ماهیت فرقه ای تشکیلات رجوی برای اعضای دربند در عراق و جدایی روز افزون نیروها آیینه تمام قدی از ادعاهای توخالی رجوی را بر همه عرضه کرد. سالیان پیش، وقتی که چترحمایتی صدام بر سر رجوی در عراق گسترده بود. فکر کردن به جدا شدن از تشکیلات رجوی، وهمی بیش نبود. ولی اراده و سیر تکاملی پدیده ها است که اصالت دارد و کف روی آب را کنار می زند. شاخ صدام شکسته شد، رجوی نیز تا اطلاع ثانوی ناپدید شده است.
اوهام مدینه فاضله و انسانهای مغز شویی شده برای رجوی به سر آمد و روند جدایی اعضا در عراق شروع شد. از سال 82 تا کنون شاید بیش از 1000 نفر رسما از این فرقه جدا شده اند و بسیاری نیز در چه دانم کاری و… و یا در پس تهدید های عناصر فرقه رجوی علیرغم جدایی از تشکیلات، فعلا سکوت پیشه کرده اند.
فضای این جداشدن ها، آنانیکه سیاهی لشکر تشکیلات رجوی در عراق را دست مایه چشم بستن به هر واقعیتی قرار داده بودند، را دچار شوکه هایی کرده است که جرات اظهار نظر و ارائه استعفا از شورای اروپایی رجوی را پیدا کرده اند.
بنابراین، استعفا های کنونی و بعد از این به شدت در چشم انداز  است. اوضاع به گونه ای است که دامنه استعفا ها به اعضای قدیمی تر تشکیلات رجوی نیز سرایت خواهد کرد.
از قضا، سران فرقه رجوی که  از رایحه عطر آگین این جداشدن ها  گر گیجه گرفته اند. سعی کردند با تشکیل جلسه میاندوره ای و تصویب اضافه های آئین نامه ای ، موانعی برای این موج ایجاد کنند.
سایت فرقه رجوی به تاریخ 15 مهر  اینطور می نویسد:
" ترتیبات اجرایی استعفا از عضویت در شورا، به شرح زیر است:
الف-اگر علت  استعفا شخصی است، طبق مادة 7 آئین نامه  با دبیر ارشد حل و فصل می شود.
ب- اگر استعفا انگیزه و داعیه سیاسی دارد، عضو مستعفی در اجلاس شورا شرکت و دلایل خود را توضیح می‌دهد.گفتگوها ثبت و جهت اطلاع عموم منتشر می شود. فرد ذیربط هم‌چنین می تواند طبق ماده 7 آیین نامه داخلی متقاضی جلسات محدود شود.
ج-همزمان عضو مستعفی مسئولیتها و وظایفی را که به عهده داشت به دبیرخانة شورا تحویل می‌دهد و طبق مادة 10 اساسنامه تسویه حساب مالی می کند.
این ترتیبات، استعفای طبیعی و شرافتمندانه را از ندامت، خیانت، خودفروشی سیاسی و خنجر زدن از پشت که مصداق چنگ انداختن رژیم ولایت فقیه به تنها جایگزین دموکراتیک است، متمایز می کند".
اولین استنتاجی که از این آئین نامه می شود این است که: تا به حال چنین لایحه و بندی درآئین نامه های شورای اروپایی فرقه رجوی نبوده است.  
یعنی: رجوی برای آنانیکه عضو تشکیلاتی خود نبوده است هم راهی برای خروج تعریف نکرده بود.
یعنی:  همان خروج ممنوع و اگرکسی ادعای خروج داشته باشد، بی ملاحظه، دشمن تلقی شده و در اعداد استخدامین وزارت اطلاعات محسوب می شود.
یعنی: همان  برنامه ای که در عراق برای اعضای نگون بخت تعریف کرده بود.
البته اگر بندهای اضافه آئین نامه ای را هم کمی با دقت مرور کنیم. باز هم به وضوح می گوید، اگر مستعفی دلایل شخصی داشته باشد و سکوت اختیار کند، با او کاری ندارند ولی اگر انتقادی به سیستم فرقه ای رجوی داشته باشد، باید انتظار هر نوع برخوردی از طرف فرقه رجوی را داشته باشد.
حقیقتا به این احمقها باید گفت: شعر چرا می گویید که در قافیه اش بمانید؟!
آخه! شما یک مثال برای نمونه برخوردی مناسبی با کسی که از شما جدا شده است بیاورید؟  بعد ادعای این را داشته باشید که طرف بیاید وسط جمع تان  به شما انتقاد کند.
به هر صورت  آنچه مسلم است، جدایی های پی در پی از این جریان فرتوت است که در باتلاق خودساخته اش دست و پا می زند.

حسینی

خروج از نسخه موبایل