فرقه ی رجوی قادر به تشخیص کاربرد” انتزاع” درعلوم اجتماعی نیست!

این رسم علوم اجتماعی است که برای روشن شدن قسمتی ازمطلب که مورد توجه نویسنده باشد، خیلی برجسته تر شده و برای فهم بیشتر موضوع نظر نویسنده، بقیه ی حواشی موضوع موقتا به کناری گذاشته میشوند تا خواننده مطلب مورد تاکید نویسنده را بهتر هضم کند تا نویسنده بعدها مطالب تکمیلی خود را با سهولت بیشتری به خواننده اش القا کند.
درعلوم فلسفی باین مسئله انتزاع میگویند که مسلما فرقه ی رجوی فارغ از شعور تشخیص این مقوله ی نسبتا سنگین است.
روزنامه ها هم که آن قسمت ازخبرشان را که مهم میدانند، ازدیگر قسمت ها منتزع میکنند تا خواننده حرف آنها را بهتر هضم کند که متاسفانه در مجال روزنامه ها ومخصوصا  بخش خبرها نیست که دنبال موضوع را گرفته وبا شرح وبسط اندک اندک تمامی موضوع، خواننده ی خود را بطور کامل ازتمامی جنبه های مسئله مطلع کنند ودرست همین مسئله است که سوژه بدست گروه های مخرب و منفی بافی مانند مجاهدین خلق میدهد که به معرکه پردازی ومارگیری پرداخته وبه انحراف اذهان عمومی کمک کنند.
کاربرد انتزاع درنوشته های ما هم در نکوهش کارکرد این گروه مافیایی معمول است. مثلا وقتی ما ازکارهای بد وخیانت بار آنها انتقاد میکنیم، ابدا مطرح نمیکنیم که آنها مثلا ورزش صبح گاهی هم میکنند، دندان های خود را مسواک زده و به مسائل بهداشتی خود توجه دارند!
موارد اخیر که ازکارهای مثبت آنهاست، لزومی درطرح مسئله ی اصلی که مد نظر ماست ندارد وما کارمان دررابطه با دفاع ازحقوق اسرای اشرف سابق ولیبرتی فعلی است وتوجهی به سایر کارهای شخصی ولو مثبت وابستگان رجوی- درحدی که رفت-  نداریم.
آنها درهموطن بودن، داشتن شباهت های جسمی، نفس کشیدن وغذا خوردن وخوابیدن مشترکات زیادی با ما دارند که ما با آگاهی ازاین مشترکات، احتیاجی به یادآوری آنها ندیده وبدن ترتیب مجاهدین خلق را شر مطلق نمیدانیم!  بلکه به شرحی که گفته شد خیری هم درآنها وجود دارد!
امیدوارم این توضیحات کوتاه مسئله ی انتزاع وبرخورد شیطنت آمیز با آن توسط مجاهدین رجوی، برای خواننده ی گرامی قانع کننده باشد.
درسوء استفاده از این موضوع است که تشکل نامبرده مطلبی تحت عنوان: " آشفته بازار سیاسی در نظام ولایت ناشی از چیست "؟ آورده است  ونوشته های بعضی ازروزنامه های داخلی وصحبت های تعدادی از اشخاص مسئول جمهوری اسلامی را که کوشیده اند درمورد تشریح جوانب مختلف مسئله ی هسته ای ایران مطالبی مطرح کنند، به رخ خوانندگان کشانده که مثلا ثابت کند اوضاع ایران خیلی آچمز است!
سخنرانی یک نفر درمحیطی معین و جنبه ی اصلی ای که او برای این سخنرانی برگزیده با شخص دیگری که جنبه ی متفاوت تر قضیه برایش مهم تر است، ممکن است نوعی تضاد ظاهری را بنمایش بگذارد که امری طبیعی است ونه تناقض که ازاین نحوه ی گفتار های کم وبیش متفاوت، چیزی نصیب باند رجوی نمیشود!
 وجود اختلاف نظر دربین مردم و جراید و حکومتگران پدیده ای غیر طبیعی نیست وتنها آنچه که مهم است توافق نظر اصولی بین سران اصلی کشور جهت حل مشکلات خود با همسایگان ودیگر کشورهاست که وجود دارد!
به نتیجه گیری نوشته ی گروه مافیایی رجوی که نگاه میکنیم، درمییابیم که آنها چیزی ازمقوله ای که مطرح کردیم ندانسته و وعده های غیر قابل تحقق به خورد خود ومخصوصا اسرای دربند لیبرتی وگروگانهای رجوی میدهند:
" سؤال این است: این آشفته بازار سیاسی در درون نظام ولایت ناشی از چیست؟ آشفته بازاری که در این روزگار در کمتر نظام و حاکمیتی می‌توان یافت. جواب را باید در بن‌بستی دانست که نظام ولایت در آن آن گرفتار است و هیچ راه برون رفتی از محاصره بحرانها برایش متصور نیست. ریشه تناقض‌گوییهایی که سرتاپای رژیم را فراگرفته همین وضعیت وخیمی است که تا روز جارو شدن آن به‌دست مردم و مقاومت ایران ادامه خواهد داشت ".
اگر اوضاع بدین حد بحرانی است، چرا وارد میدان نمیشوید تا قدرت را قبضه کرده و بجای ایجاد جامعه ی بی طبقه ی توحیدی که نتوانستید برپا دارید، مناسبات برده داری وحرمسرا محوری را درایران برقرارکنید؟
سعید
 

خروج از نسخه موبایل