آنجا که رجوی توپ را در زمین نیروهایش می اندازد؟!

رجوی شیاد با زیرکی و پلیدی کامل روز تاسوعا و عاشورا پیامی خطاب به نیروهایش در لیبرتی تحت عنوان" چراغ خاموش"  می فرستد. رجوی در این پیام از نیروها می خواهد یک بار دیگر راه خود را انتخاب کنند و هرکس موضع خودش را مشخص نماید که می خواهد به  ایران،کشور آلبانی برود یا برای مبارزه در لیبرتی بماند.  در پایان هم اشاره به آماری اندک از افرادی که می خواهند خارج شوند می دهد.  باید گفت این مردک با حقه بازی کامل خواست مثلا با نیروها یک بار دیگر اتمام حجت کند و اینگونه توپ را در زمین آنها قرار دهد و خودش را کنار بکشد و مسئولیت در برابر اتفاقات را بر گردن خود افراد اندازد. وی در پیامش خواسته الگو برداری کند از حرکت امام حسین علیه السلام.  آخر به چه جراتی به خودش اجازه می دهد این کار مزدوری و خیانت را در مقایسه با آن حرکت انجام دهد. باید گفت رجوی فقط تظاهر و حرکتهای نمایشی را خوب بلد است ولی محتوای کار مثال طبل تو خالی است. عاشورا پیامهای زیادی داشت و دارد ولی چرا رجوی باب میل خودش فقط هر آنچه به نفع این تشکیلات هست را انجام می دهد.
باید به رجوی مکار گفت این موش و گربه بازی چیزی را در رابطه با تشکیلات پوسیده تو عوض نخواهد کرد. وی در بخشی از پیامش افراد جدا شده را تهدید و گفته است آنها را به سزای اعمالشان می رسانیم. ضربه کاری و افشاگری که افراد جدا شده از این تشکیلات مالیخولیائی مجاهدین کردند کمر رجوی را شکست و برای همین هم این افراد را دشمن می داند. یعنی نتیجه می شود گرفت حتی نگذاشته و نه بر داشته همانجا افراد خودش را تهدید کرده که هرکس بخواهد جدا شود به سزای اعمالش می رسد.
راستی باید به این شیاد و تزویرگر گفت اگر راست می گوئی درب لیبرتی را باز کن و چشمانتان را ببندید بگذارید هر کس خودش راهش را انتخاب کند. و این همه افراد را اجیر برای کنترل روی نیروها نگذارید. بیچاره تو اجازه نمی دهی نیروها برای امر پزشکی خارج شوند و از عاقبت کارت هراسانی  و یا چرا اجازه نمی دهی افراد خودشان بدون حضور تو با نمایندگان و افرادی که از جانب کمیساریای پناهندگی می آیند آزادانه صحبت کنند. رجوی با این پیامش ثابت کرد فردی بی جربزه و پست است و حاضر نیست مسئولیت کارش را بر عهده بگیرد با نامردی ولی از موضع بالا با نیروها اتمام حجت می کند که اگر فردائی یقه اش را بگیرند بگوید من وظیفه خودم را انجام دادم.
باید به رجوی گوشزد کرد تو داری افراد را به خاطر زیاده طلبی و غرور احمقانه ات به کشتن میدهی در صورتی که افراد اسیر در لیبرتی می توانند هر کدام زندگی عادی خود را داشته باشند. و تیغی بر بالای گردنشان نیست  یکی از خیانت هائی که تو انجام دادی همین بحث است که ادعای اسلام داری،  تازه از نوع نوین و اسلام انقلابی آن و بیچاره افراد ساده لوحی که فریب این دجالگری تو را خوردند. تو هم دست کمی از شمر و معاویه نداری چون آنها هم در بحث قرائت قران کم بلد نبودند ولی آنجا که باید رسول خدا و علی (ع) را قبول داشته باشند دشمن می دانستند و حتی درباره حضرت علی می گفتند مسلمان نیست. و وقتی حضرت ضربت خورد. آدمهای عامی آنروز می گفتند حضرت علی در مسجد چه می کند. آری تو هم نان این خیانت را خوردی ودر این سالیان با شعارهای ضد امپریالیستی و جامعه بی طبقه توحیدی  و بحث های دیگر خودت را در ذهن افراد در عرش بردی و یکی از هزارن خیانت هائی که انجام دادی و  باید پاسخگو باشی همین دزدی کلمات است.
رجوی وقتی سر از سوراخ بیرون می آورد و حرفی می زند که بداند اوضاع پس است  و باید وارد شود، با پیامی نیروهای واررفته و منفعل را روحیه دهد. تو که ادعای شجاعت و فدا کاری داری چرا حاضر نیستی در بین همین نیروها باشی مگر بارها نگفتی تک تک افراد می توانند یک سازمان مجاهدین باشند. این جان بی ارزش را برای چه میخواهی و چند سالی است خودت را مخفی و در سوراخی قایم کرده ای. پس چرا شجاعت را سر لوحه خود نکردی!
 

خروج از نسخه موبایل