ادعای مجاهدین برای همبستگی با مردم ایران یا خصومت با مردم ایران؟

مردم ایران یا مقاومت ایران؟
عنوان " مجاهدین خلق" که به پیروان کیش شخصیتی مردم و مسعود رجوی اتلاق می شود، واژه ای عربی است – شاید برگرفته از قران – به معنای مبارزان راه آزادی و خلق در عین حال در نظام های کمونیستی به " مردم" اتلاق می شود. اما آیا رهبران سازمان مجاهدین خلق اساساً برای " خلق " ارزشی قایل هستند؟  
سخنرانی مریم رجوی در جمع کوچکی از مقامات شهر پاریس – که رشوه های کلان مجاهدین آن ها را به پای سخنان رجوی می نشاند – قابل بحث است چرا که هربار او از فرقه اش با عنوان "مقاومت ایران " نام می برد، عبارت " مردم ایران " را نیز اضافه می کند. او سعی دارد که مخاطبان را قانع کند که به اصطلاح " مقاومت ایران" نماینده ی مردم ایران است. اما آیا این ادعا صحت دارد؟
با شروع سخنرانی اش، مریم رجوی خشم خود را از تمدید ضرب العجل برای مذاکرات هسته ای غرب با ایران ابراز می کند. او معتقد است که تمدید گفتگوها "به رژیم فرصت بیشتر می دهد تا صلح و امنیت جهانی و منطقه را به مرز فاجعه براند."
مریم رجوی که همواره در حال پیش بینی تغییر رژیم در آینده ی نزدیک در ایران است، به غرب انتقاد می کند که چرا در قبال جمهوری اسلامی سرسخت نیست. او خواستار اجرای کامل قطعنامه های سازمان ملل است که بر مبنای آن ها صادرات و واردات بسیاری از کالاها از ایران ممنوع است. بنابراین با تحریم های اقتصادی مورد نظر خانم رجوی، رنج و گرفتاری شهروندان ایرانی و سطح فقر در ایران افزایش می یابد.
در حالی که مریم رجوی و به اصطلاح مقاومتش خواستار تحریم های بیشتر هستند، اکثریت مردم ایران به امید حذف تحریم ها در پی توافقات هسته ای هستند تا شاید استانداردهای زندگی شان بهبود یابد و تغییرات چشمگیری را در سطح اقتصادی جامعه ببینند.
اکثریت مردم ایران مایل نیستند که تنش های میان ایران و غرب بیشتر شود. فشار آوردن برای تحریم های بیشتر و کوبیدن بر طبل جنگ و جنگ طلبی برای حمله به سایت های هسته ای ایران، با هم دلی با آرزوی ایرانی ها برای رسیدن به زندگی بهتر، فرسنگ ها فاصله دارد.
مریم رجوی ادعا میکند که سیاست سخت گیری علیه جمهوری اسلامی باید شامل به رسمیت شناختن " مقاومت مردم ایران" برای تغییر رژیم باشد. او مدعی است که مردم ایران مالکان این مقاومت کذایی هستند در حالی که بخش بزرگی از جامعه ی ایران ممکن است حتی ندانند مجاهدین کیستند و اگر بدانند آن ها را خائنین به وطن می شناسند که در جنگ تحمیلی علیه ایران همدست صدام بودند.
سپس، مریم رجوی به همه ی زنان ایرانی درود می فرستد که به زعم وی " در مقابل بربریت آخوندها مقاومت می کنند". در اینجا نگارنده نیز مایل هست به همه ی زنان اسیر در قرارگاه های مجاهدین درود بفرستد که تحت سلطه ی رجوی ها بردگی مدرن را تحمل می کنند.
رجوی نه تنها از حملات اسید پاشی به چند زن در ایران سوءاستفاده می کند تا شعارهای فریبکارانه و فرصت طلبانه ی خود را به خورد مقامات فرانسوی بدهد، بلکه از حضور میلیونی مردم ایران در مراسم خاکسپاری خواننده ی جوان و محبوبشان سود می برد تا به مخاطبانش بقبولاند که این مردم به جهت اعتراض به خیابان ها آمده بودند.
هواداران مرتضی پاشایی که با در دست داشتن شمع و سردادن ترانه های او در خیابان های ایران بودند نمی دانستند که رهبر مجاهدین از عشق آن ها به هنرمند محبوبشان سوء استفاده های خود را می برد و آن را حمایت " مردم ایران " از "مقاومت ایران" می خواند!
برای رجوی ها همبستگی با مردم ایران معنایی ندارد. آن ها فقط واژه ی " خلق" را یدک می کشند تا خود را به غربی ها بفروشند تا بلکه پس از شدت گرفتن روند انتقال ساکنان لیبرتی به کشورهای اروپایی به هر طریقی از فروپاشیدن فرقه شان جلوگیری کنند.
مزدا پارسی
 

خروج از نسخه موبایل