بنیادگرای واقعی کیست؟

رجوی های پلید سال هاست برای دشمنی با مردم ایران تلاش داشته و دارند تا با بکارگیری منفی از واژه «بنیادگرایی» این گونه وانمود کنند که ایران سرچشمه برداشت های متحجر از اسلام است و ریشه مشکلات منطقه در این برداشت می باشد. آنها در مسیر سیاه نمایی درباره ایران، اکثر اقدامات تروریستی که در اروپا، آمریکا یا هر جای دیگر از جهان انجام می شود را بلافاصله با سر و صدای زیاد به ایران نسبت می دادند. مریم قجر سال هاست که محور اصلی تبلیغات خود را بر این پایه استوار نموده که ایران را «قلب بنیادگرایی» معرفی کند تا ایران هراسی و اسلام هراسی را ترویج نماید.
بعد از مرگ پادشاه عربستان مریم قجر در پیامی ضمن تقدیر از مواضع ضد ایرانی وی، فاش نمود که چه رابطه نزدیکی بین ملک عبدالله و شخص رجوی وجود داشته است و در این باره در پیام خود بر دوستی ملک عبدالله و رجوی و دعوت وی از رجوی برای حضور در ریاض، مکه، مدینه و کازابلانکا تاکید کرد!!
در عالم سیاست بر کسی پوشیده نیست که این دعوت ها و این دوستی ها یک طرفه نخواهد بود همانگونه که بذل و بخشش های صدام دیکتاتور به رجوی ها هم بلاعوض نبود و در ازای آن، رجوی نیروهایش را بعنوان ارتش خصوصی صدام در اختیار او نهاد تا علیه نیروهای ایرانی در جبهه های جنگ عمل نمایند.
اما نگاهی به مقاله ای با عنوان «نقش ملک عبدالله در ترویج بنیادگرایی» که توسط «دیوید لوین» نوشته شده و در سایت بی بی سی درج شده است به خوبی نشان می دهد که بنیادگرای واقعی (در وجه منفی آن بعنوان حامی تحجر و تروریسم که آخرین محصول آن داعش است) چه کسانی هستند. وی در بخشی از مقاله خود نوشته است:
«ملک عبدالله در طول مدت حکمرانی خود، به ادامه سیاستی پرداخت که عربستان سعودی، از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون در حال اجرای آن بوده است: عربستان سعودی در همین چهارچوب [سیاست گسترش بنیادگرایی] تحت لوای دیدگاهی سخت‌گیرانه، یعنی بنیادگرایی وهابی، میلیاردها دلار حاصل از درآمد نفت خود را صرف درگیری‌های نظامی یا آموزش افراد در خارج از مرزهای خود کرده است…. شهروندان ثروتمند و دولت عربستان سعودی، همچنین به حمایت از برنامه‌های آموزشی و شبکه‌های تلویزیونی بنیادگرا در سراسر اروپا، از جمله در بریتانیا پرداخته‌اند… پیدایش گروه ‘دولت اسلامی’ (داعش) در سوریه و عراق، نتیجه سیاست عربستان سعودی در استفاده از ناآرامی‌های سوریه برای به راه انداختن ‘جنگ نیابتی’ علیه ایران بوده است… رویه داعش در حقیقت، از هر جهت سازگار با اهداف بنیادگرایانه عربستان سعودی است».
حال بهتر می توان دلیل حمایت رجوی ها از داعش و انقلابی و عشایر خواندن آنها را درک کرد.
بهتر می توان فهمید که چرا رجوی ها تا این حد خود را در مسائل داخلی سوریه وارد کرده اند و از تروریست های آنجا حمایت نموده اند.
بهتر می شود درک کرد که معرفی ایران بعنوان «قلب بنیادگرایی» از سوی رجوی ها به نیابت از چه کسانی بوده و آنها می خواستند با این تبلیغات نام چه کشوری را محو یا لااقل کمرنگ نمایند.
بهتر می توان متوجه شد که هزینه این همه بریز و بپاش ها و جشن های آن چنانی و هزینه سخنرانان خارجی در برنامه های فرقه و… بعد از صدام از کجا تامین می شده است.
بله ارباب جدید در ازای دعوت ها و سهمی که به رجوی ها از َآن میلیاردها دلاری که در خارج از مرزهای خود خرج می نمود، درخواست هایی نیز داشته است. اگر صدام از رجوی ها خواست که با اقدامات نظامی بر علیه ملت ایران عمل کنند، ارباب جدید از آنها خواسته بود که ایران را «بنیاد گرا» معرفی کنند تا در جنگ نیابتی حداکثر کارآیی ممکن را داشته باشد.
امروز بهتر از قبل مشخص شد که چگونه آنها به هم نیازمند شدند. رجوی ها بعد از صدام به ارباب جدید نیاز داشتند و از طرف دیگر ارباب جدید به نیروی جنگی و نظامی احتیاج نداشت بلکه به کسانی نیاز داشت تا از ظاهر ایرانی آنها سوء استفاده کرده و بر علیه ایران که آن را رقیب بزرگ منطقه ای خود می دانست بهره برداری نماید. در راستای اهداف ارباب جدید بود که رجوی ها بر خلاف گذشته حتی در ظاهر، مواضع ضد اسرائیلی را کنار گذاشته و در همه جا همسو با هار ترین جناح های صهیونیست ها شدند.
پیام تسلیت مریم قجر نشان داد که چه کسی بنیادگرای واقعی آن هم از نوع وهابی آن است.
 

خروج از نسخه موبایل