انشاء نویسی بی محتوا، وظیفه ی جدید بعضی از اسرای لیبرتی!

راست آنست که درخواست خانواده های داغدیده ازدست مسعود رجوی خودشیفته فزونی یافته وافشاگری رها شدگان ازمناسبات غیر انسانی موجود دراین باند ابعاد بیشتری یافته و عملکرد این فرقه دررابطه با ضدیت با منافع ملی کشور وجاسوسی بنفع دشمنان ایران، دست بقلم های وطن دوست بیشتری را درداخل وخارج  تشویق کرده که به ریشه ی این خیانت ها رفته و آن تعداد از جوانان کم تجربه را ازمتن وماهیت قضایا آگاه نمایند!
نتیجه ی این تلاش ها، فشار شدید ی است که به رهبران باند رجوی وارد میشود تا ناچار شوند تعدادی ازاین لیبرتی نشینان را وادار به نوشتن انشاء گونه هایی میکنند که یا تعریف و تمجید تکراری از رهبران سازمان است ویا حمله به خانواده های خود که حکم خودزنی و چنگ انداختن برصورت وشخصیت خود را دارد!
یکی ازاین انشاء نویسان فعال، آقای نعمت فیروزی نام دارد که نشانی اش را با آوردن " رزمگه لیبرتی" بجای " گرونگانگه واسارت خانه ی لیبرتی " مخدوش میکند!
نوشته ی اخیر نامبرده " عنکبوت و احساس وقوع طوفان " نام دارد وچنین میگوید:
"… براستی مشکل چیست که یک جلسه و کنفرانس در چندین هزار کیلومتر آنطرف ایران به قول خودشان از حرفهای یک سری مقام آمریکایی بازنشسته این میزان به لرزه می افتد و طنینش در همه خبرگزاریها و سایتها و رونامه های زنجیره یی نظام دیده و شنیده میشود "؟
به لرزه که درنمیآیند، بلکه بصورت ساده به این کار سناتورها که دخالت خشن وصریحی درامور داخلی یک کشور مستقل ویکی ازبنیانگزاران اولیه ی سازمان ملل متحد میکنند، اعتراض مینمایند و جالب تر اینکه ازاین فرصت بدست آمده موفق ترین تبلیغات را به پیش میبرند و…
آقای نعمت فیروزی درنوشته ی خود آورده است:
"… به این میگویند اثبات حقیقت به زبان آخوندی. معلوم میشود تنها کسانی که میتوانند جلوی نظام به ایستند مجاهدین و مقاومت ایران هستند. به بیان دیگر اعتراف روی زانوان خونین به اینکه تنها هماورد نظام, مجاهدین و مقاومت ایران هستند ".
اینکه نشریات مورد اشاره ی شما بعد از تبلیغ موثر بنفع رژیم، ادعا دارند که این سناتورها و… پیر وپاتال کاری نمیتوانند انجام دهند، ازاین اظهار نظر ابدا نمیتوان استباط کرد که چون آنها نمیتوانند، پس لابد مجاهد نماها میتوانند!!
شما براساس کدام منطق این حکم را که مجاهدین میتوانند…، استخراج واستنباط میکنید؟؟
البته اینکه گاه وگداری درنشریات وابسته به پاره ای ازارگان های دولتی وشبه دولتی، نامی از فرقه ی رجوی برده میشود، ازنظر نگارنده همان مفهومی راندارد که شما سعی دراستنتاج آن دارید!
مسلما برای هرحکومت ودولتی این بزرگترین نقطه ی قوت است که بتواند اثبات کند که اپوزیسیون اش، باند رجوی است که کارنامه ی ننگین (رواج برده داری درتشکیلات خود، سپردن مال وجان وناموس خود بدست رجوی شهوت ران و…) را یدک میکشد، تا برائت لازم را کسب نماید و بنظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران، دراین کار موفقیت قابل توجهی دارد!
او نوشته ی مطنطن خود را چنین ادامه میدهد:
…"بله! این هم طنز مضحک تاریخ امروز است که مأموران گشتاپوی آخوندی به اتمّ وجه حقوق مردم ایران را برآورده اند!! و حالا حامی حقوق ملت آمریکا هم شده اند تا آنجا که از نمایندگان سنا و کنگره امریکا طلب کار هم هستند. جل الخالق! اما کیست که نداند در پشت این لاطائلات و دود و دم, ترس از قدرت و مشروعیت روز افزون آلترناتیو این نظام ضدبشری است که آنها را وادار به این هذیان گوییها کرده است ".
به اینها وبدتر ازآن بمردم ایران حملاتی شده ازطرف روسای سناتور شما واینها هم جواب داده اند وآیا شما میخواستید که جواب آنها را موکول به حل تمامی مشکلات ایران میکردند؟ آیا منطقی دراین حرف شما وجود دارد؟
این مشروعیت فرقه ی رجوی که خود را بصورت خودسرانه  آلترناتیو اعلام کرده، ازطرف چه کسی بالا برده شده است؟
من که درداخل ایران زندگی میکنم نه کسی را دیده ام که امیدی بشما داشته باشد ونه مشروعیتی رابرایتان متصورند!
این مشروعیت ادعایی را چه کسی ارزانی تان داشته که اتفاقا درایران هم زندگی نمیکند؟
درجواب این سئوال باید به گمانه زنی پرداخت که من هم چنین کرده و نتیجه گرفتم که مشروعیت موجود تنها ازآن سناتورها وکنگرسمن ها به این فرقه داده شده و پاداشی بوده درمقابل جاسوسی ها وموضعگیری هایشان والبته بعنوان یک هموطن حضور عرق شرم رادرپیشانی ام تجربه کردم!
نتیجه گیری این انشاء نویسی آقای فیروزی چنین ازآب درآمده است:
"… بله در حالیکه بحرانهای لاعلاج در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی، جنگ و جدال در رأس نظام ولایت وارد مدار جدیدی شده و از نقطه عطف عبور کرده است, این وقوع طوفان قیام مردم و مقاومت است که از جانب عنکبوت های نظام احساس شده و با این تشبثات میخواهند تارهای از هم گسستة خود را تعمیر کنند ".
نقطه ی عطف کجا بود وبه کدام سمت عبور کرده است؟
بلی بحران های زیادی را ما ملت ایران تجربه میکنیم ودرفراخور حال خود، هریک دنبال چاره ای هستیم وراه ما البته که از شورش های عصبی و کور نمیگذرد که اگر بگذرد، مجبور به تحمل ارادل و اوباش سوار شده به این شورش ها خواهیم بود!
وقتی هنوز حکومت میتواند به موجودیت اش ادامه دهد وسازمان های سیاسی قدرتمند وبرنامه دار درصحنه ی سیاسی- اجتماعی کشور حضور ندارند، شورش کور دستآوردی جز میدان داری اراذل واوباش ندارد!
توصیه ی برادرانه ام به این اسیر " گروگانگه لیبرتی" این است که دروهله ی اول اراده کرده وذهن خود را از رسوبات مزمن دستگاه شستشوی مسعود رجوی پاک نموده وسپس جانش را که به او هبه کرده است بازستانده وآزادی خودرا بدست آورد که انتظار بیشتر ازاین ازفرد گرفتاری مانند او عاقلانه نیست!
سعید
 

خروج از نسخه موبایل