رجوی را بیشتر بشناسیم

برای آنان که هنوز واقعیت های سازمان رجوی را نشناخته اند. و برای آنان که هنوز در شناخت رجوی درجا می زنند.
نویسنده مقاله حدود 20 سال در سازمان بوده است. چندی پیش در ایام سوگواری امام حسین و در روز اربعین بود که تلویزیون سازمان یعنی سیمای دروغ و تزویر اعلام کرد که گویا رجوی چراغها را خاموش کرده که هرکس که می خواهد برود. یعنی خود را مثال امام حسین نشان دادن و بعد هم اعلام می کند که گویا 6نفر فاقد صلاحیت تشخیص داده شده اند. یک نفر را هم سازمان خودش بیرون کرده. دو نفر هم به خارج نزد خانواده هایشان فرستاده شده اند یعنی پاسپورت داشته اند و گویا یک زن هم اخراج شده است. ممکن است در اعداد و رقمها اشتباهی هم باشد ولی خلاصه مطلب اینکه با همه بگیر و ببندها ده الی یازده نفر رفته اند.
چون اگر بگوید چند نفر بریده اند جواب بقیه را چه بدهد.سیمای دروغین مجاهدین که خط را کاملا از رجوی می گیرد مثل ارباب حرف می زند. این رجوی –ژنرال بی ستارده حزب بعث صدام که زمانی برای آسمان و زمین نقشه می کشید و همه را تهدید می کرد که چنین می کنم و چنان می کنم اکنون مدتهاست که از او خبری نیست.
همین شیادی که می گفت اشرف ناموس مجاهدین است اکنون می گوید لیبرتی اشرف است و دیگر از اشرف خبری نیست. این شیاد به دوچیز علاقه خاص دارد.اول زن و دوم مطالعه. ونیروهای خود را همیشه در بی خبری نگه می دارد تا همیشه نسبت به آنها در همه مسائل جلوتر باشد که همه بگویند به به برادر چقدر وارد است.
زن گرفتن در سازمان ممنوع است ولی خودش زن نزدیکترین دوستش و نفردوم سازمان را می قاپد بعد به آن مارک ایدئولوژیک هم می زند.
کردهای کردستان را در عملیات مروارید در سال 70 قتل عام می کند و شهرهای کلار-قره تپه-کفری و جلولا را به خون می کشد بعد از چند سال و سقوط صدام برای سران کردها مهمانی می دهد و تمام فیلم های عملیات را می سوزاند (غافل از اینکه آنانکه از سازمان جدا می شوند خود شاهد و در عملیات بوده اند)
حزب دموکرات را از شورا بیرون می کند بعد مارک خیانت به آنها می زند اما حالا که صدام نیست از در دوستی در می آید.
مخالفین را در اشرف سربه نیست می کند بعد اعلام می کندکه خود زنی کرده اند(البته با سه گلوله) مثل کریم پدرام و مثل آنا.
زندان درست می کند و و رده های تشکیلاتی ام قدیم ها را مدتی شکنجه می کند و بعد می گوید نفوذی داشته ایم.
بالاترین فرماندهان سازمان را که با او و ازدواج او مخالف بودند  را لجن مال می کند و بعد می گوید بقران ایدئولوژی ندارند. مثل فرمانده فتح الله (مهدی افتخاری)از فرماندهان عملیات فروغ(مرصاد).
به تمامی نیروهایش لقب گوهران بی بدیل می زند با سالها سابقه اما به محض جداشدن این نیروها بدترین مارک ها را بار آنهامیکند معلوم نیست اگر اینهمه مشکل داشته اند چطور سازمان 20 سال با آنها کارکرده است.
الان دیگر از هواداری سازمان الفتح فلسطین خبری نیست درسازمان مجاهدین و بیشتر حرف از نیروهای به اصطلاح انقلابی جبهه النصره و داعش است که مردم را خوب سلاخی می کنند.
هنوز امید دارد سوریه سقوط کند و اسرائیل و امریکا پیروز شوند و آنموقع بتواند توسط ارتش امریکا به ایران حمله کند. غافل از اینکه امریکا به کونتراهای نیکاراگوئه هم رحم نکرد حالابه ژنرال شکست خورده صدام رحم کند.
همسر ژنرال شکست خورده حزب بعث حالا در پارلمان اروپا ادعا می کند که هیچگاه با صدام و حزب بعث نبوده است و آنهمه تانک های تی 55 و نفربر بی ام پی ازآسمان یا از امریکا و شوروی آمده بودو آن لشگر کشی به کردستان عراق و عملیات مروارید بیشتر شبیه فیلم های تخیلی بوده است.
زمین های کشاورزی مردم را آتش زدند روستا ها را ویران کردن اصلا اینهابه جنگ جهانی دوم برمی گردد. هرسال به مناسبت عید غدیر-عید فطرو عیدنوروز تعهد گرفتن و وعده سرنگونی در سال آینده را دادن دیگر برای همه حتی کادرهای داخلی سازمان هم روشن است که تخیلی است و مسخره.
آنان که در داخل سازمان هستند اکثرأ بالای 45سال یا بیشتر سن دارندو اکثرأ تحصیلات قدیمی دارند و توان کارهای آنچنانی را ندارند و بعد ترس از تهدید سازمان و ترس از تهمت های سازمان یعنی عمل لوات و جاسوسی و زندان باعث شده که به خود بگویند تا حالا کشیدیم حالا که سازمان به اروپا می رود ما هم در این دارایی سهیم هستیم و این از موانع جدا نشدن آنها از سازمان است.
بعد فیلم های رژه سابق ارتش به اصطلاح آزادیبخش که در زمان صدام حسین با آن تجهیزات را هر هفته پخش کردند و چنان وانمود می کند که گویا هنوز هم هست در صورتیکه واقعیت این است که دیگر اشرفی و پادگانی نیست.دیگر لجستیک و پول نفت صدام و تجهیزات صدام نیست.
بیشتر نیروها رفته اند و لقب بریده گرفته اند دیگر خبری از نبرد با امریکا و شعار آزادی و سازمان الفتح و غیره نیست.صحبت های چند سناتور بازنشسته در اروپا یا امریکا دردی را دوا نمی کند. چاپلوسی و پادویی برای امریکا علیه هسته ای ایران و سو استفاده از تحریم هایی که علیه مردم ایران شده است دردی را دوا نمی کند.
آنچه بنده این مدت شاهد آن بوده ام مردم ایران همه این سختی ها را می کشند ولی تن به ذلت نمی دهند و امنیت موجود را به هیچ بهایی از دست نمی دهند.
اما در پایان خوب است بدانید:
-رجوی مانند هیتلراز نطق خوبی برخوردار است و کاری هم به درست یا غلط بودنش ندارد
-ظاهر خوب و آراسته اما به شدت بی رحم مانند قتل عام کردها و نیروهای داخل سازمان
-به شدت به قول معروف زن ذلیل است مثل رقص رهایی و آن استخر شیشه ای که بعد از سقوط اشرف پیدا شد و افشاگریهایی که خانم سلطانی و سنجابی و بقیه شیرزنان جداشده کردند.
به شدت به خیانت و کودتا کردن اعتقاد دارد و به هر هم ردیفی که شک کند او را حذف می کند. مثل اعدام اعضای سازمان در زمان شاه و فقط نجات پیدا کردن رجوی مثل فرار ازایران با چادرزنانه و قربانی کردن موسی و اشرف همسرش. مثل لجن مال کردن مهدی افتخاری و بقیه. مثل بیرون کردن قاسملو وحزب دمکرات از شورا و بعد مارک خیانت زدن. مثل قاپیدن زن ابریشم چی و تقدیم خواهر موسی خیابانی به وی.مثل تغییرلباس زنان در ملاقات با مقامات امریکایی و خریدن سگ و امثالهم. سواستفاده از نام امام حسین و شهدای کربلا
دریک کلام رجوی برای نجات جان شخص خودش هرکسی را که لازم باشد قربانی می کند.
به نظر تمام جدا شده ها هیچ کس مثل خود جداشده های سازمان رجوی را نشناخته است برای همین رجوی بدترین تهمت ها را به آنها می زند.
درپایان در تمامی نیروهای سیاسی یک قانون است و آنهم اینکه ورود به درون آنها سخت است زیرا بایستی کاملا فرد را بشناسندو مطمئن شوند که نفوذی نیست و خروج از آن سازمان سیاسی آسان است و بعد از تخلیه اطلاعاتی فرد می توان پی زندگی اش برود.
اما در سازمان رجوی ورود آسان است مثل آب خوردن و با فریب افراد در کشورهای مجاورو به بهانه پاسپورت ویا اشتغال در امریکا. اصلا مهم نیست که سطح سواد بالا باشد یا تحت تعقیب باشد یا مواد فروش و قاچاقچی و معتاد. تنها برای ازدیاد نیرو. ولی برای خروج از سازمان بایستی از جانت مایه بگذاری یا فرار و یا حبس و زندان.
اینجانب فرار کردم
ج – س – م
 

خروج از نسخه موبایل