تشدید تضادها و اختلافات در درون شورای ملی مقاومت

این مدت ایمیل یا پیامی نیست که به دستم رسیده باشد و در آن با ذکر نمونه به مسئله داری و تشدید تضادهای درونی، خصوصا در قالب شورای ملی مقاومت، اشاره ای نشده باشد. به قول یک نفر سازمان دارد فقط برای حفظ نفرات موجود تلاش و هزینه میکند و کار اول و آخر مسئولین ممانعت از جدا شدن افراد است که در این رابطه به انواع ترفندها، حتی تهدید، متوسل میشوند.
موضوع اختلاف نظر و دیدگاه ها در درون شورای ملی مقاومت به یک معضل جدی برای سازمان و شخص مریم رجوی، که اداره جلسات شورا را به عهده دارد، تبدیل شده است. جدائی از شورا البته سابقه طولانی دارد و از زمان جدا شدن بنی صدر و حزب دموکرات کردستان تا استعفای روحانی و قصیم همچنان ادامه داشته است. اما در حال حاضر مسئله داری و بیان انتقادات علنی نسبت به عملکرد سازمان مجاهدین خلق در درون شورا تشدید شده و شکل تازه ای به خود گرفته که به این صورت تاکنون بی سابقه بوده است.
واقعیت اینست که مریم رجوی تسلط کافی برای پاسخگوئی به سؤالات گوناگون نفرات را به شکلی که مسعود افراد را متقاعد یا سرکوب می نمود ندارد و موضوع طرح سؤالات و ایرادات از کنترل وی خارج شده است. کلا غیبت طولانی مدت مسعود هم بر مشکلات افزوده و خود به یک ابهام جدی بدل گردیده است. مریم رجوی توان برخورد به صورت واقعی و علمی با افرادی مانند هزارخانی و سامع و گنجه ای را ندارد و از پس سؤالات آنان بر نمی آید و طرح سؤالات از جانب این افراد، بدون دریافت پاسخی منطقی، بر ابهامات دیگران نیز می افزاید.
در نامه یکی از هواداران از قول یکی از اعضای شورا، که ظاهرا دل خوشی از ماندن در شورا نداشته و مترصد فرصتی برای استعفا می باشد، نوشته بود که: “شما هنوز این مجاهدین خلق را نشناخته اید. این سازمان دقیقا همان تعریف فرقه ها را دارد و به هیچ عنوان قابل تغییر نیست و گوش شنوائی در آن وجود ندارد، اما چکار میتوان کرد.”
بیان وی مرا به یاد این شعر از گلستان سعدی از قول لقمان حکیم انداخت که: “آهنی را که موریانه بخورد، نتوان برد از او به صیقل رنگ – با سیه دل چه سود گفتن وعظ، نرود میخ آهنین در سنگ”. کسانی که هنوز در شورا مانده و به امید ایجاد تغییراتی در آن هستند بد نیست قدری به سوابق امر نگاه کنند و به قول این عضو شورا در نظر داشته باشند که هرگز گوش شنوائی در رهبری این شورا نبوده و نخواهد بود.
همچنین از قول یکی از اعضای شورا نقل شده است که گفته است: “من مقالاتی می نویسم اما وقتی در سایت های سازمان درج میگردد کاملا فرق کرده است. آنها فقط میخواهند از نام من استفاده کنند و نظرات من برایشان اصلا اهمیتی ندارد.”
آنچه از خلال پیام ها استنباط میشود اینست که استعفای آقایان روحانی و قصیم و همچنین افشاگری ها و طرح سؤالات از جانب آقایان یغمائی و مصداقی تأثیرات جدی بر مسئله داری و تشدید تضادها در درون شورای ملی مقاومت داشته است. بحث های مالی که سازمان با آقای یغمائی براه انداخته موجب طرح سؤالاتی شده و علنا در برابر مریم رجوی از وی پرسیده اند که چرا سازمان جواب آنچه که یغمائی میگوید را نمیدهد و موضوع پول هائی که مطرح شده چیست.
آنطور که مطلع شده ام برخی افراد در جلسات شورا بحثهائی میکنند و نظراتی میدهند که با دیدگاه های سازمان متفاوت است و در این رابطه بلافاصله با واکنش تند نفرات عضو سازمان در شورا مواجه میشوند و حتی از جانب آنان بعد از جلسه نیز مورد بایکوت قرار میگیرند.
یکی از این موارد در خصوص ادعای تنها آلترناتیو بودن شورا است. برخی چنین بحث میکنند که بیش از سه دهه از ادعای آلترناتیوی میگذرد و هیچ اتفاقی نیفتاده است و دیگر به لحاظ علمی نمیشود گفت که شورای ملی مقاومت یک آلترناتیو کامل در برابر رژیم تهران است چه برسد به این که تنها آلترناتیو باشد. در این بحث عنوان نموده اند که در خوش بینانه ترین شکل شورا را می توان بخشی از آلترناتیو احتمالی آینده فرض گرفت که البته این حرف به مذاق سازمان خوش نیامده و با واکنش تند اعضای سازمان مواجه شده است.
همچنین از قول یکی از شورائی ها نقل شده که گفته است افرادی همچون روحانی و قصیم واقعا شجاعت به خرج داده اند ولی همه چنین جرأتی را، در شرایط فعلی بعد از عمری با شورا بودن و قطع ارتباط با دنیای خارج، ندارند. او معتقد بوده است که واکنش هائی که سازمان در قبال افرادی همچون مصداقی و یغمائی و غلام روابط (علی حسین نژاد) و دیگران داشته صرفا برای ترساندن آن دسته از کسانی است که در نوبت بعدی جدا شدن قرار دارند.
آنچه که از خلال نامه ها و پیام ها استنباط میشود اینست که میزان مخالفت با سیاست های سازمان در درون شورا ابعاد جدی تری به خود گرفته و این معضل بدون ورود مؤثر خود مسعود رجوی قابل حل و فصل نیست و روز بروز بر ابعاد آن افزوده می گردد.
ضمنا از دوستانی که محبت کرده و ایمیل میزنند درخواست دارم که صرفا از ایمیل زیر استفاده نمایند. ایمیل های دیگری هم از جانب من طی این سالیان اعلام شده که من به صورت مرتب آنها را بازبینی نمیکنم.
ebrahim.khodabandeh@gmail.com
همچنین مانند گذشته میتوانید روی صفحه فیس بوک من پیام بگذارید.
https://www.facebook.com/ebrahim.khodabandeh

خروج از نسخه موبایل