نامه یک مادر به فرزند اسیر در بند فرقه رجوی

این نامه توسط مادرکریم نعلبندی نوشته شده است
بنام خدای مادر
زندگی پراز سختی ومشکلات، با فراز ونشیبها، بودونبودها همواره جاریست این ماها هستیم که خودمان رابا این ملایمات ونا ملایمات سازگاری دهیم.
سلام:
سلامی مادرانه از دل وبطن مادری که چون درشکمم بودی با نازکردنهای فراوان همواره بفکرت بودم وگاهی بهت سلام می کردم وعزیزم،عزیزم میگفتم ومنتظرتولدت بودم، تولدی که برای هر مادری شیرین ترازآن لحظه که حس مادرشدن هست نیست،درآن موقع که شیرت میدادم وبه آغوش میگرفتم تا نازت میکردم هزارسلام وصلوات زمزمه میکردم وفکر بزرگ شدنت را میکردم، بزرگ شدی، بزرک شدی با هزاران، هزارمشکلات وسختیها که خود به برخی از آنها واقف هستی، از اینها بگذریم حالت چطوره دلبند مادر، روزگاربروفق مراد هست، ما هر روز وهر لحظه وهردم بیادت هستیم وهمیشه چشم براه، توچطور، آیاخیالت اصلاًپیش ما هست  وبیادت میافتیم، انشاءالله خدا پدرومادرتون کند تا بفهمی منتظر فرزندبودن چقدر تلخ وکمرشکن وعمرسوز هست، تا آنوقت بفهمی که وقتی فرزندت یک لحظه ازت دور باشد ببینی چه روزگاری برایت میشود حاضر میشوی تمام وجودت را بدهی فرزندت را بدست آوری، آری اینطوراست دلبندم، بیاآغوش مادر، آغوش مادر ترا می خواهد بیابیا…    
" عید منتظرتم درکنارسفرهفت سین مادری"     
مادرت هاجر پورعبدی


 

خروج از نسخه موبایل