از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت نهم

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز ازخاطرم نمیرود!
رژه سال 70:
آماده سازی برای انجام رژه به قبل از جنگ عراق و کویت بر می گردد. سازمان سال 69 دست به یک آموزشهای نظامی زد.
 در همه جا ارتش عارفی ها (عراقی ها)آمدند،آموزش گذاشتند. آن موقع نفرات قدیمی در آموزش عارفی شرکت می کردند و هدف از آن آموزش مربی سازی  بود.
 بعد از یک ماه همان نفرات آموزشها را به کل نفرات رده پایین منتقل می کردند. آموزشها در زمینه زرهی شامل تانک، نفربر BMP1 و MTLB ،  M113، 570 M و خودروهای چرخدار شامل جیپ، آیفا، کمرشکن و آموزش مخابرات، سیستم فرماندهی، شناسائی،رزم انفرادی، سلاحهای پیاده، برجک زرهی، سیستم های پشتیبانی مثل اداری،مهندسی،توپخانه، تعمیرات و غیره. اما در وسط آموزش جنگ عراق با کویت وآمریکا شروع شد و سازمان تا یک ماه مانده به 15 ژانویه آموزشها را ادامه داد ولی بعد از آن تمامی نیروها را به قرارگاه حنیف منتقل کرد. در این جنگ سازمان به نفع صدام جنگ را ادامه داد و این باعث شد صدام با دید جدیدی به مسعود نگاه کند که همان باعث شد سازمان با دست باز از صدام امکانات بگیرد.
حدود 150 زرهی تانک و نفربر آیفا و حدود 50 دستگاه کمرشکن نظامی تک وینچ و دو وینچ، سلاحهای پیاده و انفرادی تحویل گرفت، بعد از آن شروع به تعمیرات آنها نمود و قبل از شروع رژه که 6 ماه به وقتش مانده بود، پیام مریم را به قرارگاه فرستادند که در آن پیام آمده بود که یک پروژه سنگین در راه است و می خواهم انقلاب را به نمایش بگذارید.
خلاصه بعد از آن پیام کارهای آماده سازی رژه مثل رنگ زدن و تمرین برای رژه شروع شد و این کار از ساعت 7 صبح شروع می شد و تا ساعت 12 شب ادامه داشت و در غذاخوری ها تماماً ظروف یکبار مصرف استفاده می شد تا وقت زیادی برای شستن ظرف ها تلف نشود و هر دسته کارش را مستقل انجام می داد.
سازماندهی
مسئول آماده سازی نفرات مهوش سپهری، ثریا شهری، سوسن، سپیده، ابراهیم ذاکری و مهدی برانی بودند که همه اینها وصل بودند به فهیمه اروانی که آن موقع معاون مریم بود.
هر یگان بعد از اتمام رژه مجددا  بایدسواربه خودروهای آماده شده از مقابل جایگاه رژه رفته و به دسته بعدی ملحق میشد وبدین ترتیب هرنفر حداقل چهار بار دردسته های مختلف رژه میرفت تا تعداد لشکرها را زیاد نشان دهند وبه خبرنگاران نشان داده شود که ما یک ارتش کلاسیک هستیم که البته درست نبود وما این همه افراد را نداشته و نیروی موجود را بیش از 4برابر به خبرنگاران نشان داده وسر آنها کلاه گذاشتیم!
مثلاً نفربر 1BMP ، 9 نفر می خواست که نداشت و دزدانه نفراتی ازواحدهای دیگر می آمدند، یا مثلاًیگان مهندسی آخرین یگانها بودند. نفرات در سان با زرهی ها می ایستادند و بعد از سان با یگان زرهی می رفتند و بعد از یگان زرهی با یگانهای سلاح سبک و بعداً با لودرهای خودشان رژه می رفتند بعضی از این رژه ها 4 یا 5 بار انجام می شد مثل یگانهای پیاده که با لباس تکاوری در اول رژه] بودند و از جاده بعدی به یگانها می پیوستند.
مسئول اینکار سپیده ابراهیمی،نسرین و ثریا بودند و یکسری امکانات را هم از بیرون تهیه کرده بودند مثل کمرشکن های شهری که با خاک استتار کرده بودند و یک سری زرهیها را هم استتار کرده بودند که نشان میداد این رژه یک مانور است.
درمراسم  جایگاه وبعضی از صحنه ها با ابزار فیلم برداری یا کامپیوتر  مورد استفاده  در فیلم های رژه قرار گرفت و بعد از رژه همان زرهی ها در قرارگاه ماندند.
بعد از این رژه مانورها شروع شد و در ضلع جنوبی تمرین می کردند که بعداً عارفی(عراقی ها) را به اطراف قرارگاه آوردند که مسعود در پیامی گفت صاحبخانه اجازه داده است تا فرودگاه، محل مانور ارتش مریم باشد و  مسعود از قرارگاه اشرف یک مدرک آورده که نشان دهد، قرارگاه مربوط به مجاهدین است. همچنین گفت هنر انقلاب مریم این است که چشم من را باز کرد و از صاحب خانه مدرک قرارگاهها را گرفتم و اگر حکومت هم عوض شود قرارگاهها مربوط به مجاهدین است!   
آوردن نفرات شورا ویک سری هوادار برای تماشا:
روز رژه موقع عبور زرهی ها متوجه شدیم که یک سری با لباس عادی درکنار خیابان ما را تشویق می کنند برای ما خیلی سخت بود که بدانیم سازمان این نفرات راچطوری و از کجا آورده است. چون قبل از آن درنشست گفته بود راه عراق بسته شده است وآمدن ویا خارج شدن خیلی سخت و به همین خاطر شما باید درکنار ما باشید ولی در رژه یک مرتبه دیدیم که هواداران را از خارج برای تماشا آورده است وبعدازآن هم شورایی ها را آوردن.
اما همان رجوی که برای رژه از خارج هوادار آوده بود در نشست ها می گفت بدلیل اینکه دولت عراق اجاره نمی دهد نمی توانیم کسی که از ما می خواهد به خارج برود ببریم؟!
دم خروس دراینجا بیرون زد که دارد دروغ می گوید وبرای بستن درب به روی جدا شده ها این حرف ها را می زند درآن زمان حدود 400 نفر از خارجه برای تماشا آورده بود ومی توانست آن دسته جداشده های که دراسکان زندانی بودند را هم به خارج ببرد ولی اینکار چون به ضرر اش بود انجام نمی داد ولی چون آوردن هوادار  که به آنها روحیه بدهد که من دراشرف یک ارتش دارم وبیا ازنزدیک ببین بنفع اش بود که انجام داد!
بلی، رجوی استاد بکار بردن این حیله ها بود واگر هنری داشت، همان حیله گری ودروغگویی اش بود.
 

خروج از نسخه موبایل