گلی گم کرده ام، می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم او را…
این مادران برای دیدار به جلو درب اشرف آمده بودند تا از نزدیک فرزند خود را ملاقات کنند.
همه خانواده ها فقط آرزو داشتند از دور عزیز خود را ببینند اما " رجوی" از این هم دریغ می کرد و فقط خانواده ها را سنگسار می کردند! ای وای بر سنگین دلان، وای بر سیه دلان!
ویا از آن بلند گوها برا ی همان مادران ناسزا می گفتند ورجوی آنها را مزدور ویا فساد خطاب می کرد.
پدران و مادران زیادی در حسرت دیدار عزیزان خود با چشمان باز و منتظر از دنیا رفتند، عده ای هم حسرت بدل، داغدار شدند و خبر کشته شدن عزیز خود را شنیدند، " آقای رجوی " لااقل اجازه بده کسانی که زنده ماندند و خود را با هزاران سختی به کناردرب اشرف رساندند بودند با فرزند خود ملاقات می کرد والان هم دیر نشده درب لیبرتی را برای خانواده ها باز کن تا عزیزان خود را ملاقات کنند، فقط گل خود را بو کنند، گل زیبای خود را از دور نگاه کنند، خدا شاهد است همه آرزو داشتند فقط گل زیبا و بلند قامت خود را از دور فقط تماشا کنند…
محمدرضا مبین