جریان مسئله داری در فرقه رجوی – قسمت پنجم

مارها هر جا پیدا میشوند

یکی از دوستان مرا به مقاله ای با عنوان “اندر حکایت مارها” نوشته “جواد پوینده” از استکهلم توجه داد که در سایت آفتابکاران به تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ درج گردیده است.
نویسنده مقاله با بیان داستان مار و عقاب (آواز شاهین) برگرفته از ماکسیم گورکی به تخطئه جداشدگان اخیر شورای ملی مقاومت پرداخته و آنان را بریده مزدورانی خوانده، که همچون مار که توان پرواز ندارد و دیگران را از پرواز منع نموده و آنرا بیهوده میداند، تبلیغ بی عملی میکنند. من البته به نوبه خود در مقابل آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی و اسماعیل یغمائی و ایرج مصداقی و سایرین که جز بیان واقعیت کاری نکرده اند اما اینگونه مورد توهین و بی احترامی قرار گرفته اند شرمنده ام و میدانم که این رسم فرقه هاست که منتقدین و مخالفین خود را تخطئه نمایند و به جای پاسخ گوئی به انتقادات و ایرادات منطقی آنان به ترفند های جنگ روانی روی بیاورند.
نکته جالب مقاله فوق آنجاست که در پایان اذعان میدارد که “از این مارها هر جا چند تایی پیدا میشود. سوئد، فرانسه، هلند، انگلیس، ایران”. که البته با توجه به نامه هائی که داشته ام باید آمریکا و آلمان و آلبانی و عراق و بسیاری از کشورهای دیگر را هم اضافه کرد و تعداد این به اصطلاح مارها هم از چند تا بسیار فراتر رفته است. نویسنده مدعی است “همین که وزیر اطلاعات نی لبکش را به لب بگیرد و شروع به نواختن کند این مارها از این سر تا آن سر دنیا از سوراخ هایشان بیرون می آیند و شروع به رقصیدن می نمایند و بعد از تجربیات خودشان در مضرات پرواز، در خالی و پوچ بودن آسمان و در دروغگو بودن عقاب ها سخنرانی میکنند”.
این مدت نامه ها و پیام های متعددی از دوستان در خصوص اوج گیری جریان مسئله داری در بسیاری از کشورها خصوصا از فرانسه و عراق و آلبانی داشتم و منتظر فرصتی بودم تا یک جمعبندی از آنها ارائه دهم. در حال حاضر این جریان و خصوصا اختلافات درونی در شورای ملی مقاومت ابعاد بسیار جدی به خود گرفته و به معضل و مسئله اصلی سازمان تبدیل شده است. مقاله ای که در بالا به آن اشاره شد نیز ضمن تهاجم به جداشدگان، و طبق معمول ربط دادن همه چیز به وزیر اطلاعات، به گستردگی و ابعاد وسیع این جریان اعتراف دارد.
ظاهرا بعد از اینکه مصداقی گزارش اول خود را منتشر نمود و در ادامه قصیم و روحانی از شورای ملی مقاومت استعفا دادند و دست به افشاگری زدند و سپس مصداقی گزارش دوم خود را در سالگرد گزارش اول مطرح کرد و همچنین تنش هائی که بین یغمائی و سازمان بر سر مراودات مالی بوجود آمد، شرایط خاصی در شورای ملی مقاومت حاکم شد و مسئله داری اوج گرفت به طوری که در ظرف مدت کوتاهی جلسات متعدد شورا یکی بعد از دیگری برگزار گردید و این در حالی بود که برای مدت های طولانی جلسه ای برگزار نشده بود. سؤال همیشگی “مسعود رجوی کجاست؟” نیز همچنان نفس مسئولین را گرفته که البته پاسخی برای آن داده نمیشود و فقط سؤال کننده با توهین و تهمت سرکوب میگردد. حتی به صراحت از جانب اعضای شورا مطرح شده که یکی از ترفندهای رهبران فرقه ای اینست که خود را از انظار پنهان نمایند تا تقدیس شوند.
بعد از این قضیه مسئولان شورای ملی مقاومت دستورالعملی به اعضای شورا دادند و آنان را مکلف ساختند تا علیه یاران سابق خود موضع گیری نمایند و آنان را آماج حملات خود قرار دهند که مقالاتی توسط امثال منصور قدرخواه و پرویز خزائی و دیگران از این دست منتشر شد. اما اکثر اعضای شورا از این کار امتناع ورزیدند و حاضر نشدند به یاران دیرین خود که بعضا رابطه دوستی و رفت و آمد خانوادگی هم دارند خیانت کنند و دروغ های سازمان را در خصوص آنان تکرار نمایند. البته توجیه ها بسیار بود. برخی عنوان میکردند که باید راه بازگشت برای این افراد گذاشته شود و ارتباط خود با آنان را اینطور توضیح میدادند که دارند روی آنها کار میکنند تا مجددا به شورا بازگردند. برخی شرم حضور نسبت به رابطه آشنائی و رفاقت دیرین را پیش میکشیدند و عذرخواهی می نمودند و درخواست میکردند در این رابطه معاف شوند. تعدادی هم البته تحت فشار سازمان، بدون نام بردن از افراد جدا شده از شورا، به رفع تکلیف پرداختند.
گزارش ها حاکی است که اعضای شورا بدون ترس و واهمه های قبلی مسائل خود را در جلسات مطرح می نمایند و از فقدان کمترین حقوق دموکراتیک در درون مناسبات شورا شاکی هستند. مطالبی که افراد برای سایت های مربوط به سازمان می نویسند باید قبل از درج حتما توسط مسئولین ادیت شود که گاه محتوای آن کاملا تغییر می یابد. افراد شورا مطرح میکنند که در خصوص اعضای سازمان مجاهدین خلق که دیسیپلین فوق نظامی را پذیرفته و اطاعت بی چون و چرا را قبول کرده اند وضعیت فرق میکند اما در شورا چنین چیزی از روز اول پذیرفته نشده بوده است. آنها میگویند یک عضو سازمان در مناسبات مجاهدین خلق بهرحال ذهن خود را بسته و آموخته است که صرفا فرمان را اجرا نماید اما در شورا چنین قراری نبوده است.
اعضای فعلی شورا اینطور بحث میکنند که وقتی واژه “ملی” برای شورای ملی مقاومت استفاده میشود یعنی این شورا تمامی طیف های آحاد ملت ایران را در بر میگیرد حال آنکه عملا تنها تابع دستورات یک جانبه سازمان مجاهدین خلق و مسعود رجوی می باشد. همین بحث در خصوص سیمای آزادی فرقه رجوی که تلویزیون ملی نامگذاری شده است نیز عنوان میگردد که واژه “ملی” باید دال بر فراگیر بودن آن باشد در حالیکه این تلویزیون صرفا نظرات فرقه رجوی را منعکس می نماید.
همچنین این افراد مطرح میکنند که واژه “شورا” دال بر اینست که تصمیمات شورای ملی مقاومت جمعی و شورائی و با بحث و اقناء گرفته میشود وگرنه فرقی با سازمان مجاهدین خلق ندارد. بنابراین رابطه نقد و مخالفت در مناسبات شورا پذیرفته شده است اما عملا هر کس به نقد و مخالفت بپردازد فورا مستخدم و حقوق بگیر وزارت اطلاعات یا حداقل در خدمت اهداف رژیم معرفی میگردد که البته این ترفند برای از میان بدر کردن منتقد و مخالف بصورت مداوم بکار گرفته میشود. با این حال فضای مخالفت با مناسبات غیر دموکراتیک درونی شورا در میان اعضای آن در بسیاری از کشورهای غربی وجود دارد و به صراحت بیان میگردد.
یکی از مسائلی که شورائی ها مطرح میکنند اینست که در سالهای اخیر صرفا شاهد ریزش در اعضای غیر مجاهد شورا بوده اند و از جذب خبری نیست و بسیاری از کسانی که جهت عضویت در شورا معرفی شده اند با مخالفت سازمان مجاهدین خلق که هژمونی شورا را به دست دارد روبرو گردیده اند. این وضعیت فی النفسه روابط و مناسبات فرقه ای را تداعی میکند. حرف این دست از معترضان درونی شورا اینست که چرا اولا به طیف های مختلف اجازه حضور در شورا داده نمیشود و ثانیا چرا نظرات همین اعضای فعلی وقتی به مذاق مسئولین سازمان خوش نمی آید سرکوب میگردد.
این طور که از مفاد نامه ها و پیام ها استنباط میشود باید در آینده نزدیک شاهد مارهای بسیار بیشتری بود که هرجا پیدا شوند و سر برآورند و واقعیات باز هم بیشتری را برملا نمایند و بر این حقیقت محض صحه بگذارند که راهی که سالهای سال است سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در پیش گرفته بوضوح فرسنگ ها از راه مردم ایران و سایر گروه های اپوزیسیون فاصله دارد و به بیراهه میرود.

خروج از نسخه موبایل