خدا رجوی را لعنت کند که عامل بدبختی خانواده ما شده است

وقتی به دیدار خانم نبی پور مادر یوسف از اعضای گرفتار تشکیلات جهنمی رجوی رفتیم به گرمی از ما استقبال نمود.
وی مطرح کرد که چرا فرزندش یوسف تماس نمی گیرد؟ چرا نمی گذرند ملاقاتی با فرزندم داشته باشم؟
وقتی برایش توضیح دادم که رجوی جنایتکار خانواده را کانون فساد می نامد و عنوان می کند خانواده ها مزدور می باشند با ناراحتی گفت که مزدور خودشان هستند که با صدامیان همکاری کردند و اکنون در ایران جایی ندارند.
آیا من مادر پیر که به زور راه می روم می توانم تهدیدی برای آنها باشم که به او توضیح داده شد که شما خطرناکترین دشمن برای سران فرقه می باشید چون آنها سعی دارند که عاطفه فرزندی را از بین ببرند.
رجوی اصلا عاطفه ندارد و به همین خاطر می خواهد با سرکوب عاطفه در افراد، اعضای خود را در اسارت نگهدارد و به کشتن بدهد.
مادر که از این حرف ما بسیار ناراحت شده بود به رجوی لعنت فرستاد و مطرح کرد که تمام گرفتاری من و خانواده ام سران فرقه می باشند و اگر در این راه ملاقاتی باشد حتما خواهم رفت و اگر نتوانم یکی را برای این کار خواهم فرستاد.
وی در پایان از اینکه با ما درد دل کرده و حرفهایش را مطرح کرد بسیار خوشحال و احساس سبکی می کرد و آرزو نمود که روزی فرزندش یوسف هم مانند ما آزاد شده و در کنار خانواده اش زندگی جدیدی را آغاز کند.
 

خروج از نسخه موبایل