رابطه ی مریم رجوی و دموکراسی، رابطه ی تناقض هاست!

بنظر میرسد که در اروپا هم حرف مفت زدن وحتی دروغ گفتن ازنوع بهتان زدن به مریم رجوی که گویا دموکرات است، مالیات ندارد و یا اگر دارد که ما نمیدانیم، درحدی است که درمقابل بذل بخشش های مربوطه مریم رجوی، ناچیز است و ارزش ریسک دروغ گفتن و بهتان زدن را دارد!
برابر خبر منتشر شده توسط باند رجوی، قراراست که یک گردهم آیی ازطرف مقاومت؟! ایران که همان مجموعه ی گماشتگان رجوی، بیکارانی از کشورهای اروپای شرقی، پناهندگان افغانی، باضافه ی پارلمانتاریست هایی که درحکم لابی باند رجوی پاداش گرفته و حرف های دلخوش کننده برای مریم میزنند، باشد، درپاریس برگزار گردد!
دراین بین تحمل و انعطاف پذیری مریم رجوی که عاشق سینه چاک یک جوجه دیکتاتوری بنام مسعود رجوی بوده وبرای اثبات این عشق سوزانش چه جنایت ها که نکرده، قابل ستایش است!!!
او که یک مظهر پادوی استبداد نوع رجوی میباشد، براحتی این اجازه را به پول گرفتگان پارلمانتاریست میدهد که اورا دموکرات معرفی کنند!!!
حالا به سخنان عجیب وغریب برخی ازاین باصطلاح پارلمانتاریست های اروپایی توجه فرمایید:
" هاینس بکر – نماینده پارلمان اروپا از اتریش… از روزهای اول کار سیاسی‌ام در این پارلمان، در حمایت از اهداف و خواسته‌های جنبش مقاومت ایران کار کرده‌ام… با اشراف به این مسأله، این‌را می‌دانم که نقش خانم رجوی باید قویاً مورد ستایش قرار گیرد. این یک نقش غالب و مهم در مسیر رسیدن به یک ایران آزاد و دموکراتیک است… در چارچوب کلی گام‌های بعدی برای رسیدن به یک ایران آزاد و دموکراتیک. این وظیفه و التزام ما است و من می‌خواهم با هرکاری که در توانم باشد از این موضع حمایت کنم ".
با قبول سخنان این شخص باید پذیرفت که برقراری مناسبات برده داری در یک تشکلی بنام مجاهدین خلق، عین دموکراسی است!
ما انسان های ساده اندیش را باش که فکر میکردیم که دموکراسی بمعنی برقراری حاکمیت خلق و لزوم پاسخگویی ارگان های انتخابی حکومتی دربرابر همین خلق است،عجب پر بیراهه میرفتیم که نمیدانستیم که دموکراسی حقی است که به مسعود رجوی داده میشود تا تمام مردان  وبخصوص زنان یک تشکل مافیایی چند هزارنفری را ملک طلق خود بداند و این مردان وزنان باشند که دربرابر همه چیز – حتی تاحد افکار اتوماتیکی که بر مغزشان هجوم میآورد – پاسخگوی او باشند وحق رهبری را ادا نمایند!
به اظهارات دیگر عضو لابی باند مستبد وتمامیت خواه رجوی که با معیارهای قبلی ما درمورد دموکراسی، استقلال وآزادی زمین تا آسمان فرق دارد توجه کنیم:
" اسوتوسلاو مالینوف – نماینده پارلمان اروپا از بلغارستان -… سالهای زیادی است که دوست مقاومت ایران بوده‌ام. مایه افتخار من است که عضوی از گروه عظیم در پارلمان اروپا هستم که از مقاومت ایران و خانم رجوی حمایت می‌کنیم که بارها مهمان ما در مقر پارلمان اروپا بوده است. ما بسیار نگران رویدادهایی هستیم که در ایران رخ می‌دهد… بنابراین امیدوارم که همه ما در 13ژوئن در پاریس باشیم تا همبستگی خود را با همه رزمندگان برای آزادی و دموکراسی در ایران ابراز کنیم. امیدورام شما را آنجا ببینم ".
بازمشاهده میکنیم که این عالیجنابان چه نوع دموکراسی ای را درآستین دارند ومیخواهند باحمایت خود و بدست تمامیت خواهان رجوی برما تحمیل کنند و بدتر اینکه به این عمل کثیف خود افتخار هم میکنند!
آیا وضع ایران آنچنان نگران کننده است که شما میخواهید با سیستم برده دارانه ی رجوی، این نگرانی خود رارفع کنید؟!
یعنی سیستم حاکم برایران – بدون اینکه درصدد توجیه ضعف های متعدد آن باشیم –  متعلق به دوران تاریخی ماقبل برده داری است که شما میخواهید کمک اش کنید تا بابرقراری این سیستم منحط، ایران را به آزادی وآبادی برسانید؟
پائولو کازاکا چهره ی دیگری از این لابی ارتجاعی وضد بشری رجوی است که چنین میگوید:
" آخوندهای رژیم ایران نشان داده‌اند که خطرناک‌ترین منبع افراطی‌گرایی (تحت نام اسلام) در سراسر جهان هستند… اینها حتی خطرناکتر از واضح‌ترین دیوانه‌ها هستند، چون به خوبی می‌دانند چه می‌خواهند… مقاومت ایران جنبشی در سراسر جهان اسلام است که از همه توسعه‌یافته‌تر است و قادر بوده یک آلترناتیو بسیار روشن نسبت به برداشت افراطی از قرآن را نمایندگی کند… آنها قدرتمندترین جنبش اپوزیسیون هستند… این یک گردهمایی سالانه است و هر کسی که به ارزشهای اصلی تمدن ما معتقد است، باید از این گردهمایی حمایت کند و باید در آن شرکت داشته باشد. من قصد دارم شرکت کنم و از همه می‌خواهم در آن شرکت کنند و آن‌را از دست ندهند ".
واقعا خود او این حرف ها را زده است ویا متن نوشته ایست که به سبک سیاق فرقه ی رجوی وباادبیات کاملا معلوم ومانوس آن نوشته شده واین شخص با قرائت آن دریکی دو دقیقه به مال ومنالی رسده است؟!
آخر یک پارلمانتاریست و دیپلمات نمیآید بگوید که مقاومت (سازمان مجاهدین رجوی) متعلق به سراسر جهان است!!
 ثانیا، این برداشت غیر افراطی باند رجوی ازقرآن چه بوده که اینهمه تبلیغ روی آن میگردد؟!
درکدام قسمت قرآن اشاره شده که یک شخصی مانند رجوی میتواند بنیاد خانواده را درهم ریخته، اعضای خود را با توسل به انواع حیل، شستشوی مغزی بدهد تا همه چیز خود را – وحتی خواب دیدنشان را که اختیاری بر روی آن ندارند – دراختیار رجوی قراردهند وبرای رهبری فرقه ی مخرب این چنینی، نقشی بالاتر از انبیا قائل شده و مثلا اجازه دهد که رجوی بتواند همسران  همکاران خود را طلاق داده و راه را برای تملک وتصاحب آنها برای خود بازکند؟!
این اروپایی نامبرده ازکجا باین نتیجه رسیده که این نوع برداشت ازقرآن، مترقی و ضد افراط کاری میباشد؟!
حمید
 

خروج از نسخه موبایل