شاید سی خرداد سال 1360 را به جرات بتوان نقطه آغاز کج روی و انحراف سازمان مجاهدین خلق نامید! بعداز شهادت بنیانگذران سازمان بدست سواک شاه٬ متاسفانه رهبری سازمان به دست کسی افتاد که ذره ای صلاحیت رهبری یک سازمانی همچون مجاهدین را نداشت! مسعود رجوی ذاتا شخصی خودخواه و جاه طلب٬ بشدت ترسو٬ با فردیتی جنون آمیز که حاضر بود سر هرکسی را برای رسیدن به خواسته خودش بزند! شاید خواننده این مطلب با صفت ترسو که برای مسعود رجوی بکار بردم موافق نباشد و این به ذهنش بزند که کسی که درچنین شرایطی بهرحال در موضع رهبر یک سازمان چریکی قرار میگیرد شخصی شجاع و با دل و جرات است. اما مسعود رجوی دقیقا عکس این است. او در تمامی سرفصل ها و بزنگاه هایی که کوچکترین خطری ممکن بود متوجه او شود٬ با مایه گذاشتن از بالاترین فرمانده هان سازمان وحتی از زن و فرزند شیرخوارش٬ خودش را از مهلکه در میبرد و این گونه عملش را توجیه میکرد که من رهبرم و برای ادامه راه باید زنده باشم!
بعداز سی خرداد سال 1360 ٬ سازمان وارد مسیری شد که محکوم به نابودی و شکست بود! هرچه زمان میگذشت جنایات و خیانتهای رجوی بیشتر میشد! آنها وارد مبارزه ای مسلحانه با کشور خود و مردم خود شدند.از به کشتن دادن نیروهای خود در درگیری های خیابانی و کشتن بعضا نفرات عادی کوچه و خیابان٬ به بهانه و با توجیه اینکه طرف با مسجد محله اش همکاری داشته یا در مسجد نماز میخوانده است پس حزب الهی است و باید کشته شود تا دادن خط وخطوط غلط به کسانیکه در درگیری یا ماموریتهای خیابانی دستگیر میشدند. برای نمونه آنها به نیروهای خود در زندان خط داده بودند که هرگز از کاری که کردید ابراز پشیمانی نکنید و اصرار داشته باشید که اگر آزاد شدید باز علیه امنیت مملکت و علیه مسئولین نظام دست به عملیات نظامی خواهیم زد! که پر واضح بود که در آن زمان مسعود رجوی بدنبال این بود که تعداد کشته شده های سازمان را زیاد کند که بتواند مثلا برای خود مشروعیتی در بین مردم ویا مظلوم نمایی در بین افکار عمومی داشته باشد!
در یک کلام سی خردادی که فرقه رجوی هرساله در آن روز مراسم برگزار میکند٬ برگ سیاهی در تاریخ این سازمان است. مسعود رجوی مثل همیشه با نداشتن تحلیلی واقعی از شرایط ایران٬ دست به اقدامی زد که نتیجه آن اکنون بعد از گذشت نزدیک به سی و چهار سال برهمگان واضح و روشن است! به کشتن دادن هزاران تن از جوانان این مملکت چه فایده و سودی برای ایران که هیچ٬ برای سازمان داشته است!
مراد
سی خرداد سرآغاز جنایتها و خیانتهای فرقه رجوی
بعداز سی خرداد سال 1360 ٬ سازمان وارد مسیری شد که محکوم به نابودی و شکست بود! هرچه زمان میگذشت جنایات و خیانتهای رجوی بیشتر میشد! آنها وارد مبارزه ای مسلحانه با کشور خود و مردم خود شدند.از به کشتن دادن نیروهای خود در درگیری های خیابانی و کشتن بعضا نفرات عادی کوچه و خیابان٬ به بهانه و با توجیه اینکه طرف با مسجد محله اش همکاری داشته یا در مسجد نماز میخوانده است پس حزب الهی است و باید کشته شود تا دادن خط وخطوط غلط به کسانیکه در درگیری یا ماموریتهای خیابانی دستگیر میشدند.
