فرق دنیای بیرون با دنیای درون فرقه رجوی

این روزها فرقه برای این که عقب نیفتد از عناصر خودش جهت موضعگیری علیه جداشده ها استفاده می کند البته با یک تفاوت اساسی، جدا شده ها بدون هیچ دخل و صرفی از زبان خودشان و آنچه را که در طی سالیان تناتنگ در کنار آنان تجربه کردند، از واقعیت های محض پرده بر می دارند و  فرقه را افشا می کنند.
 اما عناصری که در سیمای نفاق علیه جداشده ها موضع می گیرند کسانی هستند که مسئولین از آنان سوء استفاده کرده تا معضل تشکیلاتی شان را حل کنند، افرادی که دست چین می شوند تا در برنامه تلویزیونی شرکت کنند کاری است حساب شده از جانب مسئولین، مسئولین نکاتی را که آنها باید صحبت کنند را از پیش دیکته کرده و به آنها می دهند تا مرور کنند و ضمن این که برنامه مورد نظر چند بار ضبط شده و توسط مسئول تبلیغات چک می شود و اگر اوکی بود پخش می کنند، گاها شاهد بودم یک برنامه را چند بار ضبط کرده تا وقتی از همه نظر چک شد سپس روی آنتن می رود. در همین رابطه یک نمونه از جهت روشن شدن مطللب اضافه می کنم، سپس خود قضاوت کنید.
 بعد از سرنگونی صدام و حضور امریکایی ها در کمپ اشرف  فضایی ایجاد شد تا بتوانم درخواست تماس تلفنی با خانواده ام  را  بدهم، نهایتا بعد از چند ماه به من جواب مثبت دادند.  لحظه ای که  برای تماس می رفتم یکبار از سوی مقر فرماندهی توجیه شدم و وقتی به محل مربوطه (مرکز تلفن اشرف) رفتم مجددا از سوی مسئول آن قسمت باید توجیه  می شدم  تا مبادا دیالوگی خارج از چارچوب با خانوده ام داشته باشم، مسئول مربوطه تاکید می کرد گاف امنیتی ندهیم و خارج از چارچوبی که خودشان می خواستند صحبت نکنیم. ما اجازه نداشتیم رابطه احساسی و عاطفی با خانواده برقرار کنیم باید عین آدم مصنوعی با خانواده صحبت می کردیم بعلاوه این که موقع تماس مسئول مربوطه بالای سر افراد حضور داشت مثل دنیای بیرون داخل کابینی نبود که تنها باشیم اضافه بر همه اینها، صحبتهای ما ضبط می شد اگر گافی می دادیم به نشست جمعی می کشاندند  بابای آن فرد را در می آوردند.
فرق فرقه با ما که در سایت ها مطلب می نویسیم چیه؟ در جواب به همین نمونه ای که فوقا اشاره کردم بسنده می کنم، اما در فرقه وقتی فردی در سیمای نفاق صحبت می کند گویا است که از چه موانعی عبور می کند تا روی آنتن بیاید. به طور اتفاقی تلویزیون سیمای فرقه را باز کردم دست بر قضا برنامه پرونده را پخش می کرد که در این برنامه نعمت اولیائی بچه مازندران دقیقا دیکته شده علیه جداشده ها صحبت کرد، از آنجائیکه من با وی مدتی در ستاد تشکیلات در یک بخش کار می کردیم شخصیت او را خوب می شناسم و می فهمم از چه زاویه ای فرقه او را انتخاب کرد تا علیه جداشده ها صحبت کند اولا که او شخص موضع طلبی است دوما مسئولین فرقه برای این که بعضی از افراد را در مهار تشکیلات حفظ کنند حاضرند ریسک هم بپذیرند آنها را آنتنی کنند تا تحت کنترل باشند.
با شناختی که از نعمت اولیائی دارم او مدتی را در زندان نظام ایران بود بعد از این که به سازمان پیوست یک باری در نشست رقیه عباسی، مسئولین یقه اش را گرفتند و به او گفتند تو که زندانی بودی و آزاد شدی لابد بای دادی و خیانت کردی، زیرا مسعود رجوی اعتقاد داشت آنهایی که مقاوم بودند رفتند و آنهایی که آزاد شدند یعنی زنده ماندند خیانت کردند با این منطق مسئولین با زندانیانی که به تشکیلات پیوسته بودند برخورد می کردند. نعمت اولیائی بعد از آن برخورد مدتی پاسیو و در خود بود، و اما در ابتدای حرفهایش در تلویزیون گفت نظام ایران" با کمترین تماس جوانها به مجاهدین می ترسد " اما واقعیت چیست من که چند سالی را در ایران بسر می برم شاهد هستم فرقه رجوی در جمع جوانهای ایرانی ابدا جایگاهی ندارند و جزء بدنام ترین از جمع معاندین به حساب می آیند فرقه را نباید با بقیه جریانات مقایسه کرد زیرا خیانت آنها منحصر به خودشان است با بقیه قابل قیاس نیست نمونه بارزش در دوران جنگ در کنار صدام با ایران می جنگیدند. باید گفت رجوی نزدیک به نیم قرن به اسم دین و خدا با احساسات مذهبی عناصر بازی کرد خیلی ها را به کشتن داد و هنوز هم عناصری را در قالب فرقه گرائی در لیبرتی به بند کشیده است باید به این بچه ها گفت دنیای مادی بیرون با دنیای ذهنی شما زمین تا آسمان فاصله دارد من مطمئن هستم اگر روزی دیوار فرقه در درون مناسبات فرو بریزد آن وقت خواهند فهمید در طی این سالیان چه رکعبی از جانب رجوی خوردند به همین دلیل است وی حاضر نیست به هیچ عنوان ارتباط اعضاء با دنیای بیرون برقرار شود به همین دلیل حاضر است اعضاء با خانواده تماس برقرار نکند، امیدوارم بزودی بتوانید پا به دنیای آزاد بگذارید تا حقایق روشنتر شود.   
محمدرضا گلی
 

خروج از نسخه موبایل