از یادادشت های سیروس غضنفری عضو سابق ارتش رهائی بخش – قسمت نوزدهم

اعمال ننگین مسعود رجوی هرگز ازخاطرم نمیرود!
شکجه شده ها و شکنجه گران:
در زمان جنگ خلیج بعضی از شکنجه گران درداخل سازمان چنانچه در بسیاری از کتابها نوشته شده مثل ابوالقاسم رضائی و غیره بودند که اگر کسی به تناقضات اعتراض می کرد نفر را به نام ماموریت  بیرون برده و شکنجه می کردند طوری که ناچار می شد از ترس جانش به هر چه که سران فرقه می گویند تن بدهد و این داستان تمام شدنی نبود و نفرات به خاطر ترس از بی آبروی و سر به نیست شدن یک عمر در سازمان می ماندند و دم بر نمی آوردند و سازمان برای ماندن نفرات در 3 مرحله با آنها برخورد می کرد.
مرحله 1: موقعی است که نفر وارد سازمان می شود، این موقع یک سری مسئولین هستند که در آنجا با تازه وارد مصاحبه (بازجویی) میکنند و اگر این شخص بگوید من می روم آن موقع مارک نفوذی می زنند مثلا سعید نقاش – هادی لاریو،آیدین و دو نفر دیگر را به صورت انفرادی به یک خانه مخفی می بردند و او را تهدید می کنند که چون تو نفوذی هستی تحویل دولت عراق خواهیم داد و 2 نفر عرب زبان می آمد و آنها را شکنجه می کرد و سوژه از ترس ناچار می شد که قبول کند تا در سازمان بماند.
مرحله 2: ضد اطلاعاتی در ارتش رجوی بود که از سال 73 تشکیل شد و در مرحله اول کسانی که از ایران آمده بودند و یا در ایران زندانی بودند را بردند و حدود 6 ماه طول کشید که دوباره برگردند.
از جمله این افراد حمزه طوماری، نادر نادری، میرمحسن مرتضوی، امیر رحیمی، اکبر صمدی، حسین بذرپور، فرید فلاحی و حمید فلاهت بود که اینها از خاطرات خود در آن موقع چنین می گویند:
وقتی که ما را بردند با نام ماموربت بود اما تا رسیدیم آنجا، حدود 10 نفر بدون سوال و جواب یکدست ما را کتک زدند و بعداً معلوم شد برای چه بوده است و گفتند که شما باید از این کار خوشحال باشید که معلوم شد در سازمان نفوذی نیستید وگرنه حتماً اعدام می شدید. مسئولین ضد اطلاعات بتول رجائی، حسن نظام (نادر نظام)، جنت، قادر سادات بندری و چند نفر دیگر بودند که اسامی آنها را فراموش کرده ام.
مرحله 3: خروجی سازمان است که این مرحله سخت ترین مرحله است. یک مرحله بعد از قرارگاه نفر در خروجی نگهداری می شود و در این مرحله هزاران توهین و برخورد  با او صورت می گیرد، در ابتدا نفرات رده بالای سازمان می آیند و با نفر صحبت می کنند و بعد از آن یک مدت در همان محل تنها می ماند (تقریباً انفرادی) و اگر گزارش مثبت نداد مرحله دوم شروع فشار است آنهم توسط نریمان، جنت، مجید عالمیان، قادر سادات دربندی که یک زن هم مسئول اینها بود که اسمش را نمی دانم ولی چهره اش را هرگز فراموش نمی کنم. اگر این فشار کارش را کرد که هیچ وگرنه بعد از 6 ماه مجدداً یک سری  از افراد بالای سازمان مثل فهیمه، نسرین و مژگان می روند و با او صحبت می کنند و چون راهی هم برای خروج نیست طرف ناچار هست هم شکنجه شود و هم تحت فشارهای روحی بگوید که حق با شماست!
 امروز هم همان وضعیت وجود دارد و مسئول آن بتول رجائی است که مسئول پذیرش نیز می باشد.
در سال 82 نیز بچه هایی که در کمپ آمریکائی بودند و از سازمان خارج شده بودند در محل خروجی بر اثر فشار حدود 180 نفر دست به شورش زدند که آمریکائیها مجبور شدند آنها را به محل دیگری انتقال دهند تا به موقع آنها را تعیین تکلیف کنند.
 

خروج از نسخه موبایل