این حرفها را هم که نزنید، دق میکنید! – قسمت اول

در آستانه ی بپایان رسیدن مذاکرات هسته ای ایران با قدرت های جهانی که علائم موجود تاکنون نشان میدهد فعلا کفه ی نتیجه دادن این مذاکرات برکفه ی شکست آن سنگینی دارد، باند رجوی بیشتر ازهمیشه کلافه شده ونمیداند که علیرغم کارشکنی های شبانه روزی خود و اربابان ویاران متحدش، احتمالا میرود که نتیجه ندهد، چکار باید بکند!
ازاین جهت است که این بار آقای سیاوش جعفری را بمیدان فرستاده اند که با تعریف وتمجید هزاران وصدها هزاربار سازمان مجاهدین رجوی، روحیه ای به اعضای خود بدهد ونگذارد که این تشکیلات مافیایی سرازانشعابات بیشتر و بزرگتری دربیآورد!
سمت دیگر نوشته ای آقای جعفری، نشان دادن خشم عمیق رجوی به کسانی است (مسئولین سیاست های خارجی قدرت های بزرگ) که باوجود فشارهای شدید لابی های صهیونیستی- رجویستی، مذاکرات مربوطه را با جدیت لازم ادامه میدهند تا نتیجه ای ازآن بگیرند و طبیعی است که اصرار دارنداین نتیجه بیشتر بنفع آنها باشد تا ایران!
درهر صورت، ازجوهر کلام این مامور رجوی چنین برمیآید که از نتیجه ی مذاکرات واهمه داشته درخواست هایشان که با هدف بزانو درآوردن مطلق ایران  بود، کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا امکان عملی شدنش نبوده است!
ازهمین روست که نوشته ی مورد تنقید اینجانب، ازبار شکایت های مذبوحانه ونومیدانه ی زیادی برخوردار است و بنظر می رسد که سیاست مماشاتی که برخلاف میل رجوی بوده، برسیاست قاطعیتی که مورد درخواست او بوده واین قاطعیت میتواند دنیا را درگیر یک جنگ اتمی تمام عیار کند، غلبه ای ولو نسبی یافته است!
فحوای کلام نویسنده ی این " رنج نامه " اینطور می رساند که باند رجوی بیشتر ازاینجانب به موفقیت مذاکرات واقف تر است وبنابراین این بار نفرین های خود را بیشتر ازگذشته نثار جناح کم وبیش واقع بین امپریالیزم (مماشاتگران) کرده ودرکنار آن شکست خیانت های یک دهه ای اتمی خود را باور کرده است!
میزان لعنت ونفرین به این مماشاتگران بحدی است که آدم فکر میکند که باند رجوی اندک اندک به یاد شعارهای ضدامپریالیستی سازمان روی آورد که دراین میان عواملی مانند عربستان واسرائیل مانع زیاده روی اوست!
احساس میشود که اگر روند مذاکرات باین شدت و جدیت به پیش برود، باند رجوی سراغ آرشیوهای سرود خود رفته وبازهم " سرکوچه کمینه…" را بیرون کشیده ودرخفا هم که شده به اینها گوش داده واشک حسرت خواهد ریخت!
درهرصورت، هنوز باید زمان کوتاهی بگذرد واین ادعاهای من محک تجربه بخورد تا مسائل درافق روشن تری دیده شود.
اما انچه که ازتکرار زیاد کلماتی مانند " استعمار " و… در رسانه های رجوی استنباط میشود، این مسئله است که میزان یاس وسرخوردگی فرقه ی رجوی بیشترازخوشبینی من درمورد سرنوشت این مذاکرات است.
من که ازشیطنت طرف اصلی مذاکره با ایران وازقواعد بازی های زشت دیپلماتیکی که این طرف زورگو آنرا فوت آب است، آگاهی داشته وبدتر اینکه هیچ اطلاعی از جریان دقیق مذاکرات ندارم، هنوز مزه ی خوشبینی زیاد را نمیتوانم درکام ام احساس کنم.
اما باند رجوی که این یاس وسرخوردگی را با غلظت زیادی بنمایش میگذارد، ممکن است حامل اطلاعات بیشتری باشد که باو رسانده اند ومن ازآن اطلاع ندارم!
آخر این روزها بنقل ازمسعود  رجوی مدام گفته میشود " کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من "، اینجانب را زیاد دچار شک وتردیدی میکند که دردرون سازمان و پشت میزهای مذاکره چیزهایی دارد روی میدهد!
باری
نوشته ی بلند بالای آقای سیاوش جعفری، " مجاهدین خلق ایران- کس نخارد پشت من…." نام دارد که توسط سایت های اینترنتی گروه مافیایی رجوی منتشر شده که ازجمله درآن آمده است:
" مجاهدین خلق ایران در تاریخ میهن ما یک ویژگی منحصر به فرد دارند. اگربه تاریخ مبارزات سازمانیافته وسراسری مردم ایران، حداقل ازمشروط تا به امروز نظری بیفکنیم. یک چیز خودش را بخوبی نشان میدهد و آن این است که بجز مجاهدین خلق ا یران، تاکنون هیچ سازمانی وحزبی نبوده است که ۵۰ سال بدون انقطاع واکتیو،آنهم نه بعنوان یک گروه کوچک، بلکه بعنوان اصلی ترین جریان مبارزاتی عصر خود به مبارزه وپیکاربا دو دیکتاتوری ادامه داده باشد.بهمین دلیل هم هست که تاکنون به این اندازه توطئه وخیانت و مماشات وشیطان سازی علیه هیچ سازمان انقلابی صورت نگرفته است… ".
این یک دروغ بزرگ است وما دراین عمر کوتاه خود، شاهد وجود احزاب متعدد قدیمی وریشه دارتر ازمجاهدین خلق سابق بوده ایم که درحیات سیاسی ایران نقش پررنگ تر داشته اند.
عمر سازمان مجاهدین خلق از1344 شروع شده ودر سال 1360پایان یافته وما کمتر جریانی درکشور را مشاهده میکنیم که عمری فقط 16 سال داشته باشند!
بقیه ی ایام جریانی بنام باند، فرقه وگروه مافیایی رجوی که این سازمان را مصادره کرد، کاری جز ترور، تخریب، جاسوسی بنفع دشمن ترین دشمنان ایران، ترور شخصیت که بیش ازهمه شامل حال اعضای سازمان شد، ایجاد مناسبات برده داری درداخل تشکیلات، رواج بی سابقه ی کیش شخصیت، نسل کشی داخلی ازطریق طلاق اجباری زوج ها وسلب حق حصانت فرزند ازآنها، رواج شیوه ی لمپنیزم درادبیات سیاسی ایران و… نداشته است!
یادآوری این نکته خالی ازفایده نیست، که این سازمان درعرض 16 سال موجودیت خود، نقشی درتشکل مردم نداشته و تقریبا خالق هیچگونه آثار هنری، ادبی، انقلابی، تاریخی وعلمی نبوده واین درحالی است که محافل کوچک که اینهمه ادعاها را هم مطرح نکرده بودند، اقلا درعرصه ی فرهنگ وتشکل مردم، کارهایی انجام داده بودند!
با این وصف به کدامین دستآورد مردمی خود مینازید؟
اگر میزان ماندگاری شرط درستی راه باشد که درمورد شما صادق نیست، آنگاه باید به ستایش هیتلر وموسولینی پرداخت که بعد ازگذشت نزدیک 70 سال، پیروان آنها با عنوان های نئونازیسم ونئوفاشیزم سربلند کرده ودرمواردی مانند اکراین وبه کمک امپریالیست ها، قدرت رابدست گرفته اند!
با این وجود مهمل میبافید وتنها علت وجودی اینگونه ی تان شبیه اراذل واوباش (لمپن پرولتاریا) است که همواره موی دماغ هرجنیش مردمی اند و اگر دست داد بنوعی بقدرت هم میرسند!
به مماشات هم که میرسیم، بارعایت وجدان میتوان گفت که این مماشات بیش ازهمه شامل شما بوده است.
این شما هستید که بعنوان مهمان ناخوانده ی خلق عراق، نمیخواهید قسمتی ازخاک آن کشور بنام لیبرتی را تخلیه کنید وبدتر اینکه به یمن بهره برداری ازاین مماشات، به دولت عراق اجازه ی سرکشی باین قسمت ازخاک خود را نمیدهید ودرچهارچوب قانون این کشور قرارنگرفته ومقررات غیر قانونی وضدبشری خودرا بدون هیچ پاسخگویی درمورد بیش از2000 اسیر ومحروم ایرانی اعمال میکنید ودرهرفرصت ممکن درامور داخلی میزبان مداخله میکنید!
آقا سیاوش به گفته هایش چنین ادامه میدهد:
" آیا مجاهدین شخصیت های خارجی را می خرند؟ مجاهدین نمیتوانند ارتشی از شخصیتهای طراز اول از ۵ قاره جهان را خریداری کرده باشند. زیرا اگر این افراد خریدنی بودند، رژیم آخوندی که فقط در دوران احمدی نژاد،۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است…".
نه خیر! این پیروپاتال های نئوکان احتیاج به تریبون های شما  ودرحرافی بنفع شما دارند که ایده های ضدبشری خودرا مطرح کنند ودراین راه، گرفتن حق القدمی ناقابل، ضرری بآنها نمیرساند.
اینها دشمنان توسعه وپایداری ایران بوده و بدین راحتی حاضر نخواهند شد که ازطرف ایران خریده شده وعلت وجودی خود را ازبین ببرند.
اما بشما همفکران خود که میرسند، قضیه ی " هم فال وهم تماشا" را رعایت کرده و ضمن قبول حق القدمی درحد اعتبار خود، کمک تان هم میکنند. کاری میکنند درحق دوست ودریافت هرهدیه ی این دوست برایشان " نور علی نور" میشود!
 

خروج از نسخه موبایل