وقتی زندانی سیاسی کشور، صالح کهندل باشد!

وبسایت اصلی فرقه ی رجوی نوشته ای را با امضای آقای صالح کهندل منتشر کرده که " دست نوشته‌ای از زندانی سیاسی صالح کهندل " نام دارد.
او ویا اهالی فرقه ی رجوی که این متن را منتشر کرده اند، توقع داشتند که این تحلیل بی یال ودم واشکم شان ازآرایش نیروها ی حکومتی و حواشی آن تمام پیچیدگی های موجود جامعه ی ایران را که درکره ی خاکی ونه درخلاء حضور دارد، یکباره روشن کرده وخیال همه ی مارا ازبابت زحمت تحقیق، یادگیری اسلوب های علمی بررسی وتفسیر و… راحت کند!
به دسته بندی های نامبرده درمورد وضعیت حکومت ایران که گویا بی ارتباط با " درهم تنیدگی وپیوستگی " جامعه ی ایران هستند، توجه کنید:
ا – " دستگاه خلص ولایت مطلقه فقیه: این دستگاه متشکل از دو باند خامنه‌ای و رفسنجانی می‌باشد که اگر یکی را مغز دستگاه تصور بکنیم دیگری قلب آن تعریف می‌شود… ".
این که این دوجریان درحکم واحد،  کدامیک از اقشار اجتماعی مردم را نمایندگی میکنند، ابدا معلوم نیست و ازاین جهت حرف هایی است که سمت وسوی " باری به هرجهت " دارد وبخصوص اینکه ابدا معلوم نیست که رابطه ی این جناح با گلوبالیزاسیون واینکه نگرش شان نسبت به نظام های سلطه گر چیست!
 2- " احزاب و جریانهای به‌اصطلاح اصلاح‌طلب (نهضت آزادی، جبهه ملی، مشارکت) این جریانهای فارغ از این‌که پشت چه چهره‌های حقوق ‌بشری مخفی شده یا جوایز شیادی از دست مماشاتگران غربی رژیم دریافت کردند…لطفاً بعد از 37سال که کشورمان توسط آخوندها ویران شده بفرمایند که رژیم باید دست به چه جنایتی دیگر بزند تا این قهرمانان ساختگی دنیای مماشات از آن خارج شوند؟
با وجود اینکه مواضع جهانی گروه اول روشن نشده اما دراین بند مشخص است که این دسته دومی ها، ظاهر لیبرال منش حضور داشته ودرباطن با امپریالیزم نرد عشق میبازند و نیرویی همسوتر با سلطه گران است.
این مسئله درآخر پاراگراف بنحو بارزی روشن است که دنیای مماشات که همان محافظه کاران سنتی  امپریالیستی باشند، روسای جریانات یاد شده ی ایرانی میباشند وهرکس قصد دوستی با نوع سنتی محافظه کاران امپریالیست(اوباما وهمفکرانش) داشته باشد، باید به سراغ این سه حزب برود!
اما آقای کهندل روشن نساخته است که متحدان ایرانی جناح نومحافظه کار، افراط گراتر وجنگ طلب تر (نئو کان ها) چه کسانی هستند ومیدانیم چرا!!
این جریان همان فرقه ی رجوی است که تمامی موضعگیری هایش چه مربوط به مسائل هسته ای باشد وچه حمله ی خارجی به ایران، با این جناح ضدبشر تر که اختلاف سلیقه ای با اوبامای محافظه کار ومماشاتگر دارند، مو نمیزند!
بعبارت روشنتر، مجاهدین رجوی درطیف غدارترین ومرتجع ترین جنگ طلبان نظام سلطه گر جهانی قرار دارند وبا این حساب معلوم نیست که با حمل این صفت، چگونه خود را درنوک پیکان تکامل (ضد ارتجاع) جهانی توصیف میکنند؟؟!!
درنوشته ی منتسب به  این همشهری جلفایی (تبریزی) ما آمده است:
3- " لابی ‌ها و مماشاتگران: این طیف هم تقریباً سرنوشت مثل اصلاح‌طلبان دارد تنها با یک تفاوت ساده که در این خانواده همیاری به‌صورت اجباری نیست بلکه به‌صورت اختیاری می‌باشد و طرفین در هر شرایطی اگر احساس بکنند دیگر سودی به هم نمی‌رسانند از هم جدا می‌شوند. و چنانکه سالهاست دستگاه مماشات خوب تمام رسانه‌های خبری (بی.بی.سی و رادیو فردا و صدای آمریکا و……) را در خدمت رژیم قرارداده بود حال که احساس می‌کنند دیگر از این رابطه سودی نمی‌برند یکی از رسانه‌های مماشات (صدای آمریکا) را تعطیل می‌کند و تمام قهرمانانی که فقط برای مماشات با رژیم ساخته بودند را به‌حال خود واگذار می‌کنتد ".
صالح جان!
 ظاهرا منظورتان آن دسته ازخارج نشینانی هستند که درصدای آمریکا حاضر میشدند وازطیف سلطنت طلبان تا شما، اصلاح طلبان زرد، چپ های بریده  و… دراین بین حضور داشتند وچرا نمیتوانید توضیح دهید که رسانه های خارجی یاد شده با حضور افراد آنچنانی درخدمت رژیم بوده که اینک نیست؟!
فکر نمیکنید که با عدم درک درست مسائل پر بیراهه میروید وحرف های متناقض زده وما همشهریان خود را کم وبیش شرمنده میکنید؟؟!!
آیا معنی ادعای شما این است که این مماشاتگران که همان جریان اوباما  و… باشد، با بستن رسانه ی فارسی زبان خود دیگر نمیخواهد به رژیم خدمت کند؟!
4- " جریانهای (حزب‌الله لبنان، انصارالله، سپاه بدر، رژیم بشار اسد،…) این مجموعه تقریباً در قانون مندی طیف اول (خلص ولایت‌فقیه) قرار می‌گیرند، البته با کمی تفاوت… جریانهای فوق در حکم روده، معده، کلیه‌های ولایت‌فقیه عمل می‌کنند. با پوزش از فوتبالیستها اگر رژیم را به یک فوتبالیست تشبیه بکنیم، سرش باند رفسنجانی و خامنه‌ای و پای راست سوریه و اسد و پای چپ عراق و مالکی و دستهایش یمن می‌باشد، حال تصور کنید این فوتبالیست با داده هر کدام از اعضای بدن خود بازی را چگونه پیش می‌برد".
اینکه به متحدان خارجی حکومت ایران مربوط است که عین هم نیستند:
 از ماهیت انصار اله هنوز اطلاع دقیقی نیست وباید مدتی بگذرد و عملکرد این جریان محک تجربه ی بیشتری بخورد.
رژیم اسد یک رژیم سکولار و حکومت قانونی سوریه است و سوریه تقریبا جزو کشورهایی بوده که به رواج فرقه گرایی وجنگ مذهبی کمکی نکرد، درجنگ عراق به کمک ما شتافت و کشوری بود که تمایل زیادی به گذراندن خط لوله ی گاز ایران ازخاک خود به اروپا را داشت که کاملا بنفع ایران بود و اجازه نداد که قطر بجای ایران این امتیاز برزگ را از اوبگیرد وبنابراین سوریه درمجموع متحد بدی برای ما نبوده و نباید  اینگونه مورد غضب قرار گیرد!
حزب اله لبنان جریانی است اهل مدارا وتساهل و محبوب قسمت مهمی ازمردم لبنان که دردولت وکابینه ی لبنان حضور داشته وجریانی کاملا قانونی وحکومتی درلبنان شناخته میشد وبخصوص آنکه مانع بزرگی برسر راه جاه طلبی ها وتجاوزات اسرائیل درمنطقه بوده است.
سپاه بدر – که ما با بد وخوب بودنش کاری نداریم – با وجود داشتن کرسی های زیاد درپارلمان وحضور گسترده اش دردولت عراق، یک جریان غیرقانونی وتروریستی محسوب نمیشود!  
 

خروج از نسخه موبایل