زندانی سیاسی و شرکت درمراسم صهیونیستی ویلپنت؟!

مطلبی از سایت آفتابکاران باعنوان " گزارشی از اولین نشست مجمع عمومی اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سرنگونی " نظرم را جلب کرد که متاسفانه اولین پاراگراف نوشته به ذوقم زد:
 " از آنجایی که اصل را بر این گداشته بودیم که همه انرژی ها صرف تبلیغ وبهره برداری از گردهمایی بزرگ ویلپنت قرار بگیرد، آگاهانه گزارش این نشست را به عقب انداختیم واز همه حاضرین در جلسه نیز چنین خواستیم ".
پس این هموطنان تمام انرژی خود را برروی مراسم " ویلپنت " پاریس گذاشته بودند ودراین راه آنقدر جدی که درانتشار بیانیه ی تاسیس تشکیلات خود که میبایست اهمیت زیادی برایشان میداشت، تاخیر بلند مدتی را جایز دانستند!
رسوایی خیمه شب بازی ویلپنت که با استقبال خونریزترین نئوکان ها وصهیونیست ها همراه بود، میبایست برای این هموطنان سابقا زندانی ما را قانع میکرد که دراین بیانیه ی موسسان، حرفی برزبان نمیآوردند!
آیا این زندانیان بخاطر دفاع ازنامشروعترین امیال صهیونیست ها و امپریالیست ها درزندان بودند؟!
آیا بخاطر محکومیتی که حاصل تحریک کشورهای دیگر به تحریم ظالمانه ی مردم ایران زندانی شده بودند؟!
یا بخاظر جاسوسی وتشویق دشمنان سرسخت مردم ایران برای بمباران آن به زندان افتاده بودند؟!
مسلما جواب این زندانیان سابق موارد یاد شده نخواهد بود که هیچ، بلکه با دهان کف کرده بما حمله ور شده وخواهند گفت که نخیرآقا، ما برای آزادی واستقلال مردم وکشور ایران به زندان رفته بودیم!
  ودرست دراینجاست که من جواب خواهم داد که شما راه قهقرا راانتخاب کرده و بر ادامه ی این مسیر اینقدر اصرار ورزیدید که دست دردست دشمن ترین دشنان خلق گذاشته وخود افراطی تر ازآنها پیشاپیش آنها حرکت کردید!
تشکل شما هموطنان، زائده ایست ازفرقه ی رجوی وجدی گرفته نخواهد شد والبته اگر قدری غیرت داشتید، نام زندانی سیاسی را این قدر ملوٍث نمیکردید که نداشتید وکردید!
درادامه گزارش آمده است:
اولین نشست مجمع عمومی اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سرنگونی در تاریخ: 14/6/2015 یعنی یک روز بعد از گردهمایی بزرگ ویلپنت در حومه ی پاریس با 3 هدف 1:توضیح ضرورت تشکیل این نهاد، 2:گزارش بیلان کارسالیانه نهاد، 3:انتخابات برای اعضای جدید شور، برگزار شد.

آقای توتونچیان در مورد ضرورت تشکیل این نهاد گفت:نقشه ی رذیلانه ای که رژیم توسط عنصر خود فروخته ای بنام ایرج مصداقی علیه مقاومت خونبار مردم ایران طراحی کرده بود با همه ی آنچه در گذشته انجام داده بود متفاوت بود.رژیم با 3 هدف به میدان آمده بود. 1:زدن سر این مقاومت، 2:بی انگیزه کردن هواداران، 3: مخدوش کردن مناسبات درونی مجاهدین باسنجاق کردن مصداقی به بتول سلطانی
من ضمن اینکه میتوانم بابرخی نوشته های آقای ایرج مصداقی موافق نباشم، با مطالعه ی مطالب چندی ازاو دریافتم که سابقه ی مبارزاتی بیشتری نسبت به رهبران فرقه داشته و سواد سیاسی اش بارها برآنها میچربد و مسائل پشت پرده ی مهمی را از شورای ملی؟! مقاومت مطرح کرده وطی آن ازجمله ثابت نموده که شورای ملی مقاومت موجود بی یال ودمی است که بعنوان ابزار، دردست فرقه ی رجوی و دردرجه ی اول شخص خود مسعود رجوی بوده، اعضایش همان اعضای این باند تبهکار میباشد ودرموارد نادری ازافراد سکولار بیچاره شده ای که قادر به چرخاندن زندگی خود نیستند ویا طمع ورزی بیشتری داشته وبه امکانات خود قانع نیستند، بهره برداری میشود!
بتول  سلطانی که یکی  قربانیان  مناسبات کثیف رجوی است، به چه دلیل میباید به ایرج مصداقی سنجاق شود؟!
این دو، آدم های متفاوت وباسرنوشت های گوناگون بوده وهریک درعرصه های خاص خود افشاگری میکنند ولزومی برای سنجاق کردن آنها بهم نیست وشما اگر کمی دیپلمات بودید، نمیبایست نام  این خانم مظلوم را بگونه ی غیر لازمی دراین نوشته ذکر میکردید!
و نیز:
" قسمت پایانی نشست با سخنرانی آقای پرویز خزایی شروع شد.آقای پرویز خزایی طی سخنان کوتاهی ضمن استقبال از به وجود آمدن چنین تشکلی گفتند:ملتی که تاریخ خود را خوب حفظ و نگهداری نکند تاریخش به یغما می رود…".
البته این تاریخ وقتی بهتر ومفیدتر حفظ میشود که تمامی حقایق درآن موجود باشد وحال که ما با نحوه ی تاریخ سازی شما آشنا هستیم، با ضرس قاطع میگویم که تاریخ مورد نظر شما که دراصل کتمان حقایق بزرگ است و عمدتا شامل بیوگرافی شخص مسعود رجوی و شرح " فتوحات " اوست، ارزشی کمتر از تاریخی است که برای شاهان ستمگر تهیه وارائه داده اند!
درقسمتی ازگزارش آمده است:
" خانم مشکین فام گفتند:من عده ای از زندانیان سیاسی را می شناسم که علی رغم اینکه هوادار مجاهدین هستند اما از ورود به جنگ سیاسی خودداری می کنند واین امر برای من غیر قابل فهم است و نمی دانم واقعا چنین مشکلی از کجا ناشی می شود.خانم مشکین فام اظهارامیدواری کرد که روزی این افراد مشکلشان به طور ریشه ای حل شود وهمه بتوانند در مقابل این رژیم وایادی اش موضع واحدی داشته باشند ".
چرا غیرقابل فهم است خانم!
آنها برای کباب استقلال وآزادی ودموکراسی به سازمان پیوسته بودند وزمانی که دیدند بوی متصاعد شده مربوط به الاغی است که داغ میکنند وازآرمان های آنها در تشکیلات رجوی خبری نیست، راه خود را کشیده ورفته اند!
درک این مسئله ی ساده که چندان دشوار نیست!
سرانجام اینکه پهلوان فیلابی وارد گود شده و رجز های خودش را بشرح زیر خوانده است:
" آخرین سخنران آقای مسلم اسکندر فیلابی بود که سخنان خود را چنین آغاز کرد…شما از اون گدشته ی دیکتاتوری بریده ایدوطنابهای وابسته به گذشته را قطع کرده اید و عناصر انقلابی فعلی را تشکیل داده اید.آقای فیلابی اضافه کردند اگر می بینید کسلنی هستند که به شما نمی پیوندند مطنئن باشید که هنوز طنابهای وابستگی خود را قطع نکرده اند وخودشان هم متوجه این امر نیستند.ایشان در پایان اضافه کردند خیلی از شما ممنون هستم که مرا به اینجا دعوت کردید و وجود خود را به ما نشان دادید وهر کمکی از من ساخته باشد با کمال میل انجام می دهم،هروقت وهر کجا ".
کسی نمیتواند ثابت کند که کسانی که وابستگی گذشته ی خود (بنا باصطلاح فیلابی شاه وشیخ)  را قطع کرده اند حتما به فرقه ی رجوی پیوسته اند. اتفاقا طوق این وابستگی به مسعود رجوی محکمتر وویرانگرتر از طناب های قبلی است!
آیا کمک آقای فیلابی این است که مردم را ازچا ه وچاله ها رها کرده ودر چاه ویل رجوی گرفتار سازد؟!
این جنایت را کدامیک ازپهلوانان ایران کرده اند که فیلابی میخواهد تکرارش کند!
سعید

خروج از نسخه موبایل