گفتگوی آقایان علی جهانی و شهروز تاجبخش در مورد مسائل روز

آقای تاجبخش: سلام عرض میکنم خدمت دوستانی که این ویدئو را می بینند شهروز تاجبخش هستم امروز من و دوست گرانقدرم آقای علی جهانی بحثی را پیرامون مسائل مرتبط با سازمان مجاهدین خلق پیش خواهیم با همدیگر برد و در مورد موضوع خانواده ها که مدتی است در مقابل درب کمپ لیبرتی در کشور عراق تحصن کرده اند و خواستار دیدار قانونی و بر حق شان با فرزندان خودشان که به نوعی در تشکیلات قرون وسطایی و استالینی فرقه رجوی اسیرند می باشند و از طرفی دیگر در مورد وضعیت کنونی سازمان مجاهدین و بطور خاص در مورد اعضایی که هم اکنون در آلبانی هستند و خط و خطوطی را که سازمان مجاهدین در این مورد می خواهد پیاده بکند صحبت خواهیم کرد.
آقای جهانی می خواستم که خواهش کنم شما بفرمایید که نظر شما در مورد این وضعیتی که خانواده ها الان در مقابل درب کمپ لیبرتی دارند چه هست و در واقع یک مقدار در مورد این موضوع برای مان صحبت بکنید
آقای جهانی: من هم سلام عرض میکنم خدمت شما و بینندگان و شنوندگانی که این ویدئو را می بینند عرض کنم خدمت شما که این بحث خانواده ها در سازمان مجاهدین و نگاه فرقه رجوی به مقوله خانواده بحث خیلی کشاف و خیلی طولانی می باشد و علل زیادی هم دارد که سران فرقه رجوی و بطور خاص رهبری سازمان از خانواده ها و حضور شان در جلوی درب کمپ خود شان و درخواست ملاقات شان با عزیزان شان ترس و وحشت شدیدی دارند
خوب همه می دانند که در زمان صدام حسین به دلیل دیکتاتوری حاکم بر عراق خانواده ها نه امکان آمدن به عراق داشتند و نه حتی سازمان مجاهدین و عراق اجازه تماس خانواده ها با فرزندان خودشان در کمپ اشرف را می داد ولی بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین و روی کار آمدن دولت منتخب مردم عراق خانواده ها از این فرصت استفاده کرده و برای ملاقات با فرزندان خود به عراق آمدند و در میان این خانواده‌ها که بعضا مسن بودند و اکثریت شان هم مدت بیست سال بود که عزیزان شان را ندیده بودند در اینجا سازمان بطور واقعی با مشکل خانواده مواجه شد چون ساختار فرقه گرایانه سازمان اصلا سازگاری ندارد ولی خانواده ها با حضور گسترده ای که در جلوی کمپ اشرف داشتند اوایل سازمان مجبور شد یک سری امتیازاتی بدهد و قبول کند که یک تعداد از خانواده با حضور مسولین نیروها و کنترل شده با خانواده های شان دیدار بکنند ولی خوب این جوابگو نبود و خانواده ها تقاضا داشتند بیشتر عزیزان شان را ببینند و با آنها صحبت کنند و آنها را نسبت به اوضاع خارج از سازمان آگاه کنند ولی سازمان مجاهدین مقاومت می کرد و نهایتا درب ها را بست و گفت ملاقات با خانواده ها ممنوع است و خانواده ها مزدور هستند و با آن زبان و فرهنگ چاله میدانی خاص خودش خانواده را خانواده الدنگ خطاب کرد و حتی رجوی علیه خانواده ها کتاب نوشته است که واقعا آدم تعجب می کند که کسی که خودش را رهبر عقیدتی می نامد و خودش را طرفدار سینه چاک خلق قهرمان ایران میداند و می گوید برای مردم ایران می خواهد آزادی و دموکراسی را به ارمغان بیاورد خوب می بینید که چطور بر علیه این خانواده‌ها که بخشی از همین خلق قهرمان ایران می باشند که فرزندان شان در سازمان هستند ؛کتاب می نویسد و این خانواده های شریف و محترمی را که خواستار ملاقات حضوری با فرزندان خودشان شدند را خانواده الدنگ خطاب می کند که این اوج ترس و وحشت و کینه شتری رجوی را نسبت به خانواده ها نشان می دهد
و اما می خواستیم ببینم که چرا بحث خانواده ها و حضور شان را که الان شما اشاره فرمودید که آمدند در کنار درب کمپ لیبرتی چرا و دلایل ترس و وحشت و نگرانی رجوی از حضور خانواده ها چیست؟ به نظر بنده دلایل زیادی دارد و یکی از دلایل این است که خانواده نخستین پل ارتباطی بین نیروهای سازمان با دنیای واقعی بیرون از تشکیلات قرون وسطایی سازمان مجاهدین می باشد و آنها با اولین ملاقات حضوری نسبت به دنیای خارج از دنیای کوچک و حقیر رجوی آشنا می شوند و نسبت به واقعیت های موجود در این جهان امروزی آگاهی پیدا کرده و به اشراف می رسند و بعدش هم بقول معروف مسئله دار شده و خواستار جدا شدن از سازمان می گردند کما اینکه ما شاهد بودیم وقتی کسانی حتی در سطح فرمانده یگان با سابقه بیش از ۲۰ سال وقتی با خانواده اش ملاقات می کرد دیگر آن فرد سابق نبود و خلاصه اینکه آن عواطف و احساسات و خاطرات گذشته برایش زنده می شد و مواردی هم بود که این ملاقات ها منجر به جدایی از سازمان گردید
دلیل دیگر ترس و وحشت رجوی از حضور خانواده ها اینست که خانواده‌ها با حضور گسترده خود در کنار کمپ اشرف باعث فروپاشی و تخلیه کامل اشرف شدند و الآن هم که در کنار کمپ لیبرتی حضور پیدا کرده اند خواستار ملاقات با فرزندان خود شده اند رجوی بهتر از هر کسی می داند که اینبار این یک سر فصل جدیدی هست و این حضور گسترده و تحصن خانواده ها در کنار کمپ لیبرتی باعث خروج کامل سازمان از عراق می گردد لذا ما شاهد بودیم که شتاب زده و هراسان رجوی از زبان شورای دست سازش بلافاصله بعد از حضور خانواده ها در کنار کمپ لیبرتی اطلاعیه ای سر پا دروغ و خنده داری را منتشر کرد و مدعی شد که سپاه قدس جلوی درب کمپ لیبرتی تجمع کرده است و از طرف خبرگزاری ها و سایت های خبری تصاویر این خانواده‌ها را منتشر کرده و پوشش خبری دادند و همه دنیا دیدند که این خانواده‌ها که بعضا مسن بودند و روی یک تکه مقوا نوشته بودند که خواستار ملاقات حضوری با فرزندان خودشان هستند و این تنها خواسته قانونی و حقوقی و بر حق شان هست و سازمان مجاهدین با این دروغی را که مطرح کرد بیش از پیش رسوا و بی آبرو تر شد
دلیل دیگر اینست اصولا فرقه ها و بطور خاص رجوی با ساختار فرقه گرایانه اش با عواطف انسانی و عشق و علاقه نسبت به خانواده نه تنها به شدت مخالف است بلکه می گوید نیروهای سازمان باید تنها به رهبری سازمان و بطور خاص مریم و مسعود عشق بورزند و بخاطر همین هم آن انقلاب کذایی مریم را راه اندازی کرده و باعث طلاقهای اجباری و جدایی فرزندان خردسال از پدر و مادر خود شد
حالا این خانواده‌ها آمدند این طلسم فرقه گرایانه رجوی را بشکنند و این خشم رجوی را بر انگیخته است و بخاطر همین هم هست که رجوی علیه خانواده ها کتاب نوشته است و آنها را خانواده الدنگ خطاب می کند و یا مریم رجوی کانون گرم و پر از مهر عواطف خانواده را کانون فساد می نامد و یا مهدی ابریشم چی یکی دیگر از سران فرقه و معاون اول رجوی در طراحی و برنامه ریزی طرح های تروریستی می گفت خانواده را باید منفجر کرد و این اوج ترس و وحشت و نگرانی عمیق رجوی و بطور –خاص دشمنی هیستریک ایشان را نسبت به خانواده ها و حضور شان در جلوی درب کمپ لیبرتی نشان می دهد
دلیل دیگر اینست که خانواده ها الان با حضور گسترده خود در کنار کمپ لیبرتی و مطرح کردن تنها خواسته قانونی و حقوقی و بر حق شان که ملاقات با فرزندان خود می باشد توانسته اند از حمایت همه جانبه ارگانهای حقوق بشری و کمیساریای عالی پناهندگان و سازمان های بین المللی را بر خورد دار بشوند و همینطور با حرکت انسانی و حقوق بشری خودشان دکان حقوق بشری و ادعای دموکراتیک بودن و مدافع حقوق بشر بودن سازمان مجاهدین را هدف قرار داده اند لذا سازمان با ایستادگی در برابر این خواسته قانونی و حقوقی و بر حق خانواده در واقع مقابل قوانین بین المللی و ارگانهای حقوق بشری ایستاده است و باید بهای سنگینی را بپردازد و برای سران فرقه رجوی و بطور خاص رهبری سازمان که ادعای دموکراتیک بودن و مدافع سرسخت حقوق بشر بودن را دارد خیلی مشکل است که بتواند در مقابل این خواسته قانونی خانواده ها بایستد و مقاومت کند و لذا نهایتا مجبور می شود به خواسته خانواده تن بدهد و خلاصه بپذیرد که شکاف در تشکیلات قرون وسطایی اش بیشتر گردد.
ادامه دارد
 

خروج از نسخه موبایل