خاطراتی از فضای بعد از فروغ جاویدان از قرارگاه

چند روزی بود کسانی که زنده مانده بودند و توانسته بودند خودشان را از معرکه نجات بدهند. در قرارگاه اشرف جمع بودند. آن روز ها در هر گوشه و کنار، در سالن غذا خوری، اسایشگاه ها، محوطه هر چند نفری که دور هم جمع می شدند تمام حرف ها تجزیه وتحلیل شکست عملیات دروغ جاودان بود. در تمام این محفل ها هم شخص مسعود رجوی زیر علامت سوال بود. خیلی ها بدون هیچ واهمه ای در این محفل های بیان می کردند که مسعود رجوی و ستاد فرماندهی اش باید بیایند جواب بدهند. از این مقامی که دارند همه شان باید استعفا بدهند. اولین نشست جمعی بعد از عملیات بود که فکر کنم دوهفته ای بود که نفرات به قرارگاه سابق اشرف برگشته بودند. بعد از بلغور کردن مقداری از کتاب قران نزدیک ۲ ساعت زمان برد که از قسمت های مختلف آن را انتخاب کرده بود و بلغور می کرد. تماما در این جهت بود که این شکست خفت بار را توجیح کند. به محض اینکه مسعود رجوی اعلام کرد برای جمعبندی عملیات، میخواهیم نظرات شما را بشنویم و جمبندی خودمان را انجام بدهیم نفرات پشت میکروفون که قرار میگرفتند تماما زیر علامت سوال بردن مسعود رجوی و ستاد فرماندهی وی بود. به صراحت نفرات بیان می کردند که مسعود رجوی به عنوان فرمانده و دیگر فرماندهان باید استغفا بدهند.بطور مشخص دوست عزیزمان اقای کفائی بیش از نیم ساعت با رجوی سر این که موضع بحث می کرد بارها رجوی در این بحث و جدل محکوم شد ونتوانست جواب بدهد. نشست جمعبندی عملیات دورغ جاویدان که قرار بود مدت چهار روز با تمامی نفرات برگزار شود که هرروز میان گین ۱۵ ساعت بود. اما از آنجائی که اکثر نفرات که صحبت می کردند درواقع مسعود رجوی و سیستم فرماندهی را بی کفایت می دانستند و شخص رجوی به صلابه کشیده می شد، با هیچ گونه تهدیدی هم نفرات از نظراتشان کوتاه نمی آمدند و تماما مقصر سران را می دانستند. بعد از پایان دومین روزبه بهانه اینکه برای مسعود رجوی کاری دیگر پیش آمده!!! نشست را به بعد موکول کردند که ادامه آن نشست دیگر برگزار نشد. دو روز بعد از آن نشست عمومی فرماندهان اعلام کردند که قرار است مسعود رجوی با افراد مجروح ملاقات کند که نفرات را آماده کردند که به نزد وی برویم. یک ساعت قبل از برگزاری این نشست برنامه کنسل شد. وقتی با یکی از دوستان که از فرماندهان بود مسله را پیگیری کردم دوستانه گفت: از این واهمه داشتند که مجدد مثل نشست عمومی بشود و نتوانند موضوع نشست و ملاقات را کنترل کنند. الان نفرات خیلی عصبی هستند چون دوستان زیادی را از دست داده اند ترجیح می دهند که الان هیچ گونه نشستی برگذار نشود تا فضا مقداری آرام بشود دو ماه بعد از آن بود که نشست صلیب را رجوی برگزار کرد که خودش را با حضرت مسیح مقاسیه می کرد. حرفش این بود که هرکس مرا می خواهد صلبیش را بردارد و بدنبال من بیاید ….. کسی که در عمل هر وقت موقع عمل بود از ترس جانش فرار کرده است. بعد از آن نشست بود که سرکوب شدید در تشکیلات شروع شد. رسما در تشکیلات اعلام کردند کسی در رابطه شکست عملیات دروغ جاویدان حق صحبت کردن ندارد و تشکیلاتا اعلام کردند ممنوع است. اگرآن سرکوب شدید شروع نمی شد و ممنوعیت ها نبود، نه از شیر اثری می ماند نه از شیر نشان.

خروج از نسخه موبایل