تبریک به دوبرادر که 26سال ممنوع الکلام و ممنوع السلام بودند

قضیه مربوط می شود به مجتبی و امیر بیدقی، دوبرادری که رجوی نزدیک به 60 سال روی هم رفته عمر آنها را به هدر داد و این پروسه طولانی بهترین دوران عمر و جوانی این دو برادر بود. آنها با هزار دروغ و کلک فریب داده شدند و به مناسباتی مخوف وضد انسانی برده شدند.
همانطور که به اندازه کافی روشنگری شده است از سال 1368همزمان با مرحله دوم انقلاب درونی پوشالی مجاهدین، رجوی خط بطلان برتمامی روابط خونی و خانوادگی کشید وهمه را ضد ارزش کرد  وحتی رفتن به آن وادی ها وحفظ آن روابط جرم تشکیلاتی می شد چنانچه مادرو فرزند ویاخواهروبرادر و… سالها نمی توانستند و اجازه نداشتند حتی به هم سلام کنند تا چه رسد به زن و شوهرهای شرعی وقانونی.
امیرو مجتبی هم ازاین قانون مستثنی نبودند. امیردرمرکزی بود که در قسمت مهندسی سازماندهی شده بود. او تا بن استخوان مسئله داربود و حتی اعتماد در حد یک نظافتچی را هم به وی نمی کردند. او باسیستم استراتژی های پوشال رجوی مشکل و زاویه داشت و آنرا صراحتأ بروز می داد. ولی مجتبی کمی محتاط بود او هم به همین اندازه به خط و خطوط فرقه بی ایمان بود.
واقعیت این است که مسئله دارها در درون مناسبات رجوی یک تشکیلات و مناسبات مخفی و پنهان داشتند و حرف ها و درد دل های کاملا واقعی در آن محافل صورت میگرفت ومن با امیر تقریبأ مدت های زیادی ارتباط دوستانه داشتم او یک روز به من گفت برادرش مریض بوده و او بعد ازچند ماه آنهم از کانال مسئله داران مرکز مربوطه مطلع شده و دریک گردهمایی آخر هفته ای او مجبورشده برای احوال پرسی با برادرش یادداشتی مخفیانه در جیب کاپشن او که روی صندلی سالن آویزان شده بگذارد و بعد از چندی برادرش هم جواب یادداشت را به همان سیکل به وی رسانده است.
(باعث تأسف و بدبختی است که متن این یادداشت ها فقط و فقط یک احوالپرسی ساده بین دو برادراست که می خواستند از مریضی و احوال هم باخبرشوندآنهم بعد ازچند ماه)
آخر در مناسبات فرقه ای مجاهدین این گونه افراد ممنوع الکلام و سلام شده بودند و برقراری آن ارتباط مساوی با بریدگی محسوب می شد.
امیر بیدقی کسی بود که حدودأ سال 77 یا 78 با من در پشت وانت تویوتا توسط یک مسئول فرقه ای بنام احمد انتظار به زندان برده شد و آخرین کلامی که آن مسئول از سوی رهبری فرقه به ماگفت این بود که اکنون شما دشمن حساب می شوید و مثل اسیر با شما رفتار می شود و حق طلبکاری مثل گذشته در مناسبات را ندارید.
ای خاک برسر این چنین مناسباتی که داعیه آزادی و حقوق بشر را دارد اما دو برادر به مدت 30 سال در آن حق یک احوال پرسی ساده را باهم ندارند و این اوج خفقان و دیکتاتوری است و نه چیزدیگری.
به هرحال من به این دو برادر بخاطر رهایی از چنگ دیو دژهای اشرف و لیبرتی تبریک می گویم. آرزوی سلامتی و موفقیت برای آنها وبه امید رهایی دیگر اسیران
کرمانشاه- عباس
 

خروج از نسخه موبایل