منصورشعبانی در جمع خانواده های چشم انتظارگیلک – جلسه سوم – قسمت دوم

متعاقب پایان یافتن موضع بسیارقوی خانم اشرف السادات تندکار در قبال لاطائلات و اهانت بیشرمانه رجویها علیه آقایان پوراحمد وشعبانی خانم زهرا قلیزاده ازخواهران علی قلیزاده ازاعضای اسیردرلیبرتی که خود ازتحصیلات عالیه برخوردار است، ضمن آرزوی بازگشت برادراسیرش به کانون پرمهرخانواده گفتند: " اعضای انجمن نجات منجمله آقای پوراحمد ویا آقای شعبانی که به تازگی به جمع انجمن نجات به یاری خانواده های دردمند پیوستند با درخشش خدمات انساندوستانه شان درراستای رهایی اسرای فرقه رجوی نیازی به تعریف وتمجید هیچکس ندارند چرا که خود خالصانه وداوطلبانه چنین مسیری را برگزیدند که حقا جای بسا تبریک وتهنیت دارد ولیکن وقتی آدم به اباطیل مشمئزکننده رجویها مواجه میشود نمیشود که بیکارهم نشست وصرفا نظاره گرشد. من مستمرا نسبت به اطلاع رسانی سایت نجات بروزهستم همین چندوقت اخیرکه خانواده های مازندرانی پایشان به لیبرتی رسید دیدیم که رجویها دیوانه شدند وافسار پاره کردند وعلیه خانواده های دردمند ومتقاضی دیدار باعزیزانشان یقه درانی کردند واز قضا در دستگاه فشار و سرکوب فرزندان همان خانواده ها را مکلف کردند که درتلویزیون سیمای نفاق علیه خانواده هایشان موضع سخیفی داشته باشند که شرم ازبیان جزئیات آن دارم. خب بسیارروشن ومبرهن است که رجویها ازچنان پتانسیل وظرفیتی برخوردارنیستند که حتی پذیرش خانواده های اعضای گرفتارخودشان را داشته باشند چه برسد به اینکه بخواهند جداشدگان ومنتقدین خودشان را تحمل کرده باشند. من اگرگله ای ازآقای پوراحمد داشته باشم اینستکه چرا درهنگامه جداشدنشان ازفرقه رجوی گوش برادرم را نگرفته وبا خود نیاوردند!! " (خنده خود وحضار)

آنگاه با عذرخواهی مسول جلسه ازسایرخانواده های حاضراجازه خواستند که بدلیل ذیق وقت ازبیان موضع خود صرف نظرکرده واجازه بدهند که آقای شعبانی برایشان صحبت کنند که خوشبختانه با بزرگواری حضارنوبت به آقای شبعانی رسید.
من صرف نظرازچند ملاقات اختصاصی با خانواده ها دوجلسه عمومی هم داشتم والان سومین جلسه است که درخدمت شمایان هستم وازاین بابت خیلی هم مفتخرم ولی فکرنمی کردم که حضورمن درجمع شما وروشنگری که داشتم اینقدر موثر واقع شود و رجوی را سوزانده باشد تا اینچنین علیه من فحاشی وسوزوگداز کند. من کاری به جزئیات فحاشی رجوی علیه خودم ندارم چونکه اساسا رجوی تاب تحمل کوچکترین انتقادی را ازهیچکس ندارد وبرنمی تابد وجوابش را با فحش وناسزا میدهد. ازقضا علیه من هم درسایت ایران آزاد فردا درپوش هواداران خود درآلبانی مشتی ناسزا گفته است که اصلا اعتبار ندارد ومسخره است. حقیقت اینستکه من صرف نظرازمقاطع پیشین که قصد جدایی داشتم وبا سرکوب تشکیلات مواجه شدم مشخصا درمقطع سال 1391 بعدازاینکه صدای خانواده ام را ازآنسوی سیاج اشرف شنیدم درخواست جدایی کردم وخواستم که پی زندگی ام بروم. رجویها درپاسخ به من گفتند توبه هتل مهاجر نرو وبعنوان جداشده مهمان ما باش تا تورا به آلبانی بفرستیم که البته بزرگترین اشتباه من این بود که دروغ شان را باورکردم وبه هتل مهاجر نرفتم چرا که دراینصورت دیگریک ونیم سال درلیبرتی ودوسال درآلبانی بلاتکلیف نمی شدم وزودترازاین به آغوش خانواده ام بازمی گشتم. درآلبانی هم که بودم مسول آنجا شخصی بنام جواد خراسان به من قول داد که ظرف شش ماه  مرا به اروپا خواهد فرستاد درحالیکه دروغی بیش نبود ومن فهمیدم که باز هم قصد اسارت مرا دردستگاه فریب خود دارند که ازآن پس درارتباط با خانواده خودم تصمیم به بازگشت به وطن وآغوش خانواده ام را گرفتم. حال سوال من از رجویها اینستکه:
–    ترک مناسبات فرقه ای وتروریستی وبازگشت به وطن وکانون خانواده جرم است!؟
–    درارتباط بودن با خانواده های دردمند که هریک عضوی ازخود دراسارت تودارند جرم است!؟
–    روشنگری ازمناسبات دغل ودروغ توکه 27 سال تمام دراسارتش بودم جرم است!؟
–    دیداروملاقات با خانواده های اعضای گرفتاردرقلعه الموت تو که هرکدام 20 تا 30 سال ازعزیزان خود بی خبروبی اطلاع هستند واطلاع رسانی ازوضعیت شان درشرایط مرگبار لیبرتی جرم است!؟
–    ازاینکه خانواده من خصوصا برادرنازنینم جهانگیردرامررهایی من ازچنگال توزحمات زیادی متحمل شدند خائن است که رجویها ایشان را به اداره اطلاعات منتسب کردند وبه باد فحش وناسزا گرفتند واینکه ایشان توانستند مرا ازآلبانی ازحلقوم تو بیرون بکشند مرتکب جرمی شدند یا اینکه دست به کارخیرخواهانه ای زدند!؟

رجویها باید پاسخگوی خیلی ازناجوانمردیهای خود درقبال قربانیان خود باشند هم جداشده ها وهم خانواده های آنان. چگونه است که براحتی خانواده های دردمند ازجمله شما عزیزان را با عرض پوزش " الدنگ " می نامد. حال شما انتظاردارید که من وقت وانرژی بگذارم وجواب لاطائلات رجوی را بدهم آخررجوی ودستگاه دروغپردازاو ازحداقل دیسیپلینی برخوردارنیستد که بشود با او دهن به دهن شد.
 من شخصا خیلی به شما خانواده های دردمند فکرمیکنم. خیلی دوست دارم که همقدم وهمگام با شما درامررهایی فرزندانتان مشارکت داشته باشم. خیلی دوست دارم که سایردوستان من درلیبرتی وآلبانی وحتی اورسوراوازمقرمریم رجوی رها شوند وپا به دنیای آزاد بگذارند.
 الان خانواده سید خلیل پورشافع اینجا نشسته اند. عزیزشما سید خلیل متاسفانه باید بگویم که بیماری خطرناک دارد والان درآلبانی حضوردارد. ایشان زمانی که دراشرف ولیبرتی بودند رجوی عراقیها را بهانه میکرد وایشان را بطورجدی مداوا نیمکرد حال که پایش به آلبانی رسیده چرا مداوایش نمی کنند واصلا چرا به اروپا که امکانات بیشتری دارند اعزامش نمی کنند!؟ رجوی باکی ندارد که سید خلیل هم مثل سایربیماران صعب العلاج تمام کند وبا زندگی خداحافظی کند وسپس با قاب گرفتن عکسش ناجوانمردانه بهره ها ببرند!.
به شما هم توصیه میکنم که درارتباط با همین انجمن نجات تلاش کنید تا سید خلیل را به ایران بیاورید وبه پشتوانه خانواده ایشان را مداوا کنید(خواهرسید خلیل: ما ازخدا میخواهیم. اگربرادرم برگردد ما خواهران وی چیزی کم نمی گذاریم وازتمام وجود خود برایش مایه می گذاریم. لعنت خدا بررجوی که چگونه با زندگی عزیزما بازی میکند ودل مان را به درد آورده است).
 

خروج از نسخه موبایل