مسعود رجوی اگر ذره ای وجدان و مردانگی داشت باید به جای مخفی شدن حاضر می شد و علت وضعیت کنونی و بحران فزاینده ریزش نیروها را توضیح می داد.
در داخل گروه ریزش شدید نیروها و از هم گسیختگی مبانی تشکیلاتی و ایدئولوژیکی به وضوح قابل مشاهده است. به طوریکه سالهاست که سران گروه ارتباط اعضا را با بیرون قطع کردهاند و در میتینگهای خود نظیر ویلپت، نیز با هزار وعده و وعید از آفریقا و مهاجران سرگردان در اروپا سیاهی لشگر کرایه میکنند تا صندلیها را پر کنند. با این وجود طی سالهای گذشته و به خصوص بعد از ۲۰۰۳ و اشغال عراق که وضعیت بیثباتی بیش از پیش بر گروه حاکم و مسعود رجوی مخفی شد، بسیاری از اعضا نیز که طی سه دهه پیش از آن همواره با داستان سراییها سرکرده ممجاهدین درباره آینده درخشان خود به خواب خرگوشی رفته بودند، زمانی که دیدند از مسعود رجوی خبری نیست و او طبق معمول و سر بزنگاه همانند سال ۶۰ صحنه را ترک کرده و مجاهدین را به امان خدا رها کرده است، ریزشهای گسترده را شروع نمودند.
پیش از آن نیز در اردوگاه اشرف کم کم اعضا در حال پی بردن به این نکته بودند که آن سوی دیوارهای اشرف از دنیای خود ساخته و خود محور مسعود رجوی خبری نیست ولی همه منتقدین و تردید کنندگان در مورد گروه(که سالها بود مساوی مسعود رجوی تلقی می شد) زیر شکنجههای وحشیانه در زندانهای داخلی اشرف و همچنین زندانهای مخفی مجاهدین در بغداد کشته شدند و یا با مرگهای مشکوک و ساختگی از میان برداشته شدند و یا چنان عرصه بر آنها تنگ شد که دچار بیماریهای روحی و روانی شدند.
بر اساس اسناد مسعود رجوی از سال ۴۶ و در سن ۱۹ سالگی و دو سال بعد از تشکیل گروه از طریق«حسین احمدی روحانی » به فرقه مجاهدین معرفی شد و پس از بازگشت از سفر اردن به عنوان هیئت اعزامی به الفتح در فرودین سال ۱۳۵۰ به رده دوم کادر سرکردگی گروه ارتقا پیدا کرد و سال ۶۰ نیز پس از فرار و به مسلخ فرستادن موسی خیابانی عملا به فرد شماره یک گروه تبدیل شد. لذا به جرات می توان گفت مسئولیت اصلی همه تحولات داخل گروه و به خصوص ریزش گسترده نیروها و بحران ایدئولوژیک داخل گروه معطوف به مسعود رجوی است.
موش ترسو و خزیده به سوراخ نفاق که سالهاست با پنهان نمودن خود سعی دارد، یاد و خاطره جنایاتش را از اذهان پاک نماید، اگر ذرهای وجدان و مردانگی داشت باید به جای مخفی شدن، علت وضعیت کنونی و بحران فزاینده ریزش نیروها را توضیح میداد. عملکرد مسعود رجوی در تبدیل یک تشکیلات سیاسی- نظامی به یک فرقه شیطانی خود محور که همه راهها در آن به شخص او ختم میشد، دلیل اصلی بحران ریزش نیروها در سالهای گذشته در دورن گروه بوده است.
درباره نقش مسعود رجوی در فروپاشی سیاسی، اخلاقی و ایدئولوژیک گروه گفتنی ها بسیار است که به زودی منتشر خواهد شد.