این بن بست در درجه اول شامل حال باند رجوی است!

فشار روانی توافق هسته ای ایران با شش قدرت بزرگ جهان، آنچنان بر گرده ی باند رجوی سنگینی میکند که چاره ای جز هذیان بافی ندیده ودر نوشته ها وگفتار خود حرف های متضاد ومتناقضی میزند که واقعا چیزی جز گرفتار شدن درزنجیر استیصال را بنمایش نمیگذارد!
حال که این گماشتگان رجوی، اجرای توافق را حتمی میبنند، دست به تحلیل هایی میزنند که ثابت کنند که رژیم ایران وحتی آمریکا ثبات ندارند!
این بار نوبت " هادی محسنی " بوده که وارد صحنه شده ومقاله ای که به خیال خودش تحلیلی است، نوشته وبا تیتر " توافق هسته ای – حفره نفوذ " در رسانه های مجاهدین رجوی منتشر کند!
این نویسنده ی دربار رجوی، با نقل واقعیاتی ازدوران پهلوی دوم وآوردن فاکت هایی از عملکرد او ومخصوصا ایجاد حزب یگانه ی رستاخیز وسایر قضایا، دست به قرینه سازی نابجای تاریخ زده تا ثابت کند که آنچه برای شاه در زمان متفاوت تر از حال گذشت، شامل حال جمهوری اسلامی نیز خواهد شد!
دراین نوشته ی محسنی ابدا توجهی به " تحلیل مشخص از اوضاع مشخص " نشده و مسئله ی حرکت مدام پدیده ها ابدا مدنظر نبوده که مسلما این امر ارزش تحلیلی نوشته اش را بسوی صفر سوق میدهد!
دربخشی ازمقاله ی این مرید رجوی میخوانیم:
" علیرغم خوش بینیهای طرفهای ذینفع درواقع طوفانی از تضاد در هیئت حاکمه ایران و ساختارمماشات در وزارت خارجه امریکا, برپا شد.چون ولی فقیه رهبر به تنهایی زهر را سر نکشید که با اجبار تمام وارد حلقومش شد بلکه طرف امریکایی هم بمیزان درگیر شدن با مسئله اتمی رژیم ایران و میزان مماشات با آن تحت تاثیر همین اجبارات زهر اتمی قرار گرفت. بطوریکه در پیشبرد معامله اش با ملایان و سیاست منطقه ای اش بطور جدی دچار مانع و مشکل شد ".
بدین ترتیب هم ایران هم آمریکا دراین توافق متضرر شده اند؟!
نئوکان ها وصهیونیست ها هم که همراه باند رجوی، شکست خورده ی این توافق هستند وبا این وجود این مذاکرات برنده ای نداشته است واگر ازنظر باند رجوی داشته، این موجود، غایب ودور ازحیطه ی تعریف ومعرفی هادی محسنی قرار گرفته است!!
دیگر اینکه نویسنده معلوم نکرده که چرا سیاست منطقه ای آمریکا دچار مانع  جدی شده وفقط میتوان استنباط کرد که بعضی از رهبران مرتجع منطقه که  مردم تحت تسلط شان به نصف جمعیت ایران هم نمی رسند، گلایه های بیجائی ازآمریکا دارند که با یک توپ وتشر آمریکا بجای خود مینشینند واسرائیل هم بجای اینکه یک کشور باشد، یک پادگان نظامی آمریکا درمنطقه است ویک کشتی جنگی برای انگلستان قدیم که در مواقع جدی، بدون اذن ارباب قادر به پرتاب کردن یک قلوه سنگ هم بطرف کسی نیست!!
هادی محسنی مینویسد:
" این معامله شرمگینانه از صفات ضد مردمی مماشات و ارتجاع همدستش در ایران است. و نمونه کوچکی از معاملات خبیثانه خامنه-اوباما است ".
پس " مماشاتگران " ازجنس واحدی نیستند وبه طیف ها ویا اقشار گوناگون تبدیل شده اند وباارتجاع  ایران که فرقه ی رجوی هم یکی ازاین طیف ها باشد، همکاری دارند!
شما که " مماشاتگران " طرف حساب حکومت ایران را معرفی کردید، بهتر بود که " مماشاتگران " خودی را هم معرفی میکردید تا خواننده بطور روشنتری درجریان ماوقع قرار گیرد!
هادی محسنی معتقد است:
" اما تمامی واقعیتها نشانگر آن است که رژیم ایران اکنون در بن بست ناشی از بن بستهای اتمی – جنگی و منطقه ای توان تک پایگی و چند پایه شدن را از دست داده است. این تضادی است که جمهوری ولایی ایران را در آستانه فروپاشی و جنگ باندی – جناحی لاینحل قرار می دهد. این ناتوانی به نظر نگارنده مشکل اصلی و جدی آن برای بقای حکومتش است که باید بیشتر به آن پرداخته شود. که دوران آخر شاه را در چشم انداز قرار می دهد ".
شما خودتان از سویی به وجود جناح های مختلف درحکومت اذعان دارید وازطرف دیگر بارها در نوشته های تان از اختلافات این جناح ها برسر این یا آن مسئله، صحبت کرده اید!
رژیم ایران باوجود احزاب و تشکل های متعدد خودبخود چند پایه است وشما که به نحوه ی ایجاد حزب رستاخیز (تک پایه بودن) شاه اشاره کرده اید، ابدا روشن نکرده اید که چه مقامی درایران درصدد ایجاد حزبی مانند رستاخیز شاه است که مانند شاه نتیجه ندهد و " یک پایگی" هم بدرد رژیم نخورد؟!
ای کاش قبل ازنوشتن، کمی هم به مفاهیم و ودوران های مشخص ووجوه تشابه وتفاوت آنها با شرایط حی وحاضر توجهی کرده واینقدر خودتان را به آب وآتش نمیزدید!
 برابر تجربیات وواقعیات تئوریزه شده، درایران آینده هر اتفاقی که رخ دهد، عین ویا شبیه همان نخواهد بود که برای مردم ورژیم شاه درآن شرایط زمانی خاص اتفاق افتاد!
حمید
 

خروج از نسخه موبایل