هزاران زن در دام رجوی یا هزاران زن شورای مرکزی

فیل هوا کردن رجوی در درون مناسبات تا به امروز امری عادی محسوب می شود اما تعجب و شکفت آور است در شرایطی که بن بست استراتژیکی و خط و خطوط اشتباه سرانجام تشکیلات را دچار آشفتگی و بی آینده گی کرده است. رهبری یاد ایجاد شورای مرکزی زنان با حضور هزاران زن کرده است. این شور نمایشنامه از قبل (از ماه ها قبل) از سوی مسئول اول مطرح و پیشنهاد شد که مریم رجوی با فرستادن تبریک و تهیات که فقط در این گروه فرقه ای یافت می شود از تشکیل آن خبر داد.
اما چرا مجاهدین و فرقه رجوی دست به این کار نمایشی زده است و در وضعیتی که هر روز افراد مسئله دار می شوند و انتقادات از رهبری اوج می گیرد از شورای کذایی نام می برد را باید در چار چوب انقلاب ایدئولوژیک و مرتبط با آن دانست که هدف آن چه بود و برای چه رجوی همانند آمدن به عراق به قول خودش ریسک پذیرفت، افراد طلاق جمعی و اجباری بدهند و احتمال این که در بیرون به خاطر این موضوع او را فرقه خطاب کنند.
واقعیت این است سال 1367 وتغذیه رجوی و قطع شدن بند ناف او (پایان جنگ ایران و عراق) امید و آرزوهای خیالی او پایان یافت و وعده های سرخرمن او برای سرنگونی رژیم نقش برآب شد هر چند که اعضاء و افراد درون مناسبات می دانستند که سرنگونی از ظرفیت رجوی خارج است و او فریب کارانه آن ها را در عراق نگه داشته است، اما شرایط عینی دیگر اتمام حجت ها را در دل افراد قوی کرد که دیگر حضور آن ها در عراق موضوعیت و معنا ندارد.
با این شرایط تشکیلات مسعود رجوی انقلاب ایدئولوژیک را بر مناسبات تحمیل و زنان و مردان را از هم جدا و فرزندان آن ها را به خارج کشور منتقل کرد تا با دست باز بتواند افراد را به پذیرفتن رهبری امام گونه خود که فقط به خدا پاسخ گو است مجاب و یا به باور برساند.
ضربه کاری تر فقدان صدام پدرخوانده رجوی بود که آخرین تیری بود که رجوی را نقش بر زمین کرد و تشکیلات را در وضعیتی قرار داد که به اعتراف خود مسئولین سازمان و مریم رجوی دشمنان از هر سو آن ها را احاطه و یا به عبارت دجال گرانه آن ها استسمار و ارتجاع قصد آنان را کردند.
در این بین غیبت طولانی آقای رجوی و مشخص نبودن استراتژی مزید به عمل شده است که مجاهدین نتوانند فردای خود را پیش بینی کنند که در چه موقعیت دشواری قرار خواهند گرفت. از این جهت شورای رهبری زنانه هزار نفر که در مجموع آمار افراد تشکیلاتی بیش از چند هزار نفر نیست خنده دارتر ازهر چیزی است اول این که کار شورایی در فرقه رجوی سراب است  و سراب. تمام تصمیمات توسط بالا گرفته شده و برای اجرا به پایین فرستاده می شود. انتقاد از بالا تابو و ممنوع است و همه باید کوکی عمل کنند و مواضع بالا را تصدیق و یا خودسپاری و اعتماد خود را به رهبری نشان دهند.
این ادا و اطوار (شورای مرکزی) تنها هدف آن به راه انداختن جلسات و نشست هایی که موضوع آن تزریق اعتماد و باور به افراد اعضاء از پیروزی های خیالی و غیر قابل دسترسی و نیزقرار دادن افراد در موضع بدهکاری می باشد که دیگر اجازه نداشته باشند انتقادات سیاسی و استراتژیکی خود را به نحوی بیان کنند و پوست خربزه زیر پای رهبری باشند.
شوراهای پوشالی دیگر مانند شورای رهبری زنانه به عینه در مناسبات به اثبات رسید تنها وظیفه اش حلقه اتصال افراد به رجوی است خواه این کار با حرف و باور رساندن بود و یا این که افراد مخالف را با زور شکنجه و زندان و یا با وعده و وعیدهای غیر واقعه ای به مرحله ای می رساندند که نقش و جایگاه خود ساخته رجوی و زنش را قبول کنند.
مسلماً تشکیلات سعی خواهد کرد که این سناریوسازی و خیمه شب بازی به نام رهایی زنان و از بین بردن دیدگاه های استسماری و تاریخی زن عرضه و جلوه دهد. اما واقعیت این است هدف اول و آخر این گونه حرکات محکم کردن جایگاه رجوی و زنش بوده و به صراحت هر عضو جدا شده یادآوری کرده و می کنند که زنان اولین قربانیان داخلی مناسبات هستند که رجوی با سوء استفاده از آن ها دام بزرگی برایشان پهن کرده است که عشق و عاطفه آن ها را به بهانه مبارزه که دیگر وجود اندک خارجی هم ندارد بگیرد و آن ها را در یک بازی بود و نبود خود مورد استفاده و بهره برداری قرار دهد.
انقلاب در فرقه ها در حقیقت یک فرآیند فرقه ای و آموزش افراد در درون گروه است که با ستایش رهبری و بردن او به جایگاه برتر و دست نایافتنی آغاز و به پایان می رسد که همه این تعلیمات از بالا به پایین انجام می گیرد و هیچ یک از افراد اجازه و توان آن را ندارد از این امر سرپیچی کند و در فرقه رجوی مخالفت و یاانتقادی به رهبری و سیاست ها و ایدئولوژیک گروه منجر به زندان، شکنجه و سر به نیست شدن می شود و این افراد را در شرایطی قرار می دهد که فکر گریز از این مناسبات را نداشته و افرادی که مطیع رهبری هستند را از جهان خارج قطع کند و او را تنها مرجع رستگاری و خوشبختی خود بداند.
بنابراین شورای کذایی که نه هدفش و نه تصمیمات و کارهای محوله اش معلوم است تنها یک خوراک تبلیغاتی صرفاً درونی برای فریب افراد است که با هزاران درد و سوال بی پاسخ روبرو هستند و لا غیر.
 

خروج از نسخه موبایل