چون صدق وصفا در فرقه رجوی نیست، عکس قضیه درست تر است!

اگر محمد محدثین ازته دل اعتقاد دارد که " “صدق “و “فدا “رمز ماندگاری مجاهدین " بوده وآنرا طی نوشته ای دررسانه های رجوی مطرح کرده است، حال که باند رجوی را با سازمان مجاهدینی که توسط این باند بلعیده شده وعملکرد ومواضع مخالفی با آنرا بنمایش میگذارد، باید  با منطق خود او فاقد این خصلت " صدق وصفا" دانست که سازمان مجاهدین اولیه را جوانمرگ کرده وازبین برده است!
او می نویسد:
" سازمان مجاهدین چه به‌صورت سازمان، چه بنیانگذاران آن، و چه رهبر این سازمان، برادر مجاهد مسعود رجوی، بعد از شهادت بنیانگذاران، و چه بعدها که سکان این سازمان توسط خواهر مریم به‌دست گرفته شد و بعد شورای رهبری و مسئولان اول و مسئولان این سازمان، بنای کارش بر صدق و فدا بوده است. درستی و راستی با ملت و مردم ایران و فدای هرچه بیشتر… ".
ازآنجا که این مسئول خارجی باند رجوی، شمه ای از صدق وصفای موجود در مسعود ومریم رجوی را ارائه نداده است، ناچارم به افشای ضد این صفات که این زن وشوهر به وفور دارند، بپردازم:
تبدیل یک سازمان ضدامپریالیستی مولود حنیف نژاد ها به یک فرقه ی مهجور، مستبد، درخدمت منافع بیگانه، ایجاد دستگاه مغزشویی برای بی اثر ساختن اعضای سازمان ودرآوردن آنها به مهره ای دست آموز که کاری برخلاف دستورات رجوی را نمیتوانند انجام دهند، تحقیر و کنار گذاشتن کمیته ی مرکزی واعضای سابقه دار سازمان وسپردن سرنوشت آنها بدست مشتی گزارش نویس نادان، اشاعه ی بی نظیر شخصیت پرستی، ارتقای مقام خود به مرتبه ای مافوق انسانی وواجب الاطاعه، شرکت مستقیم درجنگی برعلیه ایران که آغازگر آن ایران نبود، تکرار ادعاهای رژیم صهیونیستی که چاره ای جز ناتوان کردن کشورهای اسلامی برای دردهای مرتبط با اشغالگری خود نمیبیند و تلاش برای بنزین ریختن به آتش تحریم ظالمانه ای که بیشترین ضررش برای " خلق قهرمان " بود وهست، گرفتن حقوق ایتدائی حصانت ازفرزندان ازوالدین همرزم؟! خود، وادار کردن تمامی افراد متاهل به طلاق همسران خود و تصاحب زنان طلاق گرفته بنفع امیال حیوانی خود، ممانعت شدید از ملاقات اعضای خود با خانواده های گرفتار وچشم براه آنها و… کارهایی است که برکارنامه ی ننگین این کوتوله مرد سیاسی بوالهوس درج شده و صدق ووفائی در آن بچشم نمیخورد!
به مریم رجوی که می رسیم نگاهی جز بعنوان منشی این خودشیفته، همسرش، حرمسرادارش و… باو نداریم!
محدثین ضمن بر شمردن کارهای رجوی که همگی درراستای کسب قدرت ناممکن بوده و شبیه به مشت کوبیدن بر آب دریا ست، مینویسد:
" همچنین رفتن به عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش. همه این موارد هر کدام در واقع ریسک‌های بزرگی بود که سازمان مجاهدین و رهبری سازمان قیمت آن را داد. عملیات فروغ جاویدان، ورود به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین که خود آن، اوج صدق و فدای سازمان با ملت خودش، با درون سازمان و با اعضاء و هواداران سازمان بود. انقلابی برای استخراج همه انرژی‌های موجود در درون مقاومت…".
این امر البته که برراس خیانت های رجوی- بعنوان مصادره کننده ی سازمان مجاهدین خلق- قرار دارد!
این کار تکامل نظریات بیمار گونه ی رجوی بود وگریزی از این حماقت نامتصور!
عملیات فروغ جاویدان بمنزله ی تحلیل دیوانه وار ازتوازن قوای موجود بوده و انتحاری محسوب میشده که صدماتش متوجه دیگران بود ورجوی ضرری دراین کار ازبابت راحت شدن ازدست خیلی از اعضای قدیمی سازمان نمیکرد وبلکه قدرت خلافت خود در یک فضای حقیر 6هزار کیلومتر مربعی را تثبیت میکرد!
انقلاب ایدئولوژیک هم بازچیزی جز تبدیل کردن اعضای سازمان به مهره های دراختیار رجوی کاری نمیکرد و باگرفتن حق انتقاد ازآنها، سازمان را ازقدرت میانداخت وبه ادوات عیش وعشرت رجوی تبدیل میکرد که اینطور هم شد!
دروغ دیگری راازاین ملیجک گونه ی رجوی بشنویم:
" امروز به‌دلیل برداشت درست سازمان مجاهدین از اسلام حقیقی، اسلامی که این سازمان معرفی می‌کند، یعنی اسلام دمکراتیک، اسلام بردبار، اسلام محمدی و اصیل، مجاهدین به‌مثابه یک الگو در ایران و در منطقه عمل می‌کنند. در عراق، در سوریه، در خیلی از کشورها می‌بینیم که این ایده جا باز کرده است ".
اینکه چه کسی اسلام رجوی را به الگوی خود درمنطقه تبدیل کرده، مانند اغلب قریب باتفاق ادعاهای گماشتگان رجوی، قابل رویت وشناسائی نیست وبرای مشاهده ی آن باید چراغی دردست گرفت ودردنیای غیر واقعی وناشناخته، دنبال آن گشت.
ما چیزی جز برده کردن همرزمان وتصاحب همسر آنها وگرفتن کوچکترین حق ابراز نظر، دراین دستگاه رجوی ندیده ایم!!
ونیز:
" اما متأسفانه خیلی اوقات دنیا و قدرتهای بزرگ علاقمند هستند که چشمان خود را روی واقعیتها ببندند و حتی در چشم ملت و مردم خودشان خاک بپاشانند و نگذارند این واقعیتها را ببینند. جز زمانی که خیلی دیر شده باشد. مانند زمانی که یازده سپتامبری پیش بیاید و یا زمانی که بنیادگرایی و جنایت عراق و سوریه را فرا گیرد. در این زمان است که تازه یادشان می‌افتد که، بله جنبش و مقاومت ایران از سالیان پیش چنین هشداری داده بود و پیش‌بینی کرده بود ".
این کدام دنیایی است که چشم اش را برروی واقعیت ها بسته است؟!
چه قدرت بزرگی با تبلیغ رژیم ایران خاک بر چشم مردم خود پاشیده است؟!
من بعنوان یک اهل مطالعه وپژوهش، انجام چنین اقداماتی ازطرف آنها را نمیبینم وبنظر می رسد که مسئله همان " مماشات " معروف  مورد ادعای باند رجوی است وزمانی این اتهام از آمریکا و… برداشته خواهد شد، که دستی دستی به ایران حمله ی نظامی کرده ورجوی را برتخت سلطنت بنشانند!
بحران عراق وسوریه، زاده ی طمع ورزی زیادی سلطه گران است وایران در موقعیت آنچنانی قرار ندارد که بتواند منطقه را به خاک وخون کشد والبته این امر ازطرف هرکس که انجام گیرد، دودش بچشم ایران هم میرود وحکومت ایران نیز منافعی دراین کار ندارد!
دولت منتخب ایران درصدد توسعه ی اقتصادی وسیاسی کشور ورفع مشکلات مردم است ودراین راستا به صلح پایدار وعدم تشنج درداخل وخارج (مخصوصا درهمسایگان) احتیاج دارد.
صابر
 

خروج از نسخه موبایل