کارنامه مجاهدین خلق رجوی

کارنامه مجاهدین خلق و شخص رجوی پس از انقلاب ضد سلطنتی و به ویژه در آغاز تجاوز رژیم عراق (صدام) پر از حرف و حدیث ها و تناقض گویی هایی است که سرانجام آن خزیدن زیر عبای رژیم حزب بحث و صدام دیکتاتور را به همراه آورد.

آقای رجوی که حکومت مطلق را که از آن خود می دانست و سازمان را به عنوان گروه  پیشتاز برای همه گروه ها و برتر از هر کس و هر جریانی تلقی می کرد با بهانه های متفاوت و گوناگونی در تعارض با انقلاب و به تعبیری حتی سایر گروه های دیگر مواضع افراطی و اقتدار گونه ای اتخاذ می کرد. از یک سو به قانون اساسی و رفراندم تن نمی داد و از یک سو خود را کاندید ریاست جمهوری می کرد که مردم با اکثریت به آن رأی مثبت داده بودند، اما رجوی هرگز تن به آن نمی داد.

پرونده رجوی در آغاز تا انتهای جنگ هشت ساله بین ایران و عراق شاهدی بر این تناقضات است که او به دنبال چه چیزی بود که حتی در زندان های شاه دست از رویارویی با جریان های مختلف و قشر تأثیر گذار روحانیت بر نداشت و این خط سیر هم در جریان انقلاب و تا بعدها ادامه و در دستور کار رجوی بود. او خود را همراه انقلاب و رهبری آن (آیت الله خمینی) توصیف ولی از پشت پرده دست به کار فتنه و معامله های سیاسی بود.

آقای رجوی در جنگ تحمیلی در آغاز و مرحله اول خود را این کاری نشان داد که مخالف جنگ است و صدام را متجاوز می دانست که باید به مرزهای بین المللی برگردد. اما وقتی با تک روی ها و انحصارطلبی های او از طرف حاکمیت برخورد می شد طولی نمی کشید که در واقعه 14 اسفند و در پیام نوروزی خود، رهبر انقلاب را به آغاز جنگ تحمیلی متهم کرد و به این عبارت که، در سالی که گذشت، مدافع کارهای مفرط سیاسی،بی کفایتی در برخورد با مسائل بین المللی، دخالت در امور دیگران به بهانه صدور مکانیکی انقلاب الگویی که انقلاب یک جنس است، کار را به آنجا رساند حکام بسته عراق به فکر ارضاع هوس های جاه طلبانه خود در خاک میهن، بیفتد.

این پیام نوروزی مسعود رجوی بود که آن موقع رژیم بعث و صدام را حاکم مستبد و دیکتاتور می نامید که به خاک میهن تجاوز کرده بود. اما دروغ و تظاهر رجوی خود را نشان داد وقتی فکر و هم و غمش برای تصاحب قدرت به جایی نرسید، همه این سخن ها را فراموش کرد و در خیانت به خلق و مردم سر از پا نشناخت و با همکاری با صدام جنایت ها و خیانت هایش را در حق مردم ایفا کرد.

این خیانت ها و جنایت ها هر چند باعث لطمات زیادی به ایران و ایرانی شد اما به حکم تاریخ و تکامل و وعده ی خدا به خلق های مظلوم سرانجام هیچ فرصتی برای رجوی و فرقه اش فراهم نشد و با پایان جنگ او که زائده آن بود در تونل سیاه و تاریکی که با تعرض با منافع خلق و خلق ها قدم در راه آن برداشت، افتاد که اکنون بیش از 13 سال است که سوراخ موش و پناهگاه برای حفظ جانش نصیب او شده است و به رغم همه تلاش ها برای خدمت به دشمنان دستاوردش جز، نفرین ملت و ملت ها نبوده و نیست و این وقتی است که همان اربابان مانند دستمالی کثیف در بی هویتی و بی آیندگی تحویل نمی گیرند و پدرخوانده اش صدام و عاقبت او را در مورد خودشان در افق مقرر می کنند.

خروج از نسخه موبایل