تلاش بیهوده فرقه رجوی برای خراب کردن اتحاد خانوده و جداشده

رهبری فرقه مجاهدین با تمامی دستگاه های منگول مربوطه ازجمله گشتاپوی امنیتی- پرسنلی- اطلاعات امنیت- ستادمرکزی- شورای رهبری و…دریک جمعبندی داخلی به این نتیجه رسیده اند که باید در رابطه با برهم زدن رابطه و اتحاد جداشدگان و خانواده ها کاری بکنند.
انجمن استان ها موارد زیادی را کشف کرده اند که گشتاپوی رجوی با گرفتن شماره خانواده ها از طرق مختلف به آنان زنگ می زنند و به آنها وعده می دهند که فرزندشان تمایل به صحبت و دیالوگ تلفنی با آنها را دارد و تا مدتها خانواده را سرکار می گذارند و ابتدا خانواده را فریب می دهند که فرزند آنها می گوید اگر با رژیم و انجمن ها قطع ارتباط کنند با آنها حاضر به صحبت است.
اینگونه پروسه ای خانواده را مشغول می کنند سپس در ترفند جدید می گویند این شماره لو رفته و احتمالا رژیم روی آن شنود دارد شماره دیگری بدهید. تا این خانواده شماره دیگری پیدا کند و بدهد پروسه دیگری وقت کشی شده و در نهایت آن فرد رابط فرقه ای که با خانواده بازی موش و گربه راه انداخته عنوان می کند فرزند شما می خواهد مطمئن شود شما با رژیم و انجمن همکاری نمی کنید و کلکی درکار نیست. اینگونه می خواهند پل های میان خانواده و انجمن خراب شود و به این شدت از این رابطه وحشت دارند.
دقت کنید ما همه ی جداشدگان اشراف کامل داریم و بوده ایم و شنیده ایم از رجوی در نشستی عمومی همه مسئولین اطلاعات عملیات فرقه خود را پای میکروفن آورد وهرکدام که مسئول جمع آوری اطلاعات نظامی ایران در مرز مشخصی بودند. رجوی دردوران صدام از آنها می پرسید چند لشگر سپاه – بسیج – ارتش و انتظامی در آن جبهه حضوردارند؟
و به فرمانده عملیات خودش درآن مرز می گفت از پس این نیروها برمی آیید؟ودر جمع بندی به این نتیجه می رسیدند که آن کمیت نیرو درمقابل کیفیت نیروی رجوی هیچ است. ولی همان موقع تقابل یک مسئله دار در تشکیلات و افشاگری یک خانواده رجوی را به لرزه می آورد و نمی توانست آنرا تحمل کند.
آیا کسی هست که در خصوص نگرانی وترس رجوی ازجداشده و خانواده ها شکی داشته باشد؟ قطعأ خیر – چون ما جداشدگان بطور خاص می دانیم که رجوی طبق اعتراف خودش در عملیات چلچراغ-آفتاب و مرصاد که سه عملیات بزرگ او بوده و در عملیات مرصاد تمامیت سازمان وارتش خود را در قلب جنگ با تمام ایران قرار داده بود تعداد تلفاتش کمتر از ریزش نیروهایش از سال 82 و اولین نفوذ خانواده به اشرف تا کنون بوده و مهمتر اینکه آنموقع کشته و تلفات عمدتأ جبهه ای و جنگی بود و نه ریزش بر اساس تصمیم خود افراد که اینک اتفاق می افتد و نه مسئولین با سابقه ای بیش از سه دهه که اکنون در راستای فعالیت خانواده ها و جداشده ها از رجوی جدا می شوند.
پس باید قبول کرد که رجوی نگران و دلواپس واقعی است و آنموقع هم که قتل جداشدگان را فتوا داد تا ته قضیه را خوانده بود. وآنموقع هم مرزسرخ جنگ را ابتدا از افراد می خواست که با خانواده خونی خود داشته باشند را هم خوب برنامه ریزی کرده بود.
دریک جمعبندی تجربی که خصوصأ ما جداشدگان داریم به این نتیجه می رسیم که رجوی شیشه عمرخود را بدست همین ائتلاف جداشده ها و خانواده ها می بیند وبه جنگ با آنها برخاسته و عاقبت کار را هم بخوبی می داند.
 

خروج از نسخه موبایل