پاسخی به قلم فرسایی حسن رضایی در سایت ایران افشاگر

وقتی مجاهدین با تمامیت سازمان و تشکیلات و رهبر فراری در گرداب بی هویتی و بی آیندگی مفرط و سرسپردگی به اجانب دست و پا میزنند و کفگیر منابع و اندیشمندان و روشنفکرانشان ته دیگ کله پزی را سوراخ نموده است ناگزیر میشوند افرادی چون حسن رضایی را به قلم فرسایی وادار نمایند که این بنده خدای اسیر که رابطه اش با سواد سیاسی و قلم و ادبیات نوشتاری درست مانند رابطه جن و بسم الله میباشد.
اخیرا در سایت ایران افشاگر با تصویر زجر کشیده و اسیری بنام حسن رضایی مواجه شدم که اتفاقا دست به قلم شده و مطلبی مبنی بر سابقه مبارزاتی خود و همراهی و پشتیبانی پدرش نوشته و سعی کرده بعلت تشابه نام فامیلی تنه اش را به تنه خلیل رضایی هم بمالد تا خوب به مبارزی نستوه تبدیل گردد غافل از اینکه خود خلیل رضایی قبل از درگذشتش توسط مسعود رجوی دیکتاتور حاکم برتشکیلات مغضوب علیه بوده است.
قسمتی از نوشته حسن رضایی عینامنعکس شده است:

روزی پدرم مرا صدا زد و چند عکس نشانم داد و راه زندگی من عوض شد تا به امروز بعد از 38 سال، چه صحنه‌ها چه عکس‌هایی… پدر به دلیل نسبت فامیلی با حاج خلیل رضایی (پدر رضایی‌های شهید) عکس رضا رضایی و جهان‌پهلوان تختی را به من نشان داد و گفت این‌ها مسلمان واقعی هستند.

حسن رضایی در افاضاتش چنان رگباری و پی در پی گاف میدهد که اصل و نسب و قومیت خود و خانواده خود را نیز فراموش میکند و در اشتباه محاسبه ای عجیب خود را فرزند خوانده خلیل رضایی میپندارد.
حسن رضایی فرزند مصطفی رضایی اهل خرم آباد که پدرش فردی مومن و میهن پرست و از طرفداران انقلاب و نظام که در خیابان معروف به پل بهداری و میدان انوشیروان رضایی به کار نانوایی اشتغال داشت و همواره از اعتراف به  وجود فرزندش درعراق و  داخل تشکیلات مجاهدین اکراه و ابا داشت و این را مایه ننگ خانواده میدانست و حتی اذعان مینمود چون من کاسب و نانوای معروف محل هستم اگر مردم بدانند از من متنفر میشوند.
اما خلیل رضایی پدر رضایی های شهید که زهرا رضایی از دختران وی در زمان حکومت ستم شاهی شهید میشود و سازمان مجاهدین بعلت جدایی زهرا از تشکیلات مجاهدین  نام وی را از تمام نشریه ها و آثار خود پاک میکنند که با اعتراض خلیل رضایی مواجه میشوند.
همچنین پدر مهین رضایی همسر علی زرکش که به دستور مستقیم مسعود رجوی در عملیات دروغ جاویدان به قتل رسید که این موضوع نیز با اعتراض خلیل رضایی  مواجه شد که مورد خشم و غضب رجوی قرار گرفت و مدتها در حبس خانگی و تحت برخورد بسر میبرد البته بگذریم که پسر دیگرش بنام محسن رضایی (ابوالقاسم) از شکنجه گران  در تشکیلات رجوی میباشد.
حال با توضیح مختصری از دو خانواده خلیل و مصطفی رضایی نسبت مورد نظری را که حسن به آن اشاره نموده و پرتقال فرو ش را گیر بیاورید!!!!
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه —– هردو جان سوزند اما این کجا و آن کجا
حسن رضایی که در دوران شور جوانی و حس قهرمان پروری در خرم آباد توسط دوستانش فریب تبلیغات مجاهدین را میخورد و به آنها میپیوندد براساس اخبار و اطلاعات دقیق تا کنون چند ده بار پشیمان شده و حتی اعلام  بریدگی نموده است و آنچه که درخصوص ارتباط با پدرش نوشته کاملا کذب محض است و خانواده اش برای ازادی وی از چنگال رجوی تلاش های زیادی نموده اند و البته با احتیاط و مخفی کاری هرگز حاضر نشده اند به این لکه ننگ یعنی وجود فرزندشان در تشکیلات رجوی اعتراف کنند و پدر ایشان تا وقتی که زنده بود همواره از مجاهدین ابراز انزجار داشت و دعا میکرد تا زنده است پسرش را خارج از سازمان مجاهین ملاقات کند. و متاسفانه عمر کفاف نداد و به رحمت ایزدی پیوست و آرزویش با سرسختی و کینه توزی رجوی نسبت به خانواده ها را بگور برد.
حسن رضایی همچنین در این قلم فرسایی ابتدا از حمایت و پشتیبانی خانواده از مبارزه و خط سازمان یاد نموده است و از ارتباط تلپاتی و خیالی پدرش با رجوی روایت میکند که دقیقا از زبان مرحوم پدرش دروغ محض میگوید و از طرف دیگر با افتخار از شعار مسعود رجوی و سران جنایتکار سازمان یعنی " مزدور برو گم شو " و" ننگ و نفرت بر این موجودات پلید یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر"حمایت میکند.
تناقضات پراکنده و فراموشکاری حسن رضایی در طول مطلب و نقض و تایید برخی ادعاها نشان میدهد نامبرده برخلاف میل باطنی به چنین عملی دست زده و خودش نیز به این ادعاها اعتقادی ندارد و این هم یک نوع بهره کشی و سوءاستفاده شخص رجوی از نیروهای فریب خورده اش باشد تا بساط این تشکیلات پوسیده برچیده شود و اسیر شدگان آن آزاد و رها گردند.

خروج از نسخه موبایل