عباس داوری درپیری معرکه گیری کرد!

این فرد که ازیک خانواده زحمتکش تبریزی برخاسته ومسئول کارگری سازمان مجاهدینی که از سال 1360 راه ورسم فرقه گری درآن متداول شد، بود وهست!
اینکه یک گروه فرقه ای مدام فرورونده درباتلاق سرکرده های سرمایه داری جهانی  چه احتیاجی به تشکیلات کارگری دارد، محل سئوال است که بررسی اش میماند برای فرصت دیگر!
اما این همشهری ما بمناسبت روز کارگر امسال مقاله ی بلند بالایی نوشته بود که خواندم وافسوس خوردم ازاطلاعاتی که او دارد وبدرد خود وفرقه اش نمیخورد!
درتشکیلاتی که چیزی جزعبادت واطاعت ازمسعود رجوی، ارزشی ندارد، آگاهی برمسائل کارگری چه دردی از این همشهری را دوا میکند؟
آیا دراین موضع خاص ودیدگاهی که رجوی به جهان وآنچه درآن میگذرد دارد، آگاهی آقای داوری ازاین مسائل، چیزی جز شبیه آگاهی خواجگان حرمسرا هاست از مسائل عشقی و…،  وچون خود وسیله ی استفاده ازاین اطلاعات را ندارند، این آگاهی پشیزی برای آنها ارزش ندارد؟
آقای داوری عزیز!
مرادتان رجوی که با ضدکارگرترین عناصر و مسئولین دولت ها نرد عشق میبازد، چه استفاده ای از اطلاعات کارگری شما میبرد وچه احتیاجی بدان دارد؟!
من ازمدت ها پیش مقاله ی کارگری آقای داوری  را دیده بودم ونمیخواستم موضعی درمورد آن نشان داده باشم.
اما با مشاهده ی مقاله ی او با عنوان " خاطرات عباس داوری از آزادی مسعود رجوی " که رجوی را به عرش اعلا برده وابدا صحبتی از شکست هایی که رجوی مسئول تمامی آنها بوده، نکرده، دیگر رک غیرت همشهری گری ام اجازه نداد که چیز مختصری ننویسم!
این عباس آقای تبریزی، در زمانی که هنوز به عراق نیآمده وتسلیم کامل دستگاه گشتاپوی مشترک رجوی- صدام نگشته بود، دریکی از جلسات پاریس درمورد رجوی گفته بود:
" مرتیکه چه قمپزی درمیآورد، درحالی که درسال 50 بدون خوردن یک سیلی تمامی اطلاعات مربوط به سازمان ورهبری آنرا دراختیار ساواک گذاشت "!نقل به معنی
داوری که غرق درمناسبات رجوی ساخته بود و راه پس وپیشی را برای خود متصور ندید وبه همین آلودگی هرچه بیشتر درباتلاق گندیده ی رجوی را انتخاب کرد!
اگر او میدانست که کسانی خواهند بود که این گناهان را براو ببخشند،  بعنوان یک عضو خانواده ای زحمتکش، راه برگشت داشت وچون فکر میکند گناهانش آنچنان و غیر قابل بخشش است، به راه مدام کج شونده ی خود ادامه میدهد واز نتیجه ی این تحلیل است که بمناسبت سالرزو آزادی رجوی، اینقدر بنفع او چاپلوسی کرده و او را اسوه ی مقاومت دانسته است!
او لابد باخود گفته است: " آب که ازسر من گذشته، یک وجب باشد وچه بیشتر" فرقی نمیکند!
یک جدا شده ی تبریزی از فرقه رجوی
 

خروج از نسخه موبایل