تغییرات سال 2016 هم دردی از رجوی را دوا نخواهد کرد!

باند رجوی دریک نوشته ی مثلا تحلیلی منتشر کرده در رسانه های مجازی اش آورده است:
 " سال 2016 میلادی، سال تحولات بزرگ“ درباره نقش مجاهدین خلق – یکی از پرونده‌های فعال در صحنه منطقه‌یی و بین‌المللی تا امروز, پرونده پناهندگان ایرانی در عراق است. بسیاری از سازمانها و مراکز تحقیقی – استراتژیکی بر این باور هستند که این پرونده در یکی از نقاط کانونی تحولاتی قرار دارد که در این دهه از قرن بیست و یکم در جریان است ".
اینکه سال 2016 سال پرفراز ونشیبی خواهد بود نه باین دلیل که فرقه ی رجوی درمیان پارامترهای این تحولات است!
چرا که نظام سلطه گر جهانی دچار بحران ساختاری است وبرای رفع این بحران، مانند همیشه- واحتمالا این بار بیشتر ازگذشته- دست به تقلا وایجاد تنش خواهد زد.
اشتیاق وعطش این سیستم فرتوت جهانی، پایان ناپذیر است وپاد زهر آن، جمع کردن این بساط است تا این رویه باقی است، هرسال وماه میتواند تحول آفرین باشد!
اما مسئله ی اسرای رجوی درکمپ لیبرتی، اگر اهمیتی داشته باشد، اهمیتی است که برای خانواده های گرفتار ازیکسو و رجوی تشنه ی قدرت ازسوی دیگر دارد درکنار کشور عراق که قسمتی ازاراضی اش مجبور به تحمل این مهمانان ناخوانده است!!
والا سازمان های جهانی ودولتها هم وغم خود را مصروف این قضیه نکرده و چه بسا که اغلب اوقات فراموشش میکنند که خانواده های ذیربط چه استرسی را دراین مورد تحمل میکنند!
درنوشته ی مورد نظر آمده است:
" هم اکنون دو جبهه در سطح جهانی با محوریت خاورمیانه شکل گرفته و هر روز ابعاد روشنتر و در عین حال عمیق‌تری به خود می‌گیرد. در یک طرف با محوریت رژیم حاکم بر ایران و در طرف دیگر کشورهای عربی و اسلامی به فرماندهی عربستان ".
رژیم حاکم برایران، هیچیک از نحله های فکری اسلام را مرتد و مهدور الدم نمیداند، درحالیکه عربستان شیعیان را که بیشتر ازهمه ساکن ایران هستند، کافر و مهدور الدم میداند. ایران طرفدار رفع تنش درمنطقه وعربستان ترسان وهراسان ازاینکه نتواند موقعیت گذشته وحال خود را درنزد امپریالیزم حفظ کند، طرفدار تنش تمام عیار درمنطقه است والبته نیروی زمینی کافی برای تحقق آمالش را نداشته وبا ایران همسایه نیست و شما که دراین جبهه- جبهه ی سلفی ها وتکفیریها- قرار دارید، توقع حمایت ازمردم ایران را هم دارید؟
البته که نه! شما مایوس ازحمایت حتی بسیار کم مردم ایران، برسر تنش های منطقه ای حساب بازکرده اید درحالی که میباید بدانید که دراین شرایط، نیروهای ضعیفی مثل شما، براحتی میتوانند مورد معامله قرار گیرند!
همچنین:
" هرچند که به ظاهر وجه مشترک این دو جبهه مبارزه با داعش است اما وقتی عمیق‌تر به مسأله نگاه بکنیم خواهیم دید دعوای این دو جبهه در اصل بر سر حاکمیت در ”ایران ”است. زیرا ایران کشوری است که نقش استراتژیک بلاجایگزین در منطقه خاورمیانه داشته و اکنون تحولات منطقه به خصوص بعد از توافقنامه اتمی غرب با رژیم حاکم بر ایران و شکستهای سیاسی و نظامی این رژیم در سوریه و عراق و جنگهای جناحهای مختلف آن در داخل, این رژیم را در تنگنای شدیدی قرار داده است ".
نه عزیز!
جناح بندی عربستان، ترکیه، قطر و جناح افراطی هیئت های حاکمه ی غرب، بنفع تکفیری هاست وداعش را بدانجهت مطرح میکنند که درمنطقه بحد کافی منفور است و نظام سلطه گر جهانی، ماموریت خاصی درآسیای میانه باو واگذار کرده وبهتر است ازخاورمیانه برود!
شرکت عربستان دراین جناح بندی ها، ترس ازعواقب پیروزی های ایران درعرصه های دیپلماتیک است واین ترس آنقدر زیاد است که حتی باعث پرخاشگری سلطان عربستان برعلیه وزیر خارجه ی آمریکا شده است!
این حرکات هیستیریک عربستان، ازسر اضطرار و ضعف است که مسلما قبل ازهمه، خود، قربانی این ماجراجویی های منطقه ای اش خواهد بود!
برخلاف نظر شما، رژیم سوریه موفق ترین جریان در ماه های اخیر بوده وموفق شده که قسمت های عظیمی ازاراضی خود را از وجود گروه های آدمخوار پاک کند واین بمنزله ی درتنگنا قرار گرفتن ایران نیست!
درقسمتی از این تحلیل علمی؟؟!! میخوانیم:
" سخن آخر, اکنون بیش از هر زمان دیگر, حمایت از اپوزیسیون ایران و به رسمیت شناختن آن و بالاخص تامین حفاظت و امنیت برای جان اعضای آن در عراق که در هفت سال گذشته زیر شدید‌ترین سرکوب‌ها و قتل‌عامها بوده‌اند به عنوان یک ضرورت خود را نمایان کرده است. نمی‌شود علیه رژیم ایران بود و از اپوزیسیون آن حمایت نکرد هر چند که در سه دهه گذشته, مماشاتگران غرب همواره در تلاش بوده‌اند که اپوزیسیون ایران و به‌خصوص نیروی محوری آن‌را دور زد اما این تلاش آنها تنها منجر به افزایش طول عمر این رژیم و جدی‌تر شدن تهدیدات این رژیم علیه جهان و به‌خصوص علیه مردمان کشورهای خاورمیانه گردیده است ".
ضرورت ازطرف کی؟
آیا شما صراحتا ازعربستان نمیخواهید که شما را برسمیت بشناسند ومثلا همراه آمریکا نیرو درعراق پیاده کرده و لیبرتی را اشغال کنند ودست شما رجوی ها را برای ارتباطات گسترده تر با " عشایر انقلابی عراق" بازکند تا با یارگیری بیشتر، بهتر درخدمت عربستان و… باشید؟!
برسمیت شناختن یعنی چه؟!
شرم نمیکنید که به رژیم های مرتجعی مانند عربستان وآنهم ازبالای سر مردم ایران برسمیت شناخته شوید؟!
دیگران چه حقی درمورد تعیین سرنوشت مردم ایران دارند، وطن فروش های گرامی؟
ونهایت اینکه:
" مجاهدین خلق در صحنه عمل و در طول سی و اندی سال گذشته اثبات کرده‌اند که تنها هماورد این رژیم بوده و تنها در حمایت از آن است که می‌توان منافع مردم را حفظ و حراست کرد و بر صدور تروریسم و بنیادگرایی این رژیم نقطه پایانی گذاشت. خانم مریم رجوی به عنوان رئیس جمهوری برگزیده شورای ملی مقاومت ایران پلاتفرم ایران آزاد فردا را در سالهای گذشته اعلام نموده که بر اساس آن, سیستمی متکی به آرای مردم و آزادی‌ها و قوانین, متعهد به حقوق بشر و حقوق مردم کردستان, کثرت‌گرا, سکولار, برابری حقوق زنان و مردان, همزیستی مسالمت آمیز با کشورها و یک کشور غیراتمی از ویژگی‌های بارز آن خواهد بود- برگرفته از سایت بهار ایران ".
استعمال این کلمه ی " تنها" قبل ازاینکه واقعیتی را روشن کند، آشکار میسازد که تشکیلات رجوی یک فرقه ی سیاسی منحط وبشدت انحصار طلب است!
منافع مردم ایران درتضاد عمده ای با منافع باند رجوی قرار دارد واگر ازاین باند حمایت شود، بمعنی این است که به مردم ایران خیانت باید بشود!
درمورد تروریزم وصدورش هم، همه چیز درمعرض دید است و تروریست ها از گروه های تکفیری بوده و ارتباط آنها با ایران مفهومی ندارد!
به مریم رجوی هم میتوان گفت که عزیز برادر!
تو اگر متکی به رای مردم هستی و… چرا این کار را درتشکیلات خودتان نکردید؟!
کدام سیستم  مستبدی رادرجهان میتوان سراغ داشت که دردیکتاتوری به پای رجوی برسد و کدام یک ازآنها بچه مرشدی مانند تو دارند؟!
وحید
 

خروج از نسخه موبایل