مروری مختصر بر فرقه های مخرب کنترل ذهن – قسمت نهم

بسیاری پرسیده اند که چگونه میتوان فرقه بودن یک گروه را تشخیص داد چون ممکن است هر کس از هر گروهی که خوشش نمی آید، یا به دلیل اینکه در آن گروه بوده و حالا با آن اختلاف پیدا کرده و از این بابت ناراضی است، آنرا یک فرقه مخرب بخواند. همچنین اظهار نظر شده است که برخی تشابهات در عملکردها نمیتواند فرقه بودن یک گروه را محرز کند.
در این خصوص مطالب فوق العاده زیادی در سایت های مختلف وجود دارد که از زوایای متعدد به بررسی این موضوع پرداخته اند. قبل از هر چیز باید اعتراف کرد که بعضا اتهام فرقه گرائی به ناحق به برخی گروه ها اطلاق شده است. همچنین باید در نظر داشت که تشخیص این موضوع نیازمند بررسی بسیار دقیق و داشتن تخصص و تسلط است.
به صورت خیلی خلاصه و مختصر می توان به هفت نشانه در خصوص فرقه بودن یک گروه اشاره کرد که البته کلا بحث بسا فراتر از این است و نیاز به مطالعه بیشتر دارد. عضویت در فرقه ها را امروزه برده داری نوین New Slavery می نامند:  
۱٫     انتقاد ممنوع: طرح هرگونه نظر و سؤال در خصوص عملکرد رهبر یا گروه ممنوع است و با آن به شدت برخورد میشود. رهبر گروه هرگز به اشتباه خود اعتراف نمیکند و همیشه پیروان را در هر شکستی مقصر می داند. رهبر عملا مصون از خطا تلقی میشود. پیروزی ها نتیجه کار رهبر و شکست ها نتیجه نافرمانی پیروان ارزیابی میگردد. هیچ انتقادی در هیچ رابطه ای نمیتواند به رهبر وارد باشد.  
۲٫     ارتباط ممنوع: اعضا در ایزولاسیون کامل نسبت به محیط جامعه و خانواده و دوستان بسر می برند و حق ارتباط آزاد با دنیای بیرون را ندارند. هرگونه ارتباط با بیرون از گروه باید شدیدا تحت کنترل مسئولین و بر اساس منافع مشخص تعیین شده باشد. در این خصوص ارتباط با جداشدگان از حساسیت بسیار بالاتری برخوردار بوده و قدغن است.
۳٫     اطاعت مطلق: دکترین و ایدئولوژی گروه دارای متن و مانیفست معین و مشخصی نیست و تصمیم رهبر در هر مقطعی، که مدام میتواند تغییر کند، ایدئولوژی و استراتژی و سیاست گروه به حساب می آید. در واقع ایدئولوژیک بودن به اطاعت کردن محض از رهبر تعبیر میگردد. مرامنامه و اساسنامه ای که بشود به آن استناد کرد و رهبر را بر اساس آن مورد سؤال قرار داد وجود ندارد.
۴٫     صداقت و فدای مطلق: صداقت مطلق و خارج از عرف معمول و همچنین فداکاری تام و تمام نسبت به رهبر و برای گروه خواسته میشود که نتیجه آن وفاداری محض و قربانی کردن همه چیز به پای گروه است. اعضا باید در برابر رهبر و گروه صداقت کامل داشته باشند و خود را بدهکار مطلق بدانند اما رهبر مجاز است از هر دروغ و نیرنگی استفاده کند و البته همیشه هم طلبکارست و بیشتر میخواهد.    
۵٫     عشق ممنوع: ازدواج و عشق کاملا تقبیح شده و خانواده کلا دشمن تلقی میگردد و گروه مربوطه می بایست تنها خانواده فرد شناخته شود. وابستگی خانوادگی و داشتن عواطف نسبت به هر کس و هر چیز به غیر از رهبر، حتی احساسات قومی و مذهبی، ممنوع است. خویشاوندی و دوستی و نزدیکی در داخل گروه معنی و مفهوم ندارد.
۶٫     حریم شخصی ممنوع: هیچگونه امر فردی حتی در امور مالکیت و ازدواج و فرزندان به رسمیت شناخته نمیشود و هیچگونه حریم شخصی در داخل گروه برای اعضا وجود ندارد. افراد در افکار و اعتقادات و نظرات خود نیز باید تماما تابع گروه باشند. زندگی افراد تماما اشتراکی است و مال و جان و حتی ناموس آنان به رهبر تعلق دارد.  
۷٫     خروج ممنوع: عضویت در گروه مادام العمر بوده و جدا شدن از آن بالاترین خطا و خیانت محسوب میشود. جداشدگان همیشه با عناوینی همچون بریده، مزدور، و خائن تخطئه میگردند و برای ترک گروه بالاترین مجازات ممکن در نظر گرفته میشود.
————
اقدام تروریستی در مترو، توکیو، ژاپن
فرقه اوم شینریکیو به رهبری شوکو آساهارا  
فرقه “اوم شینریکیو Aum Shinrikyo” (در زبان ژاپنی به معنی حقیقت متعالی)، که در سال ۲۰۰۷ به دو شاخه الف Aleph و هیکاری نو وا Hikari no Wa تجزیه شد، یک فرقه آخر الزمانی ژاپنی است که توسط شوکو آساهارا Shoko Asahara در سال ۱۹۸۴ تأسیس گردید.


 رهبر فرقه حین سخنرانی در یکی از جلسات
 

این فرقه وقتی که در داخل مترو در شهر توکیو در سال ۱۹۹۵ یک عمل تروریستی با استفاده از گاز اعصاب سارین انجام داد، و همچنین مشخص شد که اقدام مشابهی نیز در سال قبل از آن صورت داده است، مشهور گردید. البته این گروه هرگز مسئولیت عمل خود را رسما به عهده نگرفت اما کسانی که از جانب این گروه مأمور به انجام این کار شده بودند نهایتا اعتراف به اصل موضوع کردند. این اقدام از دید پیروان معمولی گروه پنهان نگاه داشته شده بود.
قبل از آن نیز گروه مربوطه به عنوان یک گروه تروریستی معرفی شده بود. مقامات امنیتی ژاپن اعلام کرده بودند که این گروه دارای اعتقادات خطرناکی است. همچنین در سال ۲۰۱۵ اعلام شد که این گروه حداقل سه سال دیگر همچنان تحت نظارت پلیس امنیتی قرار دارد.
دکترین این گروه با استفاده از بودائیسم هند و بودائیسم تبت و نیز هندوئیسم بوجود آمده که شیوا Shiva را می پرستند و نیز عناصری از تفکرات مسیحیت و یوگا و نوشته های نوستراداموس در آن یافت میشود. بنیانگذار این گروه چیزوئو ماتسوموتو Chizuo Matsumoto ادعا کرد که می خواهد بودائیسم ناب و اصیل را احیا کند. در سال ۱۹۹۲ ماتسوموتو که نامش را به شوکو آساهارا تغییر داد کتابی در این خصوص منتشر نمود و خود را “مسیح” موعود خواند.
او مأموریت خود را به دوش گرفتن معاصی پیروانش و نجات آنان اعلام کرد و ادعا نمود که میتواند قدرت معنوی خارق العاده ای به پیروانش منتقل کرده و توانائی های آنان را بی حد و اندازه نماید و همچنین نهایتا گناهان گذشته شان را از آنها دور کرده و به خودش منتقل کند. برخی این گروه را بودائی و مشخصا تولید بودائیسم ژاپنی میدانند اما بسیاری آموزش های این گروه را مغایر با تعلیمات بودا ارزیابی میکنند.
از نظر این فرقه هر جرم و جنایتی که در خارج از فرقه و به دستور رهبر فرقه انجام شود مجاز است و از هر دروغ و نیرنگی در رابطه با افراد بیرونی میتوان استفاده نمود و اعضا صرفا می بایست نسبت به گروه و رهبر آن صادق و وفادار باشند.
آساهارا رسالت آخرالزمانی خود را اعلام نمود که شامل آغاز جنگ جهانی سوم توسط ایالات متحده آمریکا هم میشد. او یک نبرد نهائی را تشریح کرد که در یک روز قیامت اتمی بوقوع خواهد پیوست و در آن همه انسان ها به غیر از تعداد اندکی که به وی پیوسته اند نابود خواهند شد. او مأموریت خود را نجات نوع بشر در برابر این واقعه عنوان نمود.
این گروه اعتقاد داشت که باید خون زیادی ریخته شود و بسیاری قربانی شوند تا قیامت محقق گردد و در همین رابطه اقدام به تحقیقات علمی و برپائی آزمایشگاه هائی جهت تهیه سلاح های شیمیائی مانند گاز اعصاب VX  و سلاح های میکربی کشنده مانند تب Q و آنتراکس نمود. او به پیروانش نوید داد که با استفاده از این سلاح ها در قیامتی که زمان آن بسیار نزدیک است پیروز و سرافراز خواهند بود. این اقدامات البته در مخفی کاری کامل صورت میگرفت.
رهبر این گروه اعمال خشونت را با استفاده از ایده های بودائی و تفسیر منحصر به فرد خودش از آنها توجیه می نمود. در نظر این گروه ارزیابی خوب یا بد بودن اعمال تنها به تشخیص رهبر و صلاحدید وی بستگی دارد. هر کاری که رهبر مجاز بداند قابل انجام بوده و در غیر این صورت قدغن است.
در خصوص آساهارا:


 شوکو آساهارا Shoko Asahara

 شوکو آساهارا که از هر دو چشم کور و مربی یوگا بود در سن ۴۰ سالگی فرقه اوم شینریکیو را در سال ۱۹۸۷ تأسیس نمود. او متولد ۲ مارس ۱۹۵۵ با نام چیزیو ماتسوموتو در ژاپن بود. خانواده وی پرجمعیت و فقیر بودند. او به مدرسه مخصوص نابینایان رفت و از سن شش سالگی تا پایان دبیرستان در پرورشگاه زندگی نمود. آساهارا سپس به توکیو رفته و وارد دانشگاه شد و در مارس ۱۹۷۵ فارغ التحصیل گردید. او در سال ۱۹۷۷ با یک دانشجو به اسم کازوکو Kazuko ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۶ فرزند بود. او در اواخر دهه ۱۹۷۰ اقدام به گشایش یک داروخانه نمود که در اوایل دهه ۱۹۸۰ به جرم نقض قوانین مربوط به داروخانه ها بازداشت شد چرا که اقدام به فروش داروهای غیرمجاز و تجویز آن به بیماران نموده بود. در نتیجه داروخانه وی بسته شد.  
در سال ۱۹۷۷ آساهارا اقدام به یادگیری یوگا نمود و در سال ۱۹۸۴ یک مدرسه تعلیم یوگا ایجاد کرد. در سال ۱۹۸۷ او نام خود را تغییر داد و مدرسه خود را نیز به یک فرقه تبدیل نمود.
در سال ۱۹۸۹، بعد از تلاش های فراوان آساهارا و پیروانش، ادارات دولتی توکیو مدرسه وی را به عنوان یک ارگان مذهبی به رسمیت شناختند که کمک های مالی به وی تعلق گرفت و از مالیات معاف شد. گفته میشود که همین امکانات موجب گسترش این فرقه و اقدامات مهلک بعدی آن گردید.
واقعه مترو در توکیو:
در ۲۰ مارس ۱۹۹۵، در ساعات شلوغی صبح، ۵ مرد اقدام به گذاشتن ۱۱ کیسه گاز سمی و خطرناک سارین در پنج نقطه مختلف مترو در شهر توکیو پایتخت ژاپن کردند. آنان همگی همزمان با نوک تیز چترهای خود کیسه ها را سوراخ کردند و به سرعت از محل خارج شدند. مایع کشنده از کیسه ها بر روی زمین جاری و بخار شد و در هوا پراکنده گردید. این واقعه تروریستی ۱۳ کشته و نزدیک به ۶۳۰۰ مصدوم شیمیائی به جا گذاشت که بسیاری کور و فلج شدند. ژاپن در شرایط حاد اضطراری قرار گرفت.
مردانی که این واقعه وحشتناک را آفریدند از اعضای فرقه اوم شینریکیو به رهبری شوکو آساهارا بودند. آنان میخواستند به این ترتیب به فرارسیدن زمان قیامت سرعت ببخشند. این فرقه خود ادعا میکرد که بیش از ۵۰ هزار عضو دارد که بسیاری از آنها روس بودند. همچنین گفته میشد که فرقه مربوطه دارای ثروتی بیش از یک بیلیون دلار می باشد.  

 مجله تایم به تاریخ ۳ آوریل ۱۹۹۵
 

آزمایشگاه شیمی فرقه کشف و رهبر آن دستگیر و همراه با تعدادی دیگر از طراحان و عاملان این عمل تروریستی محاکمه شدند. شوکو آساهارا نتوانست قیامت را محقق کند اما زخم عمیقی بر روح و روان ژاپنی ها برجا گذاشت که هنوز بعد از دو دهه آثار آن باقی است.
آساهارا با نام اصلی ماتسوموتو که از هر دو چشم کور بود و با ریش بلندش شناخته میشد در فوریه ۲۰۰۴ توسط دادگاه توکیو به اعدام محکوم شد. حکم اعدام رهبر این فرقه در سپتامبر ۲۰۰۶ قطعی گردید. او جمعا به ۱۰ فقره جنایت متهم بود که منجر به قتل ۲۷ نفر شامل ۱۳ نفر در واقعه تروریستی مترو در مارس ۱۹۹۵ و ۸ نفر در حمله گاز سارین در یک منطقه مسکونی در ژوئن ۱۹۹۴ بود. همچنین یک وکیل همراه با همسر و فرزندش، سه تن دیگر از قربانیان این فرقه بودند که در نوامبر ۱۹۸۹ به قتل رسیدند. این وکیل علیه فرقه فعالیت حقوقی میکرد.
فعالیت های گسترده ای برای نجات جان آساهارا در برابر حکم اعدام توسط فرقه مربوطه صورت گرفت اما افکار عمومی در این خصوص به شدت جریحه دار شده و بر اجرای حکم مصر بود. در حال حاضر ۱۳ تن از رهبران این فرقه که شامل بنیانگذار آن نیز میشود همچنان منتظر اجرای حکم اعدام هستند.


آساهارا پس از دستگیری و انتقال جهت بازجوئی

 این فرقه در حال حاضر همچنان تحت نام الف Aleph فعال است و گفته میشود که بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ عضو در ژاپن و نیز اعضائی در خارج از ژاپن دارد. استفاده از نام الف که اولین حرف الفباء در زبان های عبری و عربی است به منظور نشان دادن آغاز مجدد و شروع از ابتدا مورد استفاده قرار گرفته است.
معمای جذب فرقه ای:
اقدام تروریستی مترو در توکیو توسط فرقه اوم شینریکیو موجب شد تا بسیاری از محققان به دنبال پاسخ به این سؤال باشند که چگونه فرقه ها قادرند چنین نفوذ خطرناکی بر ذهن و ضمیر افراد برقرار کنند که آنان را به شنیع ترین کارهای ممکن وادار نمایند. بیش از ۲۰ سال پس از این واقعه هنوز افرادی از قربانیان همچنان با آسیب های جسمی و روحی خود به سر می برند. برخی هنوز در بستر بیماری و تحت درمان مداوم قرار دارند.
دانشمندان با پدیده ای روبرو شدند که اگرچه برند بودائی داشت اما در گذشته برند مسیحی آنرا تجربه کرده و بعد از آن هم با برند اسلامی آن آشنا گردیدند. به همین دلیل محققان و دانشمندان، این پدیده که به هیچ مرام و مذهبی ارتباط ندارد و کنترل ذهن فرقه ای نام گرفته است را تهدید اصلی هزاره سوم معرفی کردند. فرقه های مخرب کنترل ذهن در چهارگوشه جهان و با عناوین مختلف قربانی گرفته اند و همچنان میگیرند.
تاکنون ۱۹۲ عضو این فرقه بازداشت و متهم شده اند که ۱۳ نفر شامل رهبر گروه محکوم به اعدام می باشند. یکی از رهبران این فرقه به اسم کاتسویا تاکاهاشی Katsuya Takahashi که ۱۷ سال فراری بود در ژوئن ۲۰۱۲ دستگیر شد که آخرین فرد تحت محاکمه از این فرقه می باشد. اتهامات فرقه شامل قتل، آدم ربائی، و حبس انفرادی اعضا نیز میباشد. متهمان این فرقه در تمامی مراحل خود را بی گناه اعلام کرده اند.
بعد از اعلام انحلال این فرقه، اعضای باقی مانده به سرعت گروه دیگری به نام الف Aleph را بوجود آوردند. برخی دیگر نیز گروهی با عنوان هیکاری نو وا Hikari no Wa (به معینی دایره نور رنگین کمان) به رهبری یکی از رهبران گروه به اسم فومیهیرو جویا Fumihiro Joya تأسیس کردند که بر اساس گزارش پلیس این دو گروه تا سال ۲۰۱۸ تحت کنترل و مراقبت امنیتی خواهند بود.
سه نفر از اعضای سابق این فرقه عمر خود را صرف افشای آن و کمک به اعضای دیگر جهت خلاص شدن از کنترل ذهن مخرب فرقه ای نمودند. آنان بعد از دو دهه فعالیت اذعان داشتند که خلاصی از این پدیده جهنمی کار راحتی نیست و به انرژی و تلاش و البته دانش و تسلط فوق العاده ای نیازمند است. اعضای این فرقه عمیقا اعتقاد داشتند که در سطح معنوی بسیار بالاتری قرار گرفته اند. آنان عضویت در فرقه را تضمین سعادت و نجات خود از تمامی بدی های عالم می دانستند. آنان جدا معتقد بودند که هر کس خارج از فرقه باشد در قیامتی که قریب الوقوع است نابود خواهد شد و تنها اعضای فرقه رستگار خواهند گردید.  
واژه های کلیدی:
جهت تحقیقات بیشتر حول شوکو آساهارا و فرقه “اوم شینریکیو” و واقعه تروریستی در مترو در توکیو میتوانید واژه های کلیدی زیر را در اینترنت جستجو نمائید:
Aum Shinrikyo
Shoko Asahara
تنظیم از: ابراهیم خدابنده
 

خروج از نسخه موبایل