رجوی ها به ریشه ی پدید آمدن روز جهانی زن اشاره نمیکنند!

ضمن عرض تبریک بمناسبت فرارسیدن روزجهانی زن که دراصل عرض تبریکی به مادران، همسران، خواهران ودختران خودمان میباشد، لازم دانسته شد که تلاش های وابستگان باند رجوی و رسانه های مربوطه اش درسوء استفاده ازاین روز جهانی ودر پرده نگهداشتن علت وجودی نام گذاری 8 مارس بنام روز جهانی زن،مورد بررسی اجمالی قرار گیرد!
جریان ازاین قرار است که در واپسین دهه های قرن نوزدهم، زنان کارگر یک کارخانه ی نساجی درآمریکا، دربرابر مظالم کارفرما دست به یک تحصن اعتراضی زده و کارفرمای مربوطه با ایجاد یک آتش سوزی مشکوک، حدود 126نفر از این کارگران زن را درکام آتش ومرگ قرار داد وبعدها وباگذشت حدود 35 سال ازاین واقعه ی تلخ،  اقشار مترقی ازمردم اروپا، این روز را روز جهانی زن اعلام داشتند  وبدین ترتیب است  که اجرای مراسم مربوطه قدمتی بیش از یک صد سال دارد!
منشآ روز کارگرهم از آمریکا و کشته شدن کارگرانی مانند " مادر جونز" و… است که اتفاقا درآمریکا بیش از سایر کشورها، برگزاری مراسم مربوط به روزکارگر ممنوع است!!
اینجانب ازبرگزاری مراسم روزجهانی زن درآمریکا، اطلاع درستی ندارم وگمان هم نمیکنم که اجازه ی برگزاری باشکوه آن داده شود!
رجوی ها چشم دیدن این مسائل تاریخی را ندارند وابدا نمیخواهند که حقایق تاریخی موجود دراین عرصه ها را باطلاع اعضای خود رسانده وخود را درمعرض این پرسش قرار دهند که شما با این تخته نرد عاشقانه بازی کردنتان حق دفاع مزورانه از حقوق زنان را ندارید!
 رجوی ومریدانش، درمقام سوء استفاده ازاین ایام تاریخی، به نعل ومیخ زدن های خود ادامه میدهند و مقاله ی خانم نکیسا بامداد که " آزادی زنان و مساله سرنگونی رژیم ملاها! " نام دارد، کوششی است دراین عرصه ازفریبکاری های این باند مافیایی!
او درسایت همبستگی رجوی نوشته است:
" رهایی زن از قید و بندهای استثماری مقدمه آزادی مردان و شکوفایی جامعه خواهد بود. بی شک هشتم مارس و روز زن، سمبل و نماد حق طلبی جنبش جهانی زنان در برابر قانون های تبعیض آمیز و ظالمانه ای است که در طول تاریخ بر زنان جهان روا داشته شده است. قانون های مرد سالار و استثمارگرایانه ای که هنوز در میهن اسیرمان جاری و ساریست…".
ملاحظه میفرمائید؟!
هیچ اشاره ای به منبع پیدایش این روز جهانی نشده وخواننده ی کم اطلاع تصور میکند که اصلا بزرگداشت این روز جهانی بخاطر مبارزه با مردان وآخوندها انجام میگیرد و ربطی به مبارزات سراسری زنان ومردان با ریشه ی اصلی این مشکلات که همان نظامات سلطه گر واعوان وانصار آنها درکشور های متروپل وپیرامونی باشد، ندارد!!!
اگر این پارامترها دورانداخته شود- که توسط رجوی انداخته میشود- مبارزه درراه احیای حقوق زنان فقط درخلا انجام خواهد گرفت ودرسطح ادعا باقی میماند!
بنفع رجوی نبوده که رفتار بغایت ضد انسانی – وشاید بتوان گفت ضدحیوانی- داعش (عشایر انقلابی متحد رجوی) را بازنانی را که به چنگ میآورد، افشا کرده و روشن سازد که این جریان تکفیری ازکدامین چشمه آب میخورند وازکدامین آخور تغذیه میکند تا خواننده نتایج منطقی خود از علت العلل ها را استخراج کند!
رجوی در مناسبات خود بازنان تشکیلات خود – که عمدتا همسران مطلقه ی همرزمان خودش و… میباشند- کارنامه ی سیاهی دارد و برعهده ی هرفرد باوجدانی است که با افشای این روابط ، اجازه ندهد که قلم بدستان مسکین اش، بخواهند از وزن واعتبار زنان درجامعه بنفع خود استفاده کند!
 خانم سهیلا دشتی ابتدای نوشته اش دراین مورد را بهتر آغاز کرده اما وقتی بجایی رسیده که مجبور است بنویسد:
" مریم رجوی در مورد نقش زنان در مقاومت ایران اضافه می کند: زنان در مقاومت ایران برای آن مبارزه می‌کنند که مردم ایران‌، به‌ویژه زنان، آزاد باشند و حق مداخله در سرنوشت خود را به‌دست آورند؛ اما ولایت فقیه که یک انحصارطلبی جنون‌آساست، با تمام قوا رودر روی این حق ایستاده است ".
 کاری بهتر از نکیسا خانم انجام نداده  وتنها لعابی برروی کثافت های رجوی کشیده است.
خانم سهیلا دشتی!
یعنی تبدیل  شدن به برده ی جنسی – فیزیکی درمقابل فرد زبونی مانند مسعود رجوی، مبارزه نام دارد؟ این نوع آزادی است که " ویژه" خوانده میشود؟! اگر آزادی ویژه ی شما این است، غیر ویژه اش چه حال وهوایی دارد؟!
آیا این زنان مفلوک مناسبات رجوی بخاطر ایفای نقش بردگی آنچنانی برای خود و میرغضبی برعلیه مردان ایستاده ومقاومت میکنند؟!
این کارها ابدا در عزت دادن به روز جهانی زن نیست وبلکه تحقیر آنست!
وحید
 

خروج از نسخه موبایل