لابی های صهیونیستی و بهره کشی از مجاهدین خلق

زمانی که در حدود سه دهه ی پیش پروفسور ایرواند ابراهیمیان، مورخ ایرانی – امریکایی، کتاب خود درباره ی مجاهدین خلق ایران را با عنوان "مجاهدین ایران"، منتشر کرد و به این ارزیابی رسید که گفتار سازمان و روابطش با فعالیت ها و ایدئولوژی آن هماهنگ نیست، هنوز نفاق و دورویی این فرقه ابعاد امروزش را نیافته بود. امروز مجاهدین خلق آشکارا در پی خزیدن زیر چتر امریکا و اسرائیل است در حالی که مسعود رجوی رهبر مفقود این گروه، سران جمهوری اسلامی را برای آن چه نزدیکی با غرب می نامید سرزنش می کرد!
استاد اقتصاد دانشگاه ایالاتی کالیفرنیا، دکتر ساسان فیاض منش، سوابق مجاهدین خلق را به عنوان " سازمان تروریستی دیکتاتوری با گرایش های مارکسیستی و پایگاه مردمی ناچیز در ایران و اعتبار کم در خارج از ایران" معرفی می کند. وی در بخشی از کتابش با عنوان "ایران و امریکا: تحریم ها، جنگ ها و سیاست مهاردوگانه"، ذات فرصت طلب مجاهدین خلق را به خوبی به تصویر می کشد. وی می نویسد:" مجاهدین خلق به درستی فهمیده بودند که گروههای لابی اسرائیلی، اعصاب مرکزی سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه هستند و بدین ترتیب روی تلاش برای دوستی کردن بااین گروهها و نماینده هاشان در حکومت ایالات متحده، تمرکز کردند." وی می افزاید:" البته این به نوعی طعنه آمیز بود. فقط چند ماه پیش از آن، در 30 ژوئن 1992، بی بی سی گزارش کرد که رهبر مجاهدین خلق یعنی مسعود رجوی در ملاقاتش با صدام حسین گفته است:" جنبش های ملی ایران و توده هایشان شدیداً روابط رژیم ایران با امپریالیسم امریکا، صهیونیسم جهانی و مرتجعین منطقه برای حمله به عراق را محکوم میکند."!
با این همه، هدف مشترک براندازی جمهوری اسلامی، از مجاهدین و اسرائیل و امریکا، همبستران عجیبی ساخت. مقامات دولتی امریکا با روابط نزدیک با لابی های صهیونیستی حامیان پرشور مجاهدین خلق از کاردرآمدند. دکتر فیاض منش یکی از این مقامات را برای نمونه معرفی می کند: " البته، افرادی در کنگره ی امریکا هستند که روابط نزدیکی با گروه های لابی اسرائیل دارند و از مجاهدین خلق حمایت می کنند. یکی از این افراد، ایلینا راس لتینن است که فرقه ی تروریستی مجاهدین خلق را  دمکراتیک، مردمی و سکولار می خواند."
دکتر فیاض منش بیان می کند که هنگامی که " فرقه ای حول یک فرد " با تاریخچه ی تاریک خشونت و رفتارهای فرقه ای شکل می گیرد، تبدیل به ابزاری در دست همبستران عجیبش از جمله صدام حسین، امریکا و اسرائیل می شود، بدین ترتیب که مجاهدین خلق از این " ارباب های گوناگون " برای رسیدن به اهدافشان بهره نمی برند، بلکه " معمولاً خلافش رخ می د هد." امریکا و اسرائیل هم به مانند صدام حسین، برای مجاهدین " استفاده ی موقتی " در نظر دارند.
مقاله ی اخیر روزنامه نگار سرشناس ایرانی – امریکایی ،علی غریب در وبلاگ لابلاگ درباره ی روابط مجاهدین و صهیونیست ها نیز روشن می کند که این روابط تا چه حد مبتنی بر منافع اسرائیل است. علی غریب می نویسد:" شاید برخی گروه های دست راستی لابی اسرائیل برای حمایت از گروه تبعیدی اپوزیسیون ایرانی، مجاهدین خلق، قابل بخشش باشند. نادان ترهایشان ممکن است ببینند رهبر این گروه مریم رجوی ادعا می کند قهرمان دمکراسی و حقوق بشر و سکولاریسم در ایران است. آن ها رجوی وتاریخ آن را نمی شناسند: خشونت آن، رفتار فرقه ای آن و تاریخ خودش در نقض حقوق بشر را نمی دانند. آن چه می بینند – هر چقدر هم برای بقیه ی ما مشکل دار باشد – گروهی ست که دیوانه وار بر براندازی دشمن آنان، جمهوری اسلامی ، متمرکز است و همین کافی است."
غریب برای گواه خود به اعمال لابی صهیونیستی TIP یا " پروژه ی اسرائیل " اشاره می کند. او می نویسند:" اما  پروژه ی اسرائیل در اوایل این ماه در یک ویدئو مریم رجوی را نشان داد که انتخابات ایرا ن را محکوم می کند." وی توضیح می دهد که چگونه لابی های صهیونیستی با مجاهدین خلق بازی می کنند در حالی که کاملاً از سوابق و خطرات این گروه آگاه هستند. غریب می افزاید:" پروژه ی اسرائیل " کاملا مجاهدین و رجوی را می شناسد. ملاحظه کنید که جاش بلاک رییس پروژه ی اسرائیل در سال 2011 هنگامیکه در "موسسه خط مشی مترقی" بوده چه درباره ی این گروه گفته است:" مجاهدین خلق، سازمانی تروریستی است. بسیار خوب!  بیایید بچه بازی را کنار بگذاریم."
علی غریب برای پایان دادن به این دوگانگی ها و فرصت طلبی ها به لابی های اسراییل یک توصیه جدی می کند: " بله، بیایید بچه بازی را کنار بگذاریم. "
مزدا پارسی
 

خروج از نسخه موبایل