باند رجوی حق سوء استفاده از نام صمد بهرنگی را ندارد!!

محمد قرائی که نام منفوری در میان قلم بدستان ونان به نرخ روز خورندگان باند رجوی است، برای کتمان مناسبات ضدانسانی موجود در تشکیلات رجوی، هوای روز معلم و حمایت؟! ازاین قشر زحمتکش و کم وبیش فرهیخته ی کشورمان کرده وضمن ارائه ی  شرحی از سوابقی که منجر به نام گذاری روز خاص بنام روز معلم درایران شده، خواسته است که با ذکر نام چهره های بلند آوازه ی فرهنگ ایران، به خواننده القا کند که درب سازمان مجاهدین رجوی هم براین سیاق و پاشنه می چرخد!!
اودر قسمتی ازاین نوشته ی خود آورده است:
" جامعه افتخارآفرین فرهنگیان ومعلمان ایران زمین قهرمانان گرانقدری دردامان خویش پرورانده وآنهارا هدیه راه رهایی واعتلای فرهنگ این مرزوبوم ساخته است. معلم جوان ودلسوزروستاهای آذربایجان، صمد بهرنگی یکی ازاین بیشماران است. صمد از جمله معلمینی بود که تأثیرات شگرفی در مبارزه معلمان دوران خود و پس از خودباقی گذاشت "!
البته صمد بهرنگی بسان شفقی است که برتارک فرهنگیان ومعلمان مبارز ایران می درخشد وجزو بیشماران نیست!
هیچ جامعه ای درجهان، نمیتواند بی شمارانی مانند این زنده یاد فرهیخته داشته باشد.
این افراد درمقاطعی از تاریخ هرکشور پرورانده شده و گذشت دهه ها لازم است که دگرباره چنین شخصیت هایی ساخته شوند وصمد بیش ازاینکه محصول فرهنگ ایران باشد، زاده ی مبارزاتی بود که این فرهنگ را به چالش میکشید!!
مبارزاتی که ازدوران مشروطیت آغاز شده واغلب کم فروغ ازآب درآمده بودند!
او این ویژگی منحصر بفرد خود را درنقد گذشته وحال روابط اجتماعی موجود بدست آورده بود واتفاقا نظر چندان مناسبی هم به همکاران تیره بخت ومحیط زندگی خود نداشت!!
برای آشنا شدن با مواضع او دراین رابطه، میتوانید به مقاله ی " چوخ بختیار= خوشبخت زیادی" مراجعه کنید!
درادامه میخوانیم:
" ماهی سیاه کوچلویی که برای رسیدن به دریای آزادی وآگاهی درجا نزد وراه افتاد وخود راه شد ورهنما. کتاب کند وکاو درمسائل تربیتی ایران دردوران خودش، حرفها برای گفتن داشت ".
ای کاش که ماهی سیاه کوچولوی قهرمان و عاشق حقیقت جوی او، به تنهایی وارد دریا نمیشد و دوستان وهمکاران بیشتری برای خود جمع میکرد ونشان میداد که تاریخ را اکثریت مردم  و نه تنها قهرمانان میسازند!
اما به کتاب " کند وکاو درمسائل تربیتی ایران " که نگاه میکنیم، نقد عریان، جانانه ودلسوزانه ای را از شرایط تربیتی وآموزشی ایران میبینیم که درنوع خود بی نظیر است!
باری، درتشکیلاتی مانند فرقه ی رجوی که اصل بر تک محوری وگریز ازخرد جمعی وبیگانگی با مسائل عالیه ی کشور قرار گرفته، سخن از زنده یادانی مانند صمد نمیتواند دربین باشد!
او حقوق چندر غاز خود را صرف خرید کتاب برای کودکان محروم میکرد ورجوی درتضاد کامل با او، همه چیز رابرای خود میخواهد و زمانی که اوضاع فراهم شد، زندگی هزار ویک شب گونه ای برای خود تدارک دید!!
بنابراین شما آقای قرایی! نمیتوانید هم مسعود وهم صمد را درکنار هم داشته باشید!
دوران طوری عوض شده، که جای وسیعی برای این دودوزه بازی کردن ها  و تصاحب همزمان " خدا وخرما "دراختیار شما ها قرار نمیدهد!
نوید
 

خروج از نسخه موبایل