اقتصاد مقاومتی و باند رجوی!

صحبت از اقتصاد است که مقوله ای است بسیار مهم و مقاومت که واژه ی شریفی بشمار میآید!
باند رجوی بعنوان نخود هرآش وارد این مقوله و واژه شده و نوشته ای با نام " معنی ادعای روحانی: اقتصاد درون زا و برون گرا "؟ منتشر کرده وازجمله آورده است:
"…اما ادعای روحانی چه بود؟ ادعایی که تا کنون بارها آن را اعلام کرده است. در یک کلام حرفش این است: اقتصاد باید «درون زا و برون گرا» باشد. می‌گوید: این معنی واقعی اقتصاد مقاومتی است و مدعی است که این راه برون‌رفت رژیم از این اوضاع خراب است..".
من نیز باین مسئله ی مهم توجه کافی داشته وآنچه را که اززبان مسئولین و کارشناسان شنیده ودریافته ام،  عبارت ازاین است که اقتصاد مقاومتی به آن روشی از مدیریت اقتصادی میگویند که تولید داخلی درارجحیت بوده وبا نظارت دقیق برگمرکات، مانع ورود کالاهای غیر لازم-  ودرراس همه، کالاهای مصرفی – شده و تولید داخلی را تا سطح رسیدن به خودکفایی رونق میبخشند و " درون زائی" باین راهکارها اطلاق میشود.
درون زائی ازاین سبب است که سرمایه گذاری وصدور ورود کالا براساس نیازهای واقعی کشور انجام میگیرد ودولت دراین مورد، غم کسانی را نخواهد داشت که بدون توجه به منافع ملی، صرفا بخاطر سود شخصی خود اقدام به تجارت و… میکنند!!
برون گرا بمعنی این است که برای تحقق تولید بزرگ،  به سرمایه گذاری های بزرگ احتیاج داریم که مسلما قسمتی ازاین سرمایه را راسا دراختیار نداریم وباید با تعامل با دنیای خارج و زدودن آثار زیانبار ایران هراسی، تامین کنیم.
ما صنایع فولاد وذوب آهن، تراکتور سازی، ماشین سازی و… را با همکاری دولت ها ویا شرکت های خارجی ایجاد کرده ایم و این کار درسراسر جهان رسم بوده وهست و خواهد بود.
من آرزو داشتم که ما باداشتن توان علمی درخور تحسین ونیروی انسانی کافی وماهر، خودمان به تنهایی این کارها را انجام میدادیم که جزئا عملی نیست و ازسر ناچاری و با رعایت منافع ملی ولحاظ احتیاط های لازم، مجبور به قبول سرمایه های خارجی برای سرمایه گذاری درامر تولید هستیم واتفاقا آقای دکتر روحانی درملاقات با یکی ازهیئت های اقتصادی به آنها گفت، با خودتان صنعت بیآورید و صرفا بخاطر صدور کالاهای مصرفی با ما به گفتگو ننشینید!!
در سایر نقاط جهان، ورود سرمایه های خارجی درامر تولید وکمک به خودکفایی کشور مفروض، مسبوق به سابقه است!
آمریکا برای استفاده ازکار ارزان به کشور مهمی مانند چین صدور سرمایه کرد واین صدور حتی به غلظتی بود که کارخانجات خود را برچیده ودر چین دایر کرد!!
درست است!
تعداد زیادی ازاین کارگران چینی درکارگاه های بزرگ عرق ریزی، صدمه دیده و گاها هم درگذشتند که اگر چین اولیه دارای سرمایه وتکنولوژی لازم بود، مسلما که چنین نمیشد و چین مجبور به تحمل این هزینه ها نمی شد!!
اما حالا چی؟!
با رشد تولید ملی معجزه آسای چین، بالا رفتن دستمزدها و بیمه های کارگری دران کشور،  آمریکا دیگر رغبتی به سرمایه گذاری درچین ندارد وچین نیز احتیاجی بدین کار احساس نکرده ومیگوید که تولید برای  فروش داخلی وتامین رفاه شهروندان 5/1میلیاردی خود را کافی میداند و رفاه عمومی در سرلوحه ی کارش قرار گرفته ودیگر قربان صدقه ی آمریکا برای سرمایه گذاری درکشورش نمیرود!
پس سیاستمداران کشورها نه براساس رویاهای خود، که درتطابق با واقعیات عمل میکنند وچاره ای هم جز این ندارند!!
ژاپن وکره ی جنوبی برای علم کردنشان دربرابر شوروی سابق وکم وبیش چین، با حمایت زیاد غرب به خودکفایی وقدرت اقتصادی رسیدند و خود راسا قادر به انجام این کارها و کسب این ترقیات نبودند.
ژاپن برای این ژاپن شد که منابعی نداشت و قدرت های جهانی طمعی دراشغال آن نداشته و بجای آن صلاح دیدند که این کشور مخاصم را به متحد خود تبدیل کنند و تقویت اش کردند که مانعی دربرابر شوروی باشد و…
بنابراین دعوت ازسرمایه گذاری آنهم صرفا بر روی تولید، عرف متداولی است وسازمان مجاهدین رجوی، برای اینکه شیر فهم شده وبیخودی ننویسد، باید که ازاین مسائل بغرنج اجتماعی وواقعیات سر سخت اطلاع داشته باشد!
فرید
 

خروج از نسخه موبایل