از هفدهم ژوئن ۲۰۰۳ تا هفدهم ژوئن ۲۰۱۶

فرقه تروریستی رجوی همواره برای نشان دادن ماهیت خود در ۱۳ سال گذشته یعنی بعد از شکست در عراق و دستگیری مریم قجر در فرانسه و همچنین خود سوزی ها و خود کشی هایی که به فرمان خود مریم در فرانسه سازماندهی شده بودند از قبل برای فراری دادن مریم قجر از کثافتکاری هایی که کرده بود به همین دلیل تعدادی خودشان را به آتش کشیدند و سوختند و جان خودشان را فدیه آزادی مریم قجر کردند و بسیاری هم بینه های نیمه سوخته و نیمه جان این داستان شدند که هنوز که هنوز هست دارند از طرف فرقه رجوی مورد سوء استفاده های فرقه ای قرار میگیرند. اما هر روز که از هفدهم ژوئن ۲۰۰۳ میگذرد لوث بودن این داستان برای همگان واضح تر و روشن تر میشود که واقعا چرا مریم دستگیر شد و چرا فرمان ایدئولوژیکی خود سوزی ها را در نشستهای درون فرقه ای از قبل و از طریق مسئولین تشکیلاتی فرقه به همه گان ابلاغ کرده بودند.
بله رجوی همواره با ایجاد یک چنین ترفند هایی توانسته خط و مشی تشکیلاتی اش را به پیش ببرد و خودش را در صحنه سیاست سر پا نگه دارد در حال حاضر هم امسال که داستان فرقه گرایی و بنیاد گرایی در فرانسه به راه افتاد و همچنین کشتارهایی که در خاک فرانسه رخ داد یک مانع جدی بر سر راه فرقه تروریستی رجوی قرار داده تا نتواند همچون گذشته با سوء استفاده های واهی خودش را سر پا نگه دارد و عرض اندام کند امسال در روز هفدهم ژوئن همه دیدند که فرقه رجوی چطور از مواضع خود عقب نشینی کرده و بدلیل محدودیتهای کشور فرانسه امسال بسیار با سالهای قبل متفاوت خواهد بود برایش و توان بر گزاری مراسم هایی همچون سالهای گذشته را نخواهد داشت و از طرف دولت و امنیت فرانسه و همچنین ملت داغدار فرانسه به زیر سوال برده شده است که چرا و به چه دلیل از خاک فرانسه برای فرقه گرایی و بنیادگرایی و پرورش داعش استفاده کرده و میکند. بله امسال مریم قجر با تمام تلاش خود نتوانست که در ویلپنت برنامه بر گذار کند و همچنین در سالگرد دستگیری خودش در کشور فرانسه بوق و کرنا به راه بیاندازد و قد علم کند و خودی نشان دهد.
در هفدهم ژوئن ۲۰۱۶همه دیدند که چطور فرقه رجوی بدون سر و بی دنباله شده است و رجوی هم خود که همواره فرار را بر قرار ترجیح داده و میدهد تا مبادا سر سوزنی پاسخگوی اعمال ننگینش باشد و در صحنه سیاسی این مریم قجر هست که یک تنه خودش را برای احیاء فرقه به آب و آتش میزند و اما در اوج شکست و بن بست گرفتار شده است و راه پس و پیش ندارد. آری هر روز و هر ماه و هر سال که میگذرد در درون خودشان فریاد میکشند دریغ از پار سال و این خود بیانگر شکست و خفت و خواری رجوی در صحنه حاضر می باشد.
در آخر لازم به ذکر هست که اگر حضور و افشا گری های منتقدین و جداشدگان نبود فرقه رجوی این چنین به خاک نیافتاده بود و هنوز فریاد های پوشالی سر میداد و افکار عموم را تحت تاثیر قرار میداد و خودش را یک تازه میدان میدانست پس به امید روزی که درهای لیبرتی باز شود و همه اسیران در بند فرقه از اسارت آزاد شوند و به آغوش گرم خانواده های چشم انتظارشان بر گردند و دل خانواده هایشان را شاد سازند و تو دهنی محکمی به رجوی و خاندانش بزنند به امید آزادی هر چه زودتر این عزیزان.
سید امیر موثقی
 

خروج از نسخه موبایل