جنجال بزرگ برای اینکه مجاهدین خلق نمیتوانند ثابت کنند رهبرشان مسعود رجوی زنده است

گردهمائی بزرگ مریم رجوی در پاریس در ۹ ژوئیه با وعده قطعی تغییر رژیم در ایران همراه بود. اما در عوض این گردهمائی به یک جنجال بزرگ از نوعی دیگر بدل گشت. این نمایش تبلیغی سالانه، مهارت های تبلیغی رجوی برای تضمین ادامه جذب کمک های مادی از جانب ارباب تغییر رژیم را نشان داد. اما امسال یک تفاوت اساسی بخاطر حضور اعلام نشده شاهزاده ترکی الفیصل، سفیر سابق سعودی در انگلستان و آمریکا وجود داشت. قطعا او فردی نبود که از فهرست سخنرانان یک آژانس انتخاب شده باشد.
امسال، شرکت شاهزاده ترکی همه چیز را برای مجاهدین خلق تغییر داد. حداقل بخاطر حضور علنی عربستان سعودی به عنوان یک رژیم سرکوبگر، خصوصا در قبال زنان. ترکی اصرار داشت تا مکان گردهمائی از ویلپن به بورژه به دلایل امنیتی تغییر یابد. او سپس آرایش صحنه و میز سخنرانان را هم تغییر داد. ناگهان یک نفر دیگر مسئول برگزاری مراسم شد. مریم ابتدا واهمه ای نداشت و حتی از اینکه یک مهمان برجسته داشته باشد خوشحال بود. او مراسم را با تعریف و تمجید از شوهرش مسعود رجوی آغاز کرد. او در حالیکه در برابر تصویر بزرگ وی در محل ژست گرفته بود شعار داد “شیر همیشه بیدار – خدا ترا نگهدار”. این همان چیزی بود که انتظارش میرفت. اگر چه مسعود رجوی بعد از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف در سال ۲۰۰۳ ناپدید شد، اما همچنان به عنوان رهبر واقعی مجاهدین خلق شناخته میشود که همسرش نفر دوم است.
وقتی نوبت به شاهزاده سعودی رسید تا سخنرانی کند، او از مریم رجوی خواست تا در پائین در کنار مابقی شرکت کنندگان بنیشند و به سخنرانی او گوش دهد. او تلاش میکرد به هیچ وجه همراه با مریم رجوی در عکس ها ظاهر نگردد. ترکی رئیس سابق اطلاعات سعودی، که هنوز هم در این رابطه فعال است، به زیرکی و زرنگی مشهور است. به عنوان سفیر در واشنگتن او برخی آمریکائی ها را متقاعد کرد تا در خصوص ۱۱ سپتامبر به جای عربستان ایران را مجازات کنند. گفته میشود که او هرگز خارج از نوشته صحبت نمیکند. لذا هیچ شکی نیست که وقتی او دوبار مرگ مسعود رجوی را اعلام نمود اشتباه نکرده است. واژه “مرحوم” – که در زبان عربی برای ابراز تسلیت استفاده میشود – ظاهرا ناشیانه، و البته عامدانه، در جمله اش گنجانده شده بود.
تا آن لحظه مریم رجوی که سرخوش از گردهمائی بود از موضوع اطلاعی نداشت. عدم عکس العمل از جانب وی در بار اول که موجب شد تا ترکی مجددا رو به وی کرده و بگوید “مرحوم مسعود رجوی”، نشان میدهد که او بار اول متوجه نشد که طرف چه میگوید. بار دوم دوریالی اش، همراه با لبخندش، افتاد. واضح است که ترکی از پیش با مجاهدین خلق در خصوص محتوای سخنرانی اش صحبت نکرده بود. و اگر او اشتباه کرده بود، بعد از سخنرانی زمان به حد کافی برای تصحیح این اشتباه وجود داشت. که البته او این کار را نکرد.
لذا، این کار به چه معناست؟ آیا مسعود رجوی مرده است؟ و اگر چنین است، چرا همسرش این موضوع را نمیداند؟ و اگر او میداند، چرا حرفی نزده است؟ مهمتر اینکه، چرا شاهزاده ترکی این موضوع را در خلال مهمترین مراسم مجاهدین خلق علنی کرد؟
اگرچه حمایت سعودی ها از مجاهدین خلق به زمان صدام حسین باز میگردد، این رابطه هرگز علنی نشده بود. (شاهد این مدعی اینست که مجاهدین خلق سالهاست، و خصوصا در ماه های اخیر، که از شبکه تلویزیونی العربیه به عنوان بلندگوی خود استفاده میکنند). تحلیلگران حدس میزنند که شاهزاده ترکی به این علت در مراسم مجاهدین خلق شرکت نمود تا علنا خود را صاحب جدید گروه معرفی نماید.
بعد از سقوط صدام حسین، مجاهدین خلق به یک حامی جدید نیاز داشتند. مسعود رجوی خدمات گروه خود را به اسرائیل، نومحافظه کاران و البته عربستان سعودی فروخت. به این علت مشاهده کردیم که از مجاهدین خلق در مذاکرات هسته ای ۱+۵ با ایران استفاده شد. زمانی که توافق حاصل گردید، ندای ضد ایرانی متوجه نقض حقوق بشر شد. متأسفانه برای حامیان مجاهدین خلق، این گروه خود دارای سوء سابقه در این رابطه است که در گزارش دیدبان حقوق بشر و مؤسسه RAND نقض حقوق بشر و تضییقات فرقه ای در درون سازمان منعکس می باشد. به عنوان یک اپوزیسیون قلابی، این گروه آنقدر در میان ایرانیان افشا شده است که خود دارای اپوزیسیون است.
با ظهور داعش و سایر دسته ها و گروه های خشونت طلب در سوریه و عراق، مجاهدین خلق فرصت های تازه ای یافتند. مریم رجوی پیشنهاداتی به ارتش آزاد سوریه داد. مدتی اینطور به نظر میرسید که گوئی مجاهدین خلق میتوانند از یک پایگاه جدید در آلبانی استفاده نمایند که در آن نیروهای جنگجوی پا به سن گذاشته و البته عمیقا رادیکال در اردوگاه لیبرتی در عراق را مستقر نمایند. ایده این بود که امکانات آموزشی و لجستیک برای گروه های جدید تروریستی در کشورهای حاشیه اروپا ولی نزدیک به خاور میانه فراهم گردد. این کار زمانی که متخصصان آلبانی آنرا در تلویزیون ملی آلبانی افشا کردند متوقف شد.
وقایع در خاور میانه همه چیز را تغییر داده است. عربستان سعودی جلو آمده و راز تهدیدات پنهان یک تقابل نظامی با ایران در منطقه برملا شده است. ولی عربستان سعودی با برخورد سرد ایالات متحده روبرو شد، سعودی ها مجبور شدند به دنبال متحدان دیگری برای این ماجرا بگردند. در حالیکه ترکی خیلی خوب میداند که مجاهدین خلق چیزی بیشتر از یک ماشین تبلیغات برای تحریک ایران نیستند، اما ظاهرا برای آن ها بهتر از هیچ هستند.
حضور ترکی در گردهمائی مریم رجوی بیانگر اینست که هر کس قبلا عروسکگردان رجوی بود – ظاهرا سرویس های اطلاعاتی در غرب – حالا وی را تحویل سعودی ها داده است. این کار در سال ۱۹۸۶ وقتی رجوی از فرانسه اخراج و تحویل صدام حسین شد تا علیه ایران بکار گرفته شود نیز اتفاق افتاد.
مسعود رجوی، که در این گونه مسائل خیلی ساده لوحانه عمل میکند، فکر کرد که میتواند اربابان قبلی را حفظ نموده و در عین حال در پروژه های جدید با سعودی ها هم کار کند. اما در عوض، متخصصان امور مجاهدین خلق اعتقاد دارند که مریم رجوی پیام ترکی را به این صورت گرفته است: “اربابان قبلی دیگر نیستند و همگی رفته اند. فقط من هستم. و دستگاه اطلاعاتی سعودی رفتار صدام حسین را با تو نخواهد داشت. در آن زمان تو دارای یک نیروی رزمنده در عراق بودی که آماده تهاجم به ایران بود. حالا تنها خاصیت تو یک کانال تبلیغی است. ما حتی با تو نرمش اسرائیل یا انگلستان یا آمریکا را هم نشان نخواهیم داد. پس حالا برای اینکه موقعیت خودت را به عنوان برده من درک کنی الان مرگ شوهرت را اعلام کردم. حالا، فکر نافرمانی را از دستورات من را از سرت بیرون کن. مرگ واقعی او هر زمان میتواند اتفاق بیفتد”.
اینکه رجوی واقعا مرده یا قابل کشته شدن باشد معلوم نیست – فقط خود او میتواند به این سؤال پاسخ بدهد – ولی حالا جسم و روح او و تمامی سازمانش قطعا در دستان مقتدر شاهزاده سعودی است. اگر او هنوز زنده باشد، تنها نقش رجوی، رابط بودن است تا به همسرش از جانب سعودی ها آنچه باید انجام دهد را برساند. اگر او مرده باشد، یک واسط دیگر براحتی این کار را خواهد کرد. سعودی ها، مانند صدام حسین، اهمیت زنان را در حد  بز و میش میدانند. لذا قابل تصور نیست که آنان مستقیما با مریم به عنوان به اصطلاح رهبر فمینیست یک گروه که برای خدماتش پول می پردازند وارد معامله بشوند.
چند روزی از زمان اتفاق جنجال بزرگ می گذرد. واکنش مجاهدین خلق بعد از گردهمائی تقریبا عصبی بوده است. آنان پیام های خود را به جاهائی فرستاده اند که معمولا با آنها قهر هستند – صدای آمریکا و بی بی سی –  تا تأکید نمایند که بی شک رجوی زنده است. علیرغم این، مجاهدین خلق هنوز نتوانسته اند صحت این ادعا را ثابت نمایند. یک نفر این وسط دروغ میگوید.
حقیقت اینست که برای هیچ کس در خارج از مجاهدین خلق واقعا مرده یا زنده بودن مسعود رجوی اهمیتی ندارد. ولی برای هواداران وی، واقعیت تلخی که پیش رو دارند مهم است.  اگر مجاهدین خلق نتوانند ثابت کنند – با صدا یا تصویر – که رهبرشان زنده است، یا در مقابل اعلام نمایند که او مرده است، این بدان معناست که کل سازمان مرده است. چرا که اگر آنان این کار ساده را نتوانند انجام دهند، چگونه میتوانند به وعده تغییر رژیم تحقق ببخشند؟
(این نوشته از جانب نویسنده به هافینگتون پست داده شده است. نویسندگان مقالات، مسئول نوشته های خود بوده و در نوشته هایشان آزادی عمل دارند. اگر در این رابطه نظری دارید میتوانید برای ما ایمیل نمائید.)

نوشته مسعود خدابنده مدیر مشاوران استراتژی خاور میانه
با همکاری آن خدابنده
ترجمه ابراهیم خدابنده

خروج از نسخه موبایل