مغزشویی و تیغ زدن خانواده ها و اعضا ی فرقه رجوی با طرح چپاول شیطانی

بعد از سرنگونی صدام ارباب رجوی دستگاه چپاول فرقه دست بکار شد تا بتواند با دروغ و ریا کاری افراد خود را توجیه نماید تا بتوانند از خانواده های خود در داخل کشور پول دریافت کنند البته این فرصت از دیدار خانواده ها با اعضای نگون بخت در اشرف بوجود آمده بود و سران فرقه که دیدند ملاقات خانواده با اعضای فرقه، تشکیلات را دچار تنش نمود، به همین خاطر آنان سعی نمودند تا از خانواده ها پول بگیرند که این کار شیوه های مختلفی داشت.
به این نکته باید اشاره نمود مسئله فرقه رجوی دریافت پول از خانواده نبوده چرا که در زمان صدام معدوم به حدی از دیکتاتور عراق پول دریافت کرده بودکه دیگر نیازی به این حجم پول از خانواده ها نداشت و می خواست از این طریق هم خانواده های داخل کشور را تیغ بزند و هم  اینکه اگر کسی در داخل کشور لو رفت و دستگیر شود بتواند به لحاظ سیاسی از این موقعیت سوء استفاده نماید و از طرف دیگر به اعضای خود می گفت که دیگر کمک خانواده شما لو رفته و دستگیر شدند تا هر چه بیشتر فرد فرقه خود را در مناسبات گرو نگهدارد و به فکرش نزند که روزی از فرقه جدا شود.
در این رابطه در سال 1383 فرقه رجوی این خط را آغاز نمود و ابتدا از اعضای رده بالاتر خود شروع نمود در سال 1387 مسئولین فرقه مرا صدا کردند و گفتند که اکنون فرقه نیاز شدید به کمک مالی دارد و هر لحظه ممکن است که دولت فعلی ما را از عراق اخراج کند به همین خاطر باید هر کسی هزینه خودش را تامین نماید و این هزینه را باید از خانواده خود در داخل بگیرید تا روند کاریش یعنی انتقال به خارج از عراق سهل تر انجام شود همه این ماجرا دروغی بیش نبود اصلاً خبری از انتقال به خارج از عراق نبود و مسئولین فرقه سعی داشتند با ریاکاری و دروغ گفتن مقداری پول بدست بیاورند.
بعد از توجیه به من گفته شد با خانواده ام تماس تلفنی بگیرم و ایمیل برایم درست کردند تا به خانواده ام بدهم. در موقع تماس یک سناریوی تماس تلفنی برایم نوشتند که باید طبق همان نوشته با خانواده ام حرف می زدم و تماس نیز ضبط می شد تا مبادا حرفی غیر از حرف مسئولین بزنم در هنگام تماس یک زن نیز بالای سرم ایستاده بود تا مو به مو طبق نوشته داده شده حرف بزنم.
در حین تماس به خانواده ام گفتم که از طریق ایمیل برای شما نامه می نویسم. نامه اول را خودم نوشتم و داخل آن همش احوال پرسی بود سناریوی من برای اخاذی از خانواده ام توسط فرقه رجوی این گونه بود که من در درگیری 6 و 7 مرداد سال 1386 چشم من آسیب دیده و باید عمل جراحی انجام بدهم و خواهش می کنم پول را به آدرسی که بعداً ایمیل می کنم برایم بفرستید تا من بتوانم عمل جراحی را روی چشمم انجام بدهم. بعد از این درخواست از طریق ایمیل دیگر من هیچ اقدامی نکردم و این مسئولین فرقه بودند تا بتواند از خانواده ام اخاذی کنند.
بعدها متوجه شدم که از طریق ایمیل مسئولین فرقه از خانواده ام درخواست دویست هزار دلار کرده بودند البته جای شکرش باقی است که این مقدار پول به حساب رجوی زن باره واریز نشد ولی خانواده ام واریز نکردند بهانه آنها این بود که خرج عمل جراحی من دویست هزار دلار می باشد. البته این گوشه ای از اخاذی از خانواده ها بود که خانواده من هیچ پولی واریز نکردند ولی بودند خانواده هایی که گول حرفهای اعضای فرقه را خوردند و به فرقه پول دادند.
اگر کسی شناختی از فرقه رجوی و عملکرد وی داشته باشد به خوبی می تواند متوجه شود که هر چیزی که به ذهن می زند البته از مدل ضد انقلابی آن می توان تصور نمود که رجوی زن باره آن را انجام دهد چرا که او یک شیطان به تمام معناست.
در کدام از فرقه های ضد انقلابی سراغ دارید که فرد به دروغ از خانواده خود اخاذی نماید؟ از آنجایی که این فرقه روی بنیان دروغ و ریا کاری سوار شده غیر از این هم از رجوی تروریست انتظاری نیست.
من تازه به گوشه ای از اخاذی که توسط مسئولین فرقه از خانواده ها در داخل کشور انجام می گرفت اشاره نمودم چون خودم درگیر این مسئله بودم و کمک مالی خانواده ام مانند زهری در گلوی فرقه رجوی ریخته شد و در این مورد بور شده و دستشان از همه جا کوتاه شد.
خوشبختانه با افشاگری نفرات جدا شده و اشراف خانواده ها مبنی بر اخاذی از آنان به خوبی دیگر سران فرقه نمی توانند مانند گذشته دست به اخاذی بزنند ولی باید این هوشیاری را داشت.
مجید محمدی
 

خروج از نسخه موبایل