فرقه رجوی و مجاب سازی روانی اعضا

در فرقه ها کلا پنج ممنوعیت اصلی وجود دارد که برای به اطاعت محض در آوردن اعضا به تدریج در ذهن و ضمیر آنان کاشته میشود که کلید کنترل ذهن مخرب فرقه ایست:
انتقاد ممنوع: هرگونه به زیر علامت سؤال بردن عملکرد و سیاست های فرقه و رهبر آن منع میشود.
خروج ممنوع: عضویت در فرقه ها مادام العمر است و کسی حق جدا شدن ندارد. جداشدن بالاترین گناه و خیانت است.
عشق ممنوع: عواطف و احساسات اعضا باید کلا به غیر از آنچه معطوف به شخص رهبر فرقه است سرکوب و محو گردد.
ارتباط ممنوع: ارتباط با خارج از فرقه خصوصا با دوستان و خانواده کلا ممنوع است.
حریم خصوصی ممنوع: افراد در داخل فرقه حریم شخصی و هویت مستقلی ندارند و هویت خود را صرفا از شخص رهبر میگیرند.
برای اعضای یک فرقه هیچگونه حریم شخصی تحت هیچ شرایطی وجود ندارد. مسئولین در مسائل شخصی افراد بدون هیچ حد و مرزی دخالت می کنند. اگر صلاح بدانند که به دلیل منافع گروه، فرد با خانواده اش ارتباط برقرار کند تمامی مکالمات او را ضبط کرده و در صورت نیاز برای ایجاد اختلاف بین فرد و خانواده اش استفاده می کنند. فرقه ها با معرفی والدین به عنوان ریشه همه شرارت ها موجب می شوند تا عضویت فرد در فرقه ادامه یابد. آنان عضو مربوطه را وادار می کنند تا به خانواده خود دروغ بگوید، به آنان توهین کند و افترا ببندد.
ازدواج و عشق ممنوع می شود و حضانت فرزندان را از والدین گرفته و به شیوه های مختلف عهده دار آن می شوند. بچه ها در فرقه ها باید تحت نظر رهبر فرقه بزرگ شوند و تعلیم ببینند.
فرقه ها تلاش می کنند تا تحت عناوینی همچون پروسه خوانی و نشست های انتقادی به تجربه های قبلی زندگی اعضا، امیال و افکار سرکوب شده آنان به منظور سوءاستفاده از فرد و حفظ و کنترل وی دست بیابند.
آنان سعی می کنند با سلب اختیارات شخصی، از بین بردن اعتماد به نفس اعضا و ایجاد حس گناه و ترس در آنها، طوری آنان را مسلوب الاراده نمایند که از رهبر اطاعت محض و کورکورانه داشته باشند.
رهبران فرقه ای با استفاده از تکنیک های روانی و با به کارگیری روش های کنترل ذهن مخرب، نوعی رابطه مطلق و خطرناک بین خود و اعضا ایجاد می کنند به گونه ای که توان نه گفتن را از فرد سلب می کنند به طوری که عضو مربوطه هر فرمانی را بدون ارزیابی درست یا غلط بودن آن به اجرا در می آورد.
فرقه ها چهار عامل رفتار، اطلاعات، افکار و عواطف فرد را تحت کنترل مطلق خود در می آورند تا در نهایت هویت فرد به طور سیستماتیک مانیپوله شده و شخصیت او تغییر یابد. سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به این روش افراد را به بردگان ذهنی تبدیل می کند. این پدیده امروزه به عنوان برده داری نوین شناخته می شود.
فرقه رجوی افراد را نسبت به نظام حاکم در ایران بی نهایت بدبین می کند و افراد را مجاب می سازد تا در جبهه ای مقابل جمهوری اسلامی قرار گیرند. این جبهه گیری تا جایی پیش می رود که سازمان مجاهدین خلق روزی در کنار دشمن متجاوز به خاک میهن و امروزه در کنار اتحاد وهابی – صهیونی و دشمنان ایران و ایرانی قرار می گیرد.
اعضا در فرقه رجوی باید از ساعت 4 صبح الی 12 شب در شرایط بسیار طاقت فرسا کار کنند و هر کس بخواهد در ظهر برای حتی یک ساعت استراحت کند مورد تحقیر و سوءظن تشکیلات و مافوق خود قرار می گیرد.
از اقدامات درمانی در خصوص بیماران ممانعت می کنند تا بتوانند از مرگ آن ها بهره برداری سیاسی نمایند.
بیماران را از نوع بیماری خود آگاه نمی کنند و اجازه استراحت به آن ها نمی دهند و آن ها را متهم به رفاه طلبی می نمایند.
رهبر فرقه از “قانون تکامل و دیالکتیک” الهام گرفته و تز وی برای انسان ها از همین شیوه تبعیت می کند. بر اساس قوانین تکامل و دیالکتیک، حیوانات پست تر مانند گوسفند، مرغ و ماهی قربانی حیوانات متکامل تر می شوند. از نظر او رده های پایین تر سازمان می باید فدای رده های بالاتر شوند و چون مسعود رجوی خود را برتر و بالاتر از هر کسی می بیند در نتیجه همه باید قربانی وی شوند و حق انحصاری اوست که از همه گونه امکانات رفاهی برخوردار باشد و سایر اعضا در شرایط سخت، زندگی کنند.
در فرقه رجوی شکایت و اعتراض را به عنوان نارسایی روانی تعبیر کرده و آن عضو را بیمار روانی خطرناک معرفی می کنند. همه تناقضات و مشکلات فرد را به مسائل جنسی ربط داده و او را به این خاطر مورد سرزنش و شماتت قرار می دهند.
اعضایی که خواهان جدایی باشند گرفتار روند پیچیده ای شامل محاکمه، اعتراف گیری اجباری به عدم وفاداری، حتی شکنجه و زندان انفرادی می شوند.
افراد نمی توانند اظهار نظر منفی داشته باشند، همه افراد باید اظهار نظرها و عقاید رهبری سازمان را تعریف و تمجید کنند.
اعضا را جهت انجام عملیات تروریستی و انتحاری آموزش می دهند.
اعضا اجازه تماس با خارج از اردوگاه را نداشته و در صورت اقدام به فرار یا هدف گلوله نگهبانان قرار گرفته یا دستگیر و اعدام می شوند.
اعضا حق استفاده از تلفن، موبایل، اینترنت و رسانه های نوشتاری و دیداری را ندارند. تنها کانال خبری این سازمان کانال مختص به خودش است.
افراد حق ارتباط با همدیگر را ندارند. حتی امکان دسترسی به تلفن داخلی میسر نیست.
افراد در مورد امکانات صنفی، غذایی، دارویی و حتی امکانات کاری مورد تبعیض های شدید قرار می گیرند. زنان فرمانده در لایه اول شورای رهبری که از نزدیکان رجوی محسوب می شوند از بهترین امکانات رفاهی برخوردارند در حالی که مابقی اعضا از اولیه ترین امکانات زندگی محروم می باشند.
افراد مجبورند در جلسات صد نفره و گاه هزار نفره حتی خصوصی ترین افکاری که از ذهنشان گذشته را در جمع مطرح کنند. جمع را علیه آن فرد می شورانند و مورد تحقیر، توهین و آزار قرار می دهند.
فرد هیچ هویتی از خود ندارد. زن، شوهر، کلیه افراد خانواده و همه چیز حتی افکارش متعلق به رهبری است.
عضو حق خروج از سازمان را ندارد و اگر بخواهد از تشکیلات جدا شود حکمش مرگ است و باید با قرص سیانور خودکشی کند.
اعضا در صورت دستگیری مورد استفاده ابزاری فرقه قرار می گیرند. در واقع فرقه خواستار اعدام عضو است تا از این طریق پروژه شهید سازی را شروع کند.
اعضا حق ندارند لباسی که دوست دارند بپوشند. همه افراد خصوصا زنان از سر اجبار باید لباس فرم سازمانی را بپوشند.
اعضا نمی توانند غذایی که دوست دارند را بخورند. باید غذایی که تشکیلات در نظر گرفته خورده شود.
افراد با فریب به عضویت این فرقه در می آیند و مجاب می شوند تا برای مدت محدودی در فرقه بمانند اما بعد پی می برند که باید برای تمام عمرشان در فرقه بمانند. منافقین تحت پوشش حمایت از بیکاران، فقرا، دموکراسی و… افراد را جذب می کنند.
اعضا مورد آموزش های کنترل ذهن درون تشکیلاتی قرار می گیرند و حق  استفاده از آموزش هایی که برای یک جامعه بزرگتر مناسب است را ندارند.
عضو حق فرجام خواهی و دریافت حمایت از خارج را ندارد. هرگونه ارتباط با بیرون خصوصا با خانواده و اعضای جدا شده ممنوع است.
افراد برای کار در فرقه حقوقی دریافت نمی کنند و تمام درآمدها به سمت سرکرده سرازیر می شود حتی فرقه منابع مالی افراد را جذب می کند.
افراد باید به تمجید از سرکرده و فضای فرقه بپردازند، او را بدون عیب ببینند و مشکلات را از خود بدانند.
افراد موظف به جذب کمک مالی به طرق مختلف در قالب موسسات خیریه، گدایی و کلاه برداری و…می شوند.
پدیده برده داری نوین به عنوان تهدید اصلی هزاره سوم معرفی شده است. در سالیان گذشته برده داری زنجیر زدن به پای برده ها و افراد بود اما امروز زنجیر به ذهن افراد می زنند. فرقه رجوی بارزترین نمونه این پدیده در عصر حاضر است.
افراد مجبور به شرکت در جلساتی (از جمله عملیات جاری و غسل هفتگی) هستند که فرقه ترتیب می دهد تا آنان را تحت مانیپولاسیون سیستماتیک قرار دهد.
افراد مجبور به طلاق و ازدواج های درون سازمانی می شوند.
افراد در فرقه رجوی مورد “حذف فیزیکی داخلی”  قرار می گیرند. اعضا در صورت مجروح شدن در جنگ یا احتمال اسیر شدن، باید با خوردن قرص سیانور خود را بکشند. گاه برخی اعضا توسط فرماندهان تیر خلاص زده شده یا توسط اعضای دیگر کشته شده اند.
افراد با نام های جعلی شناخته می شوند و اسیر فرقه نمی تواند از نام اصلی خود استفاده کند.
اعضا در فرقه مورد کنترل بسیار شدید قرار می گیرند. تاثیر و کارکرد این روش ها و تکنیک ها سبب کند شدن توان تشخیص و تفکر منطقی عضو می گردد.

محمدی

خروج از نسخه موبایل