از عملیات فروغ جاویدان تا مغازله با ارباب جدید!

سالگرد فروغ جاویدان  فرا رسید، این درحالی است که  از یک سو اردوگاه اشرف خالی از سکنه شده وعناصر سازمان در لیبرتی گیر افتاده اند و از سوی دیگر رجوی درمیتنگ فرانسه توسط ارباب جدید مرحوم اعلام شد و بجای او مریم توسط او مورد تمجید بیجا قرار گرفت و قول همه گونه همکاری ازطرف این شاه زاده ارباب سعودی، باو داده شد!!
همه میدانیم که تا یکسال پیش مسعود پیام های صوتی بیرون میداد و با چه آب وتابی ازطرف سیمای دشمن آزادی تبلیغ میشد وتنها حدود یکسالی است که ازصوت خبری نیست و البته طی 14 سال گذشته، ازتصویر خبری نبود ودلیل آن ناروشن!!
سازمان به دیپلمات ها و ژنرال های بازنشسته ی امریکایی به ازای 10 دقیقه سخنرانی و کسب حمایت حدود 40000 دلار پول پرداخت می کند و از طرف دیگر روز بروز بر عزم خانواده های گرفتار برای کمک به فرزندانشان بیشتر میگردد.
به گفته رهبران سازمان، 1350 نفر در عملیات فروغ جاویدان کشته شدند. بعضی ها بچه هایشان را از دست دادند و بعضی همسران شان را و…
ماجرا با سخنرانی 10 روز قبل از اجرای عملیات ودر سالن اجتماعات اشرف با سخنرانی مسعود کلید خورد. وی به حاضرین بشارت داد که مجاهدین می خواهند کاری کنند کارستان!!،  او برنامه 33 ساعته فتح کل ایران را اعلام  و وظایف فتح هر استان ایران را بر عهده هر یک از تیپ های رزمی اشرف مشخص نمود. او ادعا کرد ما میرویم پیروزی بدست آوریم ولی اگر هرنتایج دیگری هم عایدمان شد باز می پذیریم!؟
استفاده از کشته سازی برای بزرگنمایی وجهه نظامی سازمان و هکذا سوء استفاده های حقوق بشری در مجامع بین المللی و جذب  خانواده کشته ها  در داخل کشور و ارتزاق انگیزه به عناصر کم سن و سال همان خانواده ها برای کشاندن آنها به قرارگاه اشرف  از مهم ترین دلایل موجود بود.
بعد از گذشت چند روز از خاتمه عملیات فوق،  رجوی با فریب کاری برنامه ریزی شده، هواداران سازمان در اروپا را با انجام تظاهرات و اعتصاب در شهرهای اروپا به خیابان ها فرا خواند تا بگوید در جبهه سیاسی نیز دارای نیرو و سمپات میباشد. ضمن اینکه اغلب اینها برگشتی های عملیات فروغ بود که از مهلکه جان سالم بدر برده بودند.
رجوی بهتر می دانست که ارتش آزادیبخش صوری و یا قسمتی از ارتش عراق  زاییده جنگ ضد میهنی عراق علیه ایران بوده است و اگر در واپسین دقایق و ساعات خاتمه جنگ مبادرت به همچین کاری نمی نمود همگان را به طرح این سوال فرا می خواند که بپرسند که شما آقای رجوی اصلا برای نزدیک به چند سال چرا جماعت خود را برای هیچ و پوچ تجهیز و آموزش دادید چرا که به هر حال با اجرای آتش بس صدام حسین قانونا نمی توانست اجازه اجرای عملیاتی را به رجوی بدهد.
نبایستی به نتایج خوراک داخل تشکیلاتی این عملیات بی توجه باشیم. رجوی بعد از عملیات حتی به جمع بندی نظامی مسئله در کنار اهداف ایدئولوژیک اش هم پرداخت. یعنی عنوان کرد که بنظر می رسد ما در تجهیزیگانهای خودمان به تانک و زرهی کم توجه بودیم و……… تا بدینوسیله با استمالت از عراق برای تحویل تانک های فرسوده اش !! ، جهت  پر کردن اوقات سربازان اش اقدام نماید. چندین دانشکده تخصصی برای اینکاریعنی آموزش تعمیرات، لجستیک و رانندگی آنها  تاسیس شد. ستادهای متنوع تشکیل داد ضمن اینکه می دانست دیگر جنگی در کار نخواهد بود چونکه آتش بس برقرار شده و حتی تردد زائران عتبات با شدت تمام بین دوکشور جریان داشت.
رجوی با شیطنت تمام بحث تنگه و توحید را پیش کشید.
او مدعی شد اگر فکر و ذکر همه شما نزد من که رهبر عقیدتی تان هستم، بود مشخصا مجاهدین پیروز میدان بودند  اما بجای آن بدنبال حفظ خود در صحنه نبرد شدید؟؟؟ واین نشان از این دارد که به اهمیت کیفی انقلاب درون سازمانی سال 64 مریم پی نبرده اید. واینکه چاره کار فقط این است که رهبر عقیدتی تان را بیشتر بشناسید و به او سرسپاری کنید تا به ازای هر پیروزی در آینده برای تحقق جامعه بی طبقه توحیدی قدم برداشته باشیم. او با نیرنگ و با پیچیدگی کافی چنین سرو ته قضیه را به پایان برد که زنان تان  خدایان شما در فروغ بودند پس اول آنها را باید طلاق شان دهید!! و سپس خود را به رهبری من بسپارید و ضمنا با اجرای بندهای بعدی انقلاب ایدئولوژیک، و انقلابی شدن هرچه تمام بیشتر، هژمونی زنان را بپذیرید.
جالب اینجاست این نشست ها و جمعبندیها به پایان میرسد ولی درکمال ناباوری بدستور خود تشکیلات و رجوی افراد سازمان با بیوه های عملیات فروغ و دختران کم سن و سال تشکیلات ازدواج می کنند. بعدها این اقدام شگفت انگیز رجوی با زبان خود او اینگونه توضیح داده شد که هدف نشان دادن نتایج فساد برانگیز خانواده در تشکیلات بوده است. لذا در مراحل بعد،  موضوع خانواده بعنوان کانون فساد در موضع گیری های ایدئولوژیکی و تشکیلاتی مسئولین سازمان مطرح گردید و باز در یک مسخره بازی فرقه ای در سال 1369 و به دستور تشکیلات زن و مرد از هم جدا شدند.
در یک جمعبندی اولیه براحتی میتوان گفت که سازمان علیرغم استارت برای ایجاد جرقه های فکری و فرقه ای در سال 1364 ، عملا در سالهای 1368 و 1369 میوه های آنرا چید!
امروز – اواسط  1395  – دو موضوع خیلی با رز شده است:
1-  مرگ سیاسی وحتی جسمی مسعود رجوی
2-  پایان زندگی سیاسی فرقه ی رجوی درعراق که  کمیساریای عالی پناهندگان اعلام کرده که تا پایان 2016 تمام افراد موجود درلیبرتی به آلبانی انتقال می یابد و باید شاهد حوادث غیر قابل پیش بینی شده ای باشیم!
این هنوز ازنتایج سحر و دستآوردهای عملیات انتحاری وکم وبیش مشکوک  فروغ جاویدان است!
سعید

خروج از نسخه موبایل