اعلام بازگشت مسعودخان از غیبت کبری همراه با 313 همراه

سال های امپراطوری رجوی در قلعه الموت (پادگان اشرف) و قلدری و گردن کشی رجوی و خودنمایی های بی پایه و اساس و ادعاهای پوچ و مسخره چنان او را مغرور کرده بود که خودش باورش شده بود که او (رجوی) همان است که می اندیشد.
رجوی در قلعه الموت روزی خود را رهبر بی چون و چرای مسلمانان جهان معرفی کرد و ادعا نمود که اسلام راستین یعنی اهداف شوم و پلید رجوی است و پیشبرد اهداف مخربش بر مبنای ساز و کارهای حسن صباح در قلعه ی الموت بنا نهاد و از افراد نگون بخت که روزی با آرمان ها و امیدی به او ملحق شده بودند افرادی وحشی و خونخوار ساخت و خون های زیادی را بر زمین ریخت و روی شیطان را سفید کرد و به عنوان خون ریزترین موجود در تاریخ بشریت باقی ماند.
رجوی در قرارگاه اشرف روزی ادعا نمود که او امیرمومنان و دارای ذوالفقار حیدری است که حامی مسلمین در جای جای این کره خاکی است و روزی هم ادعا کرد که او همان کسی است که قراره بیاید (مهدی موعود) و دنیا را از ظلم و زور و فساد نجات می دهد، اما کسی جرئت مخالفت و اظهار نظر را نداشت و اگر هم کسی اظهار نظر یا مخالف می نمود به جرم مخالفت با انقلاب خواهر مریم دستگیر، شکنجه و به قتل می رسید و یا زنده بگور می شد که بعد از تخلیه قرارگاه اشرف اسکلت افراد زیادی را که زنده به گور شده بودند توسط نیروهای عراقی کشف و استخراج شد.
حال می خواهم موضوع مهمی را بررسی کنم، آیا رجوی در پادگان اشرف در بمب باران قرارگاه توسط هواپیمای نیروهای چند ملیتی به هلاکت رسید که این همه سال ها مریم برای پیشبرد اهداف پلیدش و برای کنترل و جلوگیری از ریزش سران فرقه که خودسپاری مطلق نسبت به رجوی داشتند بر آن سرپوش گذاشت و یا مریم خانم برای یکه تازی در میدان مبارزه او را به قتل رساند.
در هر صورت مریم خانم می خواست او (رجوی) همچنان در غیبت کبری بسر ببرد تا شاید با شیادی تمام به قدرت برسد و روزی که قدرت مطلق شد به همه اعلام کند که او هرگز نخواهد آمد، اخیراً که در بین افراد فرقه این سوال بود که چرا رجوی نیامد، همهمه و زمزمه ای براه انداخت که او قرار است با 313 نفر بیاید، مریم میخواست باز هم وقت بخرد سر افرادش شیره بمالد که سر و کله ارباب جدیدش ترکی الفیصل پیدا شد و آب پاکی روی دست پتیاره فریبکار(مریم رجوی) ریخت و به کلاشی و خیمه شب بازی مسخره اش پایان داد و گفت مرحوم رجوی هرگز نخواهد آمد و مریم خانم را در فکری عمیق فرو برد و برای همه ثابت شد که همه ی زندگی مریم و مسعود یک سناریو دروغینی بیش نبوده و نیست، همه فهمیدند مسعود مُرد و مریم مانده و حوضش.
حال باید دید که رئیس جمهور برگزیده با این حوض خشک و خالی چه خواهد کرد و چه سناریو دیگری تهیه کرده برای حفظ و نگهداری نیروهای وامانده اش.
به نظرم هرچه هست اعلام به درک واصل شدن مسعود خان پایانی بر حیله، نیرنگ، و کلاشی بیوه مسعود رجوی است.
 

خروج از نسخه موبایل