به بهانه سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین

سالروز تاسیس سازمان مجاهدین نزدیک است. بیش از نیم قرن از روزی که محمد حنیف نژاد٬ سعید محسن و اصغر بدیع زادگان این سازمان را با افکاری انقلابی تاسیس کردند و به مبارزه علیه شاه پرداختند گذشته است! آنان جوانانی انقلابی و پر شوری بودند که در آن زمان که شاه٬ در منطقه یکه تازی میکرد و قدرت برتر بود٬ به مبارزه مسلحانه علیه او رو آوردند و به ظلم و ستمی که بر مردم و کشور ما میکرد٬ نه بلند وقاطع گفتند! آنها به افکار خود اعتقاد داشتند  و علارغم هر کمی و کاستی و شاید کم تجربگی در مبارزه و یا حتی مباحث تئوریک اعتقادی٬ اما به آنچه که فکر میکردند اعتقاد عمیق داشتند و نهایتا خون خود را در راه آرمانهای خود و افکار خود دادند و حاضر به سازش با دشمن خود نشدند! صرف نظر از هر عقیده و فکری٬ پایبندی به اصول و عقاید و سازش نکردن با دشمن در شرایط مختلف و فدای با ارزش ترین دارایی خود٬ یعنی جان ٬بسیار قابل تقدیر واحترام است! بعد از شهادت بنیانگذاران سازمان٬از مرکزیت آن زمان تنها کسی که با سابقه تر بود٬مسعود رجوی بود که ناچارا زمام امور به دست او افتاد. دیگر اعضاء مرکزیت سازمان یعنی علی میهن دوست٬ کاظم ذوالانوار٬ ناصر صادق و دیگران مسئولین سازمان بدلیل کوتاه نیآمدن در برابر شکنجه های ساواک٬ نهایتا به جوخه اعدام سپرده شدند ولی چه کسی است که نداند مسعودرجوی چرا اعدام نشد؟ مسعود رجوی بدلیل کوتاه آمدن از مواضع خود در بازجویی ها و بدلیل همکاری با ساواک٬با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد که پس از پیروزی انقلاب از زندان بهمراه دیگر زندانیان سیاسی ٬آزاد شد. پس از آزادی از زندان٬او بهمراه دیگر قدیمی های سازمان که توانسته بودند از زندان جان سالم بدر ببرند٬ شروع به عضو گیری جدید و بنا کردن دوباره سازمان کردند. مسعود رجوی بدلیل ویژگی های شخصی بد خود٬ از ابتدا شروع به محکم کردن جای خود در راس سازمان کرد. او با معرفی خود بعنوان کاندیدای نسل انقلاب٬خیز برداشت که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند و براین تصور بودکه باین پست میرسد! او پس از اینکه آنها را در انتخابات راه ندادند٬تصمیم به رسیدن باین مهم با زور اسلحه شد و مبارزه مسلحانه را آغاز کرد! او بدلیل اینکه دیگر در ایران فضای کار سیاسی نبود٬ با فریفتن بنی صدر که در آنزمان رییس جمهور شده بود٬ به فرانسه گریخت و اصلیترین کادرها و فرمانده هان نظامی و تشکیلاتی سازمان که میتوانستند درادامه راه٬ برای رجوی و تصمیمات شخصی او مشکل ایجاد کنند٬در ایران باقی گذاشت و تمامی آنها هم کمتر از یک سال در درگیریها از بین رفتند. مسعود رجوی از یکسو بسیار هوس باز و از سویی دیگر بسیار تشنه قدرت بود! تصمیمات اشتباه و پشت سر هم او باعث شد که سازمان مجاهدین به یک فرقه مذهبی تبدیل شود. سازمانی که زمانی با افکار انقلابی و سرلوحه خود را فدا و صداقت نهاده بودند٬ به فرقه ای تبدیل شدند که آرزوی اعضاء آن خلاصی از دست آن فرقه بود و برای گشوده شدن درب قرارگاه هایش٬لحظه شماری میکردند! رفتن به عراق و هم پیمان شدن با دشمن شماره یک مردم ایران یعنی صدام٬ سرعت فرو رفتن آنها را در منجلاب خیانت٬دو چندان کرد! آنها با گره زدن سرنوشت خودشان با صدام٬به ناچار فشارهای تشکیلاتی را بروی نیروهای خود بیشتر و بیشتر کردند و با انجام نشستهای روزانه٬شستشوی مغزی را روزانه انجام دادند. آنها مقرهای خود را به جزیره ای تبدیل کردند که هیچ ارتباطی با دنیای خارج از خودشان نیست  و مانند جزامی هایی شدند که حق تماس با هیچکس را ندارند! هیچکس هیچ حقی نداشت. فقط و فقط بایستی میشنیدند و اجرا میکردند. عواطف و علایق بایستی فقط و فقط برای مسعود باشد و داشتن خانواده و حتی فکر کردن به پدران و مادران٬جرم سنگین محسوب میشد! مسعود رجوی برای خودش در اوج ناجوانمری٬حرمسرایی درست کرد و دختران و زنان نگون بخت اسیر در بیابانهای عراق٬مجبور بودند به خواسته های جنسی او تن دهند و بدیهیست که هرکس مخالفت کند٬سرنوشتی جز خوابیدن در گور سرد ندارد!
اما اکنون بعد از گذشت بیش از 50 سال از تاسیس سازمان مجاهدین٬مشاهده میکنیم که آنها از کوچکترین محبوبیت و پایگاهی در کشور برخوردار نیستند و بجای اینکه بدنبال جایی در دل مردم ایران باشند٬بی وقفه بدنبال بدست آوردن دل قدرتهای جهانی و منطقه ای هستند! اکنون هم دست به اقدام خفت باری زده اند و با سعودی های منفور و کودک کش دوست شده اند.
مسعود رجوی بزرگترین خائن در امانت مردم ایران محسوب میشود.او با سوءاستفاده از اعتمادی که نیروهایش باو داشتند٬آنها را وسیله ای برای رسیدن به آروزهای کثیف خود قرار داده بود و دیدیم که سیه روز شد!
مراد
 

خروج از نسخه موبایل