غروب پرچمی که هیچ گاه به ساحل نرسید

برای آن دسته از جداشدگانی که در مجموعه نشستهای رجوی با نام پرچم در قرارگاه باقرزاده بودند، قطعا به یاد مانده است، که رجوی اصل و اساس آن نشستها را ظهور پرچم « سین » در چشم انداز، رویت دکل کشتی سرنگونی در افق، تعبیر کرده بود، و برای اعضایی که سالیان، چشم اندازی به جز سیم های خاردار و فنسهای  اطراف قرارگاههای فرقه رجوی در عراق نبود، ورد سرنگونی می خواند و موعظه می کرد.
قصد نویسنده از یادآوری، ذکر مصیبت نیست. بلکه  بیان واقعیت حقیقی روزگار با استفاده از واژه های خود رجوی است.
بله،پرچم دکل موضوعه، باز هم در افق خود نمایی می کند.
ولی با یک فرق، آن اینکه، دکل کشتی ای که هیچ گاه به ساحل نرسید، با خروج نهایی اعضای نگون بخت از عراق به آلبانی، و برچیده شدن ظرف شیشه ای فرقه رجوی، در حال غروبی بی فرجام است.
نگاهی اجمالی به اتفاقات اخیر فرقه رجوی:
*در جلسه بورژه فرانسه درتیرماه 1395، ترکی الفیصل، مقام سابق عربستانی، گفت: « مرحوم رجوی…»
*ارتش آمریکا گروهی در حدود 150 نفر ازعناصر فرقه رجوی را از عراق به آلبانی بطور اختصاصی و خارج از عرف و پروتکل های قانونی، منتقل می کند.
*خبر برپایی پایگاهی خاص به نام " پایگاه مژگان " در آلبانی از طریق رسانه ها گزارش می شود.
*محفل دوستان ساکن اروپا، خبر از جداشدن های گسترده اعضا به محض ورود به آلبانی دارند. علیرغم اینکه پوشش خبری مناسبی از آن وجود ندارد.
*روز جمعه 19 شهریور 1395، تعداد 280 نفر از عناصر فرقه رجوی به یکباره و طی چند پرواز عراق را به سمت آلبانی ترک می کنند.
*سایت های سازمان، فرقه رجوی، از قول خبرگزاری های آسوشیتدپرس و رویتر خبر تخلیه عراق را می دهند.بدون اینکه خودشان که موضوع این انتقال بودند، مسئولیت خبر را بپذیرند.
*خبر گزاری های محلی از وقوع آتش سوزی هایی قبل از خروج کامل آنها از لیبرتی را گزارش می دهند.
*سازمان، فرقه رجوی، با برگزاری جشن هایی به رسم فرار به جلو، اخراج از عراق را پیروزی و گامی به جلو وانمود می کند.
*و مریم رجوی در پیامش می گوید:
« این انتقال را یک شکست استراتژیک برای رژیم توصیف کرد که زنگهای دوران تغییر و دوران تهاجم و پیشروی را به صدا در آورده است.»
که البته با رمز گشایی آن، می خوانیم: « این انتقال را یک شکست استراتژیک توصیف کرد که ناقوس دوران هبوط و غروب مجاهدین را به صدا در آورده است.»
وی افزود: «در این 14سال…، طرحهای نابودی و متلاشی‌کردن مقاومت در ‌هم شکست… و طرح رژیم که می‌خواست با انهدام فیزیکی مجاهدین، بقای خود را تضمین کند، شکست خورد.»
و باز اینطور رمزگشایی شده و می خوانیم: «در این 14سال…، طرحهای نابودی و متلاشی‌کردن فرقه رجوی… با انهدام آخرین مقر فیزیکی آنها در عراق، تضمین گردید.»
وی در سخنان خود گفت: « رژیم…، خواستار اخراج اشرفیها از عراق و دور شدن آنها از کنار مرزهای ایران بود. »
به هر روی، اظهار نظرهای متناقض این دارودسته را اگر به دید مشکلات روحی و روانی ننگریم، قطعا و در بهترین صورت در اعداد از دست رفتن کنترل اوضاع جای خواهد گرفت.
از طرفی جشن گرفته اند که به کوری چشم فلانیها… که نمی خواستند ما از عراق خارج شویم و به دنبال استرداد ما بودند و…، بالاخره از عراق جستیم.و از این طرف گفته می شود، آنها… خواستار اخراج ما از عراق و دور شدن ما از کنار مرزهای ایران بودند، چرا که می ترسیدند و…
به هرحال از قدیم خوب گفتند: شتر مرغ را دو وجه است، گاهی شتر و گاهی مرغ

و حرف اصلی:
ورق خوردن آخرین برگ کارنامه فرقه رجوی، خروج کامل از عراق، اتفاقا برای شخص رجوی بسیار ملموس و پیام روشنی دارد. بعد از اشرف که آخرین سنگر شعارهای واهی او بود. حضور در عراق، شاید دلگرمی و گرمابخش اذهان اعضای گرفتار در فرقه بود که هنوز در دل و ذهن رجوی را می پرستیدند. کمااینکه با حضور در آلبانی شاهد جداشدن های گسترده اعضا هستیم.
شعار اشرف زجا نمی جنبد رجوی، دود بر هوا شد. اگر چه سیستم تبلیغات فرقه سعی بر جایگزین نمودن آن با اشرف های دو و سه دارد، ولی باید توجه داشت که اشرف شماره یک که مامن اصلی فرقه بود، دود بر هوا شده است.و به تعبیری خانه از پای بست ویران شده است.
حسینی

خروج از نسخه موبایل