احمد مسچیان از قربانیان حمله به لیبرتی در7 آبان 1394

احمد مسچیان فرزند مرحوم یوسف مسچیان اهل رشت ازجمله قربانیانی است که جانش را فدای مطامع جاه طلبانه رجوی خائن کرده است. پدرومادرش  چشم انتظار بی آنکه حتی صدایش را بشنوند جان به جان آفرین تسلیم نمودند وخانواده اش به خصوص خواهربزرگش خانم معصومه (شهلا) مسچیان برای رهایی برادرنازنینش حتی به عراق ناامن سفرنمود ودرمقابل اشرف مضمحل شده به تحصن نشست شاید که بتواند به دیداربرادرش نایل آید که هیهات.

درادامه کارشکنیهای رجوی مبنی برامتناع ازانتقال لیبرتی نشینان به کشورثالث با تحریک نیروهای محافظ عراقی حملاتی صورت گرفت که احمد مسچیان نیزدرشمارقربانیان بود.

خبرتاسفبارکه به خانواده رسید تنها داغ سنگین بود که بردل شان ازطرف رجوی گذاشته شد وخانم معصومه مسچیان ضمن مراجعه به دفترانجمن نجات گیلان بدین وسیله اعلام دادخواهی کرد.

دادخواهی خانواده احمد مسچیان – یکی از قربانیان رجوی در حمله به لیبرتی

 خانم معصومه مسچیان ضمن حمایت از کارزار انجمن نجات به اتفاق خانواده های اعضای گرفتار درفرقه رجوی در راستای رهایی اسرای نگون بخت ازچنگال رجوی ؛ درخصوص به قربانگاه فرستادن برادرش احمد مسچیان  درحمله به لیبرتی درآبان ماه 1394 علیه سران تشکیلات مافیایی رجوی اقامه دعوی و دادخواهی کردند.

خانم مسچیان که خود ازاعضای فعال ومرتبط با انجمن نجات گیلان هستند پیشترازاین درخصوص رهایی عزیزشان ازمافیای رجوی بسیارفعال و اکتیو بودند وعلاوه بر حضور در تمام صحنه های رزم و پیکار علیه فرقه کنترل ذهن ومخرب رجوی با تحمل رنج ومشقات فراوان سابقه حضور و تحصن درمقابل اسارتگاه مضمحل شده اشرف را نیزدر کارنامه فعالیت شان دارند.

ایشان  ضمن تجلیل ازتلاش و پیکار خانواده ها به مسول انجمن گفتند که میخواهند علیه قاتلین برادر نازنینشان که قربانی لجبازیهای نابخردانه رجوی درکسب قدرت شدند دریک دادگاه بین المللی اقامه دعوی داشته وعلیه خون به ناحق ریخته برادرشان به اتفاق شماری دیگرازاغفال شدگان دادخواهی بکنند ودراین خصوص اضافه نمودند” برادرم سالیان پیشتردر سال شصت وسه برای ادامه تحصیل به اروپا عزیمت کرده بودند که با وعده وعید پوشالی رجوی به عراق کشانده شدند وازآن پس ارتباطمان با احمد عزیزمان قطع شد وبرغم فعالیت مان دردسترسی وملاقات با ایشان با کارشکنی سران سازمان رجوی موفق به دیدار و تماس با او نشدیم واین رجوی بود که ددمنشانه و از روی هوس ورزیهای خود شماری ازجمله برادرم را به قربانگاه فرستاد.

پدرومادر مرحومم چشم انتظار احمد دارفانی را وداع گفتند ومانیزدرغم ازدست دادن عزیزمان غم جانکاهی را به جان خریدیم ولیکن دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد و به اقتضای قانون تکامل و وعده خدایی رجوی وطن فروش باید که پاسخگوی خیانت وجنایات خود علیه اعضای ناراضی خود وخانواده هایشان وعموم ملت ایران وعراق که بدانها ظلم کرده است ؛ باشد.

مسول انجمن نجات گیلان نیزضمن اعلام همدردی با این خانواده داغدار قول مساعدت دادند که به زودی زود پرونده قربانیان رجوی درحمله به لیبرتی را دردادگاههای ذیصلاح بین المللی علیه مسعود ومریم رجوی با حضورشاهدان عینی وخانواده های قربانیان آن به جریان بیندازند.

رجوی باید بداند که گریزی ازعدالت به دست خلق خاصه خانواده های اعضای گرفتاردرمافیای خود ندارد وبایست تاوان خیانت وجنایاتش را پس بدهد.

بی صبرانه منتظر دیدار شما هستیم   

از: شهلا مسچیان (گیلان- رشت)

به: احمد مسچیان

حضور برادر گرامی،مسعود جان،سلام عرض می کنم.بنده خواهرت شهلا و محمد آقاو مجید آقا و ناصر آقا و همچنین خواهرانت مریم خانم و سمیرا خانم و مادر نازنین و تمام خانواده و بستگان بی صبرانه منتظر دیدار شما می باشیم.و همه امید داریم که شما را در کنار خودمان و خانواده ببینیم.

برادر عزیز،چندی پیش نامه ای از طرف خود و محمدآقا برادرت برای شما فرستادیم ولی هرچه انتظار کشیدیم،جوابی دریافت ننمودیم.بسیار نگران شدیم و از طریق هلال احمر جویای احوال شما شدیم و هستیم.

خانواده بسیار،بسیار دوستدار شما می باشند و آرزو دارند هرچه زودتر شمارا در میان خودشان ببینند.

ما در اینجا بسیار بسیار خوب هستیم و زندگی با روال عادی و خوبی را طی می کنیم و همه ما در کمال رضایت و تندرستی زندگی می نماییم و امور جامعه نیز به خوبی پیش می رود و هیچ مشکلی نداریم و همه در کنار هم راحت هستیم و فعالیت های روزانه ادامه دارد.

مامان بسیار دل تنگ شماست و ناراحت از دوری شما و دوست دارد شمارا از نزدیک ببیند.

پدر که موفق به دیدار شما نشد و جهان هستی را دور از دیدار شما پشت سر گذاشت و چشم از جهان فروبست.امید است مادر به دیدار شما موفق شود و از این حسرت طولانی بیرون آید و روی ماه پسرعزیزش را از نزدیک ببوسد و در این اواخر عمر خوشحال گردد.

علاوه بر مامان،ما و تمام خانواده نیز از آمدن شما و دیدار شما خوشحال می گردیم و این امید است سایه دوری و حسرت آن هرچه زودتر از سر خانواده دور گردد و این گرفتاری و ناراحتی فکری بر طرف شود.

از این روی مامان و برادرانتان و خواهرانت و تمام فرزندان آنها و همچنین همسران برادرانت و نیز شوهران خواهرانت خواهان تندرستی توأم با مهرومحبت زیاد برای شما و آمدنت به ایران می باشند.

با آرزوی سلامتی شما:تمام خانواده

قربانت شهلا 16/6/87

مادرت جویای حال تو می شود                                                                                         

از: خانواده مسچیان (استان گیلان – رشت)

به: احمد مسچیان

بسمه تعالی

خدمت برادر عزیزم احمد آقا سلام عرض می کنیم و ما همگی دوستدار تو هستیم و آرزوی دیدار تو را داریم و روی همین اصل با اقای پوراحمد درانجمن نجات و هلال احمر رشت در تماس هستیم و از آن طریق جویای احوال می شویم و نامه برایت می نویسیم.

ولی جوابی از تو دریافت نمی کنیم. مادرت بسیار از ما جویای حالت می شود و نگران است و هیچ گونه خبری از تو ندارد و سالهای متمادی است که این بی خبری ادامه دارد. تمام خانواده تو اعم از برادرانت و خواهرانت همه مشتاقانه منتظر تو هستند. و میخواهند که زندگی در کنار آنها داشته باشی، آن هم زندگی توام با موفقیت و احساس اینکه وجودت در نزدیکی آنها باشد ولی افسوس این همه سالها سپری شد و هیچ نتیجه و بهره ای هم از نظر ما نبرده ایی، نمی دانیم آیا ازدواج کرده ای؟ و یا بچه ای داری؟

احمد جان فعلاً ما هیچ گونه دسترسی به تو نداریم شاید از این طریق یعنی از طریق انجمن نجات بتوانیم به تو دسترسی یابیم.

ما در اینجا همه فامیل به کار و زندگانی روزانه مشغول می باشیم و تقریباً زندگی خوبی داریم و راضی هستیم و با کم و بیش زندگی خود را می سازیم. و تلاش می نماییم که زندگی را بهتر کنیم و فقط کمبود وجود عزیز توست که آنهم خلاء آنرا احساس می کنیم.

دوستداران تو خانواده تو: مادر – برادران – خواهران

11/دیماه/1387

پوراحمد

خروج از نسخه موبایل